< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ضد واحد شخصي بايد واحد شخصي باشد
بحث دراین بود که حرکت مستدیره ومستقیمه تضاد ندارند؛ چرا که اگر تضاد باشد یا از ناحیه استقامت واستداره است ویا از ناحیه طرفین، واستداره واستقامت تضاد ندارد بدلیل اینکه یکی از شرائط تضاد تعاقب برموضوع واحد است واستقامت واستداره چنانکه قبلا بیان شد تعاقب برموضوع واحد ندارد. باتوجه به شرط دیگر تضاد که غایت خلاف است استداره واستقامت تضاد از ناحیه ی طرفین هم ندارند، بدلیل اینکه می شود یک خط مستقیم وتر باشد برای بی نهایت قوس وحال آنکه ضد واحد باید واحد باشد. پس مستقیم ومستدیر نمی تواند متضاد باشند.
ان قلت: قبول داریم که ضد واحد است نه کثیر، ولی می شود قوس های متعدد را از این حیث که قوس واحد به حساب آورد وبین مستقیم که واحد بالشخص است با مستدیر که واحد بالعموم وبالنوع است نهایت خلاف باشد.
قلت: اولا، ضد واحد بالشخص باید واحد بالشخص باشد نه واحد بالعموم، چرا که واحد بالعموم معنایش این است که درواقع کثیر است ولی ما انرا تحت عنوان جامع نوعی ویا جنسی قرار دادیم وکثیر نمی تواند با واحد غایت خلاف داشته باشد.
ثانیا، مستدیرات نمی تواند اشخاص نوع واحد باشند تا واحد بالعموم داشته باشیم، چرا که قوس ها حدبه های مختلف دارند وحدبه های مختلف هرکدام نوع مستقل اند، بله چنانچه قوس های مختلف حدبه های شان یکسان بود اشخاص نوع واحد بودند ولی حدبه ها یکسان نیستند. پس هرکدام نوع مستقل است، ودرتحت نوع قرار نمی گیرد تا واحد بالعموم داشته باشیم. بنابراین اصلا واحد بالعموم نداریم تا با واحد بالشخص تضاد داشته باشد.
بله انواع مستقل را می شود تحت عنوان جامع جنسی قرار دهیم، وواحد بالعموم جنسی داشته باشیم، ولی جنس بماهو جنس درخارج وجود ندارد بلکه مثل نوع درضمن افراد وجود دارد وافراد کثیراند وکثیر نمی تواند با واحد غایت خلاف داشته باشند.
تذکر: ملاک وحدت نوعی درمستدیرات حدبه های یکسان داشتن است وملاک تعدد انواع اختلاف درحدبه است؛ قوس های که حدبه های یکسان دارند اشخاص متعدد برای نوع واحد اند وقوس های که حدبه های مختلف دارند هرکدام نوع مستقل اند. چرا که تبدیل قوس های که حدبه های یکسان دارند به هم دیگر بدون از بین رفتن حدبه ممکن است ولی قوس های را که حدبه های مختلف دارند نمی شود به هم دیگر بر گرداند بلکه با تبدیل حدبه به حدبه ی دیگر اصل حدبه از بین می رود پس حدبه های مختلف هرکدام نوع مستقل اند که با از بین رفتن شان اصل حدبه از بین می رود.
سوال: آیا همان گونه که مستقیم ومستدیر تضاد ندارند، مستدیرات هم تضاند ندارند یا اینکه مستدیرات می توانند تضاد داشته باشند؟
جواب: چنانکه بیان شد تضاد در حرکات فقط وفقط از ناحیه اطراف است و درمستدیرات اگر قوس واحد مسیر حرکت رفت وبرگشت باشد هرچند درظاهرمبدأ ومنتهای شان غایت خلاف دارند، ولی درواقع تضاد ندارند؛ چرا که متحرک می تواند حرکت را ادامه دهد ومبدأ ومنتها برهم منطبق شود ودرنتیجه حرکات مبدأ ومنتهای مشترک داشته باشند، وحال آنکه متضادان اصلا قابلیت اشتراک دراطراف را ندارند. بعبارت دیگر تضاد درجای است که مغایرت ذاتی باشد ومبدأ ومنتها درحرکت استداره ی مغایرت ذاتی ندارند، بلکه مغایرت شان بخاطر حرکات است، به همین جهت چنانچه حرکت ادامه پیدا کند مبدأ ومنتها برهم منطبق می شود اما دومغایر ذاتی اصلا قابل اجتماع وانطباق نیستند.
اگر مستدیر تام الدوران باشند اصلا اطراف بالفعل ندارند تا تضاد داشته باشند، وبافرض هرچند اطراف بالفعل درست می شود ولی اطراف قابل انطباق برهم اند ومتضادان قابلیت انطباق برهم را ندارند. اگر مستدیر تام الدوران نباشد بلکه نیم قوس باشد دراین صورت اطراف بالفعل است ولی می تواند مشترک بین بی نهایت مستدیرات باشد؛ چرا که از دونقطه می توانیم بی نهایت قوس را رسم کنیم ومتحرک روی آنها حرکت کند، وحال آنکه متضادان اشتراک دراطراف ندارند. پس مستدیرات چه تام الدورن باشند وچه غیر تام الدوران باشند باهم تضاد ندارند.
متن:فيسقط بهذا قول من قال: بانّ هذه الحركات القوسية الكثيرة يجوز ان تكون مضادّة للمستقيمة الواحدة فان كان ضدّ الواحد واحدا فهذه الكثرة هى من حيث هى مستديرة كشي‌ء واحد فانّ هذا القول خطأ لانّ ضدّ الواحد بالعموم واحد بالعموم متكثر بالشخص لامحة فليس ضدّ جميع المستديرات المتسقة فى معنى الاستدارة هذا المستقيم الواحد بالشخص بل الاولى ان يكون المستديرات ليست كاشخاص نوع واحد بل كلّ واحد منها قوس من دائرة اخرى انعطافها و انحدابها انعطاف و انحداب اخر و لا يبعدان يكون الدوائر المنفقة بالنّوع هى‌التى يتكثر بالعدد و لا يختلف فى الاحديداب فلا يبعد أن يختلف نوعا القوسين اللذين لا ينطبق احدهما على الاخر و ان اتفقا من حيث انّهما مستديران محدوديان فكيف يكون تلك القسىّ المختلفة كلّها مضادة لشخص واحد؟
فقد اتضح أنّ الحركة المستقيمة لا تضادّ المستديرة.
ولك أن تعلم أنّ المستديرات الّتي على القسيّ لا تتضادّ، لأنّه يجوز أن تتّفق في أطراف مشتركة قسيّ بلا نهاية.
فأمّا الحركة من طرف قوس إلى طرفٍ آخر و للّتي بالعكس(يعني حركة التي بالعكس)، و القوس واحدة بعينها فلا تكون(حركت) مضادّة لها(حركت التي بالعكس) أيضاً، تعلم ذلك(مدعاي ما) إذا علمت أنّ الحركة المستديرة الوضعية، التامّة الدّوران، لا ضدّ لها بوجه لانّه لا طرف لها بالفعل.
وإذا فرض لها(حركت) طرف يكون فيه(طرف) خروج وضع معيّن الى الفعل بذلك الفرض، (جواب اذا) اجتمع فيه(طرف) أن كان مبدأ و منتهى‌.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo