< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/04/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكال درحركت طبيعي وجواب آن
بحث دراين داشتيم که اشكال درحركت طبيعي وجواب آن کون يا حصول در حيّز که جنس است برای حرکت وسکون تقسيم می شود به طبيعی، قسر وارادی.
يکی از ويژگی های حرکت طبيعی اين است که درآن مبدأ حرکت مهروب ومنتهای حرکت مطلوب است ومهروب نمی تواند مطلوب باشد. باتوجه به اين ويزگی حرکات دورانی حرکت طبيعی نيستند.
اشکال : درحرکات طبيعی هم می توانيم يک نقطه ی داشته باشيم که هم مطلوب است وهم مهروب، مثلا درحرکات مستقتيم طبيعی می توانيم نقطه ی را در بين مسافت فرض کنيم که وقتی متحرک در ابتدای مسافت است آن نقطه مطلوب است وزمانيکه در آن نقطه رسيد آن نقطه مهروب است چرا که در آن متوقف نمی شود و از آن می گذرد. پس درحرکات طبيعی هم می تواند يک نقطه هم مهروب باشد وهم مطلوب.
جواب: اولاً، درحرکت طبيعی مبدأ حرکت مهروب متحرک ومنتهای حرکت مطلوب متحرک، ونقطه را که درمسافت درنظر می گيريم ويا مثلا بارنگ ايجاد می کنيم نسب به متحرک مطلوبيت ومهروبيت پيدا نمی کند مگر بالعرض، چرا که متحرک با ميل طبيعی که دارد از غيرمکان طبيعی فرار ومکان طبيعی را قصد می کند، وديگر به نقاط که ما دروسط مسافت درنظر می گيريم توجه ندارد تا بگوييم آن نقطه مهروب ومطلوب است، بله از آنجای که نقطه ی مفروض نسبت به مکان طبيعی نزديگر واز مکان غير طبيعی اول دور است ما می گوييم مطلوب ومهروب است بالعرض.
خلاصه: نقطه ی را که دروسط مسافت درنظر می گیريم برای متحرک مطلوبيت ومهروبيت بالذات ندارد ودرحرکات طبيعی مبدأ ومنتها مهروب ومطلوب بالذات اند.
ثانياً، برفرض که نقطه ی مفروضه مطولب بالذات باشد مهروب بالذات نيست، چرا که طبيعت به تنهای تحريک نمی کند بلکه طبيعت همراه شرائط واحوال است واين شرائط واحوال تغير می کند حالت که همراه شد با طبيعت تا متحرک به نقطه ی مفروض برسد غير ازحالتی است که همراه می شود تا متحرک آن نقطه را ترک کند. پس طالب حرکت به نقطه ی مفروض غير از تارک آن نقطه است. ودرنتيجه يک نقطه هم مطلوب وهم مهروب نيست.
ثالثاً، چنانکه قبلا بياند شد با تعدد هريک از متحرک، زمان ومسافت حرکت دوتا می شود. وقتی که مسافت بافرض يا فک ويا عرض دوتا شد درحقيقت ما دوتا حرکت داريم وطبيعت به همراه حالت اول مسافت اول را طی می کند وبا مقارنت با حالت ديگر مسافت دوم را طی می کند. بنابراین ما دوحرکت داریم دومطلوب ودومهروب هم چنین دوطالب حرکت ودوتارک حرکت. که هرکدام مطلوب ومهروب خاص دارند.
حرکت قسری: حرکت قسری آن است که منشاء آن خارج از کائن ومتحرک باشد.
اقسام حرکت قسری: حرکت قسری بلحاظ قاسر که مبدأ ومنشأ حرکت شده است به دوقسم تقسيم می شود:
1. حرکت قسری که قاسر همراه متحرک حرکت می کند، مثل اينکه انسان گاری را هل دهد يا آنرا بکشد.
2.حرکت قسری که قاسر همراه متحرک حرکت نمی کند، مثل اينکه انسان سنگ را به سمت بالا پرتاب کند.
درقسم اول هيچ شک وشبه ی نيست که نيروی قاسر متحرک را حرکت می دهد. اما درقسم دوم دراينکه چه چيزی متحرک را حرکت می دهد اختلاف است واقوال زيادی وجود دارد که ابن سينا درطبيعيات شفا سه تای آنرا بيان می کند و دراین جا نقل می شود:
قول اول: قاسری با نيروی که وارد می کند هوا را دفع می کند واين هوا که با فشار دفع و شکافته می شود به سرعت بجای خود برمی گردد والتيام پيدا می کند واین التيام سريع متحرک را به سمت جلو هل می دهد وسنگ پرتاب شده حرکت می کند.
قول دوم: قاسر وقتی که سنگ را پرتاب می کند درحقيقت هوا را هم دفع می کند وهوا که سيال است براحتی دفع می شود وهمين هوای دفع شده سنگ را به دنبالش می کشد.
قول سوم: نيروی که قاسر وارد می کند اين نيروی مدت زمانی همراه متحرک است وهمين نيرو است که سنگ را حرکت می دهد وتا اينکه بر اثر مصاکه وبرخورد متحرک به موانع ضعيف شود و ميل طبيعی که مغلوب بود غالب شود وسنگ برگردد. کم زمانيکه نيرو تمام شد حرکت سنگ متوقف می شود. هوا که به سرعت
ابن سينا: از سه قول قول اخير با تحقيق ووجدان ساز گار است؛ چرا که وقتی انسان بخواهد با دست متحرک طبيعی را با قسر ساکن کند نيروی را احساس می کند که دست انسان را دفع می کند همين نيرو را زماينکه بخواهد متحرک قسری را با قسر ساکن کند هم احساس می کند، هرچند که اين نيرو گاهی شديد است وگاهی ضعيف. روشن است که متحرک طبيعی با نيروی طبيعی که درآن است حرکت می کند پس متحرک قسری هم با نيروی که قاسر وارد می کند حرکت می کند.
سکون طبيعی: سکون طبيعی وقتی است که جسم درموضع طبيعی اش باشد. ومنشاء آن طبيعت تنها است نه طبيعت همراه شرائط وحالت.
سکون قسری: سکون قسری است وقتی که جسم درغير موضع طبيعی ساکن باشد ومنشأ آن نيروی قاسر يا غلبه نيروی قاسر برطبيعت يا نيروی طبيعی متحرک است.
متن: لانّا نقول قد علمت انّ الحركة الطبيعية انّما تصدر عن الطبيعة لا بانفرادها بل بمشاركة احوال غير طبيعيّة و لتلك الاحوال درجات متفاوتة فى القرب و البعد فاذا حركت الطبيعة الجسم الى نقطة معيّنة كانت مع حالة مخصوصة غير ملائمة فاذا وصل الجسم الى تلك النقطة لم يبق تلك الحالة بعينها بل حصلت حالة اخرى هى الحصول فى حدّ اخر فعلة الحركة الطالبة لتلك النقطة غير علّة الحركة الهاربة عنها.
و قسريها مستند الى قوّة مستفادة قابلة للضعف‌ الحركة القسريّة اما ان يكون مع ملازمة المحرّك كتحريك الحجر جرّا على وجه الارض او يكون مع مفارقته كتحريك الحجر رميا الى فوق.
امّا الاول فلا اشكال فيه.
و امّا الثانى ففيه الخلاف.
قال الشيخ فى طبيعيات الشفاء و امّا الّذي يكون مع مفارقة المحرّك مثل المرمى و المرجوع فانّ لاهل العلم فيه اختلافا على مذاهب:
فمنهم من يرى انّ السّبب فيه رجوع الهواء المدفوع الى خلف المرمىّ و التيامه هناك التياما بقوّة ضغط ما امامه.
و منهم من يقول ان الدافع يدفع الهواء و المرمى جميعا لكن الهواء اقبل للدفع فيندفع اسرع فيجذب معه الموضوع فيه.
و منهم من يرى انّ السّبب فى ذلك قوّة ليستفيدها المتحرك من المحرك تثبت فيه مدّة الى ان يبطلها مصاكات يتّصل عليه مما يماسه و ينخرق به فكلّما ضعف بذلك قوى عليه الميل الطبيعىّ و المصاكة فابطلت القوّة فمضى المرمىّ نحو جهة ميله الطبيعى.
ثم قال لكنّا اذا حققنا الامر وجدنا اصحّ المذاهب مذهب من يرى انّ المتحرك يستفيد ميلا من المحرك و الميل هو ما يحسّ بالحسّ اذا حوول ان يسكن الطبيعى بالقسر او القسرى بالقسر الاخر فيحس هناك من القوّة على المدافعة التى تقبل شدّة و نقصانا فمرّة تكون اشدّ و مرة تكون انقص ما لا يشكّ فى وجوده فى الجسم و ان كان الجسم ساكنا بما قسر انتهى.
‌ و طبيعى السّكون مستند الى الطبيعة مطلقا لا بشرط مقارنة امر كما كان فى طبيعىّ الحركة.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo