< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم تضاد درافلاك
بيان کرديم که مستقيم ومنحنی تخالف نوعی دارند، چرا که استقامت وانحنا يا فصل اند ولازم فصل وهرگاه استقامت از بين برود خط از بين می رود، وبا از بين رفتن انحنا خط از بين می رود ودرنتيجه موضوع استقامت وانحنا واحد نيست.
برخی ها: افلاک محدب ومقعر دارند ومحدب ومقعر تضاد دارند پس درافلاک تضاد وجود دارد.
ابن سينا: يکی از شرائط تضاد تعاقب متضادين بر موضوع واحد است، نه اجتماع درموضوع واحد، حال موضوع محدب ومقعر يا جسم فلک است ويا سطح فلک، چنانچه موضوع محدب ومقعر جسم قلک باشد دراين صورت لازم می آيد که محدب ومقعر درموضوع واحد جمع شوند وحال آنکه متضادان درموضوع واحد جمع نمی شوند. واگر موضوع محدب ومقعر سطح فلک باشد دراين صورت تعاقب بر موضوع واحد نخواهند داشت، بلکه موضوع تحدب سطح بيرونی فلک ومضوع تقعر سطح درونی فلک است، ونمی تواند تحدب برسطح درونی فلک وارد شود ويا تقعر برسطح بيروی فلک عارض شود، چرا که تحدب وتقعر فصل ويالازم فصل اند و ازبين رفتن تحدب سطح محدب از بين می رود وبا زوال تقعر سطح مقعر باطل می شود. پس تعاقب برموضوع واحد وجود ندارد ودرنتيجه تحدب وتقعر ندارند وتضاد درفلک منتفی است.
جواب از اشکال(2): درآينده ي نزديك به بررسي حركت صعودي وهبوطي خواهيم پرداخت. جواب اين اشكال روشن مي شود.
وحدت جنسی حرکت:
بيان کرديم که ملاک وحدت شخصی حرکت وحدت زمان، وحدت متحرک ووحدت مافيه الحرکت است وملاک وحدت نوعی حرکت اتحاد مامنه ومااليه ومافيه دوحرکت است، ملاک وحدت جنسی دو يا چند حرکت وحدت مافيه شان است. پس ملاک وحدت بالشخص حرکت اتحاد حرکات درسه عامل از عوامل دخيل درحرکت است هم چنين دروحدت بالنوع اتحاد حرکات درسه عامل شرط است، اما دروحدت بالجنس حرکات واحد بودن يکی از عوامل دخيل درحرکت کافی است.
قبلا بيان کرديم که حرکت درچهار مقوله از مقولات عشر واقع می شود وآن چهار مقوله عبارتند از کيف، کم، أين ووضع. پس اگر مثلا مافيه دوحرکت کيف باشد وحدت جنسی دارند وچنانچه موضوع يک حرکت کيف باشد وموضوع ديگری کم يا أين و... تخالف جنيسی دارند.
می دانيم که کم،کيف، أين ووضع جنس عالی وبعيد اند، ودرتحت هرکدام ممکن است اجناس ديگری که باشد، اتحاد دوحرکت درمقوله اتحاد درجنس عالی يا بعيد است واتحاد دوحرکت در اجناس تحت مقولات اتحاد درجنس قريب يا متوسط است.
مثال: نمو وذبول وتخلخل وتکاثف انواع کم اند، چنانچه يک متحرک حرکت درنمو داشته باشد ومتحرکت ديگر حرکت در ذبول، متحرک سوم حرکت درتخلخل ومتحرک چهارم حرکت درتکاثف، جنس عالی همه حرکات مقوله ی کم است واتحاد درجنس عالی وبعيد دارند. ودومتحرک که هر دو در نمو حرکت کند اتحاد درجنس قريب دارند.
متن: ويسقط مِن تصوّر هذا القانون(استقامت وانحنا نمي توانند روي موضوع واحد تعاقب كنند چرا كه از بين رفتن استقامت وانحنا موضوع هم از بين مي رود) قول مَن ظنّ «أنّ في طبائع الأمور السّماويّة تضادّاً لأنّ فيها(امورسماويه) تقبيباً(برآمدگي) و تقعيراً(تورفتگي)» (تعليل يسقط:)فإنّه إن كان الموضوع الأوّل للتقبيب و التقعير هو الجسم نفسه(خودجسم نه سطح آن) واجتمعا فى كرة واحدة فليسا بمتضادين، وإن كان موضوعهما(تقبيب وتقعير) سطحين متفرقين يمنع أن يقبل المقعر منهما(دوسطح) التقبيب و المقبّب منهما التقعير على ما أوضحناه فليسا بمتضادّين، إذ ليس موضوعا هما(تقبيب وتقعير) ذلك يقبلان تعاقبهما و لا موضوع آخر ألبتّة على ما بينّاه.
ثمّ قال: وأمّا التشكيك المورد من حال الصاعد و الهابط فسنحققة بعد» انتهى و سننقله عن قريب.
وأمّا وحدتها بالجنس، فيعتبر فيها كون الأنواع المختلفة منها(حركت) داخلة في جنسٍ واحدٍ قريبٍ أو بعيدٍ كحركة التسخّن مع حركة التبرّد أو مع حركة التسوّد بخلافها مع حركة النموّ.
وبالجملة: المعتبر فيها(وحدت جنسي) هو بعض ما اعتبر في الوحدة النوعيّة و هو وحدة ما فيه الحركة فالحركة فى الكيف مع الحركة فى الكم و الاين و الوضع اجناس مختلفة و حركة النّمو و الذبول و التخلخل و التكاثف جنس واحد و كذا فى الكيف و غيره‌.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo