< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: انواع حركات كيفي
بحث حرکت کيفی داشتيم، که برخی از مردم حرکت درکيف محسوس را می پذيرد اما ساير انواع حرکات کيفی را قبول ندارند. ابن سينا از قول را نمی پذيرد واز اشكالات پاسخ می گويد.
جواب ابن سينا:
1.حرکت درکيف مخصوص به کم: چگونه حرکت درکيف مخصوص به کم را انکار می کند وحال آنکه وقوع حرکت درانحنا واستقامت روشن است، شی منحنی به تدريج مستقيم می شود وبالعکس شی مستقيم انحنا را به تدريج می پذيرد.
2.حرکت درکيف نفسانی: موضوع کيف نفسانی متصف به حركت مي شود، چه موضوع نفس باشد مثل علم واراده كه موضوع آن نفس است، چه بدن باشد مثل كبود شدن بدن هنگام ضربه ديدن وچه نفس وبدن هردو باشد مثل سرخ شدن صورت هنگام خجالت كشيدن، چرا كه تعريف حرکت برآن صدق می کند، هم نفس متصف می شود به کمال اول لما بالقوه من حيث هو بالقوه وهم بدن چنين وصفی را می پذيرد. پس اينکه گفتيد موضوع کيف نفسانی نفس است ونفس ثابت است ونمی تواند به حرکت شود صحيح نيست.
3.حرکت درکيف استعدادی: گفتيد درکيف استعدادی حرکت نيست چرا که موضوع باقبول صفتی موضوع می شود مثلا برای صلابت و با قبول صفتی ديگر موضوع می شود برای لين مثلا خاک باقبول رطوبت موضوع لين است وهمين خاک مرطوب با قبول حرارت موضوع صلابت است پس ما موضوع ثابت نداريم وحال آنکه حرکت موضوع ثابت می خواهد.
جواب نقضی: درنمووذبول هم بيان شما می آيد؛ چرا که موضوع نمو اجزای اصليه ی بدن است واجزای اصليه بعلاوه ی اجزای غذايه موضوع می شود برای ذبول پس بايد دراين جا هم حرکت نباشد وحال آنکه شماحرکت نمووذبول را قبول داريد.
جواب حلّی: عوض شدن عوارض موضوع را عوض نمی کند؛ چرا که موضوع فردی از نوع است وفردی از نوع ثابت است، بعبارت ديگر موضوع حرکت جسم بلحاظ داشتن صورت نوعيه است وصورت نوعيه تغيير نمی کند پس موضوع ثابت است، بله گاهی موضوع شدن اين فرد يا اتصافش به موضوع بودن بستگی به صفت دارد وگاهي چنين نيست، اما درهرصورت ذات موضوع ثابت است، بعبارت ديگر گاهی ممکن است ذات که موضوع است برای اتصاف به موضوع بودن نياز به صفت داشته باشد واين منافات ندارد که ذات موضوع ثابت باشد؛ چرا که اين صفت نقش اعدادی دارد وموضوع با پذيرفتن آن بالفعل موضوع می شود وشی با از بين رفتن معد ويا تغيير معدات تغيير نمی کند، بله چنانچه صفت بعنوان قيد موضوع يا شرط برای موضوع باشد باتغير صفت موضوع هم تغيير می کند ولی صفت قيد يا شرط موضوع نيست.
مثال(1): خاک با پذيرفتن رطوبت موضوع لين است وبا پذيرفتن حرارت موضوع صلابت. پس خاک موضوع است وخاک هم ثابت است هرچند وصف آن که رطوبت وحرارت است تغييرمی کند. بعبارت ديگر جسم که صورت نوعيه خاکی را دارد ثابت است هرچند وصف آن تغيير کرده است وآنچه که موضوع است جسمی است که صورت نوعيه ی خاکی را دارد. که ثابت است.
مثال(2): شاخه ی درخت موضوع است برای انحنان واستقامت دراين جا موضوع برای موضوع شدن هم نياز به صفت ندارد، بلكه ذات موضوع بدون اتصاف به صفتي موضوع است براي استقامت وانحنا.
استدراك: بله برخي از كيف هاي مختص به كم مثل اشكال تغييرش دفعي است وبا ساير كيفيات فرق دارد.
أين ووضع: أين سومين مقوله ووضع چهارمين مقوله است كه درآن حركت واقع مي شود.
حركت أين: وقوع حركت درأين ظاهر است، نه كسي درآن شك ندارد و نه اختلافي درحركت أيني وجود دارد.
متن: و عندى أنّ الأمر ليس على ما يقولون، وأنّ موضوع الحال و الملكة كان نفساً أو بدناً أو هما معاً بحال الشركة(حال نفس وبدن مشترك باشد)، فإنّه يوجد فيه(موضوع) كمال بالقوّة من جهة ما هو بالقوّة لجوهر ما.
و الّذي قالوا: إنّ الموضوع ليس واحداً للصّلابة و اللّين و القوّة و الضّعف، فينقض عليهم فى النموّ و الذّبول، وكان يجب على قولهم: أن لا يكونا(نمووذبول) حركتين بل إنّما يعني بالموضوع في هذه الأشياء(صلابت، لين و...) طبيعة النّوع الحاملة للأعراض فما دامت تلك الطبيعة باقية و لم يتغيّر النّوع و لم يفسد الصّورة الجوهريّة، فإنّ الموضوع ثابت من غير أن يبالى(اعتنا شود) أنّه بعارض يعرض له(موضوع) أو زيادة تنضاف إليه يصير موضوعاً قريباً للحالة الّتي فيها الحركة أو لذاته.
نعم، الأشكال يشبه أن لايكون حكمها حكم سائر الكيفيّات في وقوع الاستحالة فيها(ساير...)، لأنّهاتكون دفعة» انتهى كلام الشيخ. و هذا ما وعدناك آنفاً (ص449، س9).
و وقوع الحركة فى مقولتي الأين و الوضع ظاهر.
أمّا الأين: فظهوه بحيث لا يشكّ فيه أحد و لم يختلف فيه.‌


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo