< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيا سمن وهزال حركت كمي دارند؟
بحث درنمو وذبول داشبم فخررازی اشکال کرد که درنمو وذبول حرکت اتفاق نمی افتد بلکه درنمو اجزای غذابی درکنار اجزای اصلی ویادراجزای اصلی قرار می گيرد ودرحقيقت دومجموعه درکنار هم قرار می گبرد ودرذبول اجزای زائد از بین می رود پس ازدياد وانتقاص دراجزا صورت نمی گيرد. درجواب گفتبم که درنمو اجزای غذابی دراجزای اصلی نفوذ می کند وبدلبل مشابهت واستحاله جز اجزای اصلی می شود ومقدار اجزای اصلی زباد تر می شود ودر ذبول اجزای اصلی کم کم تحلبل می ورد پس نمو از دياد در اجزای اصلی وذبول انتقاص اجزای اصلی است واز دياد وانتقاص حرکت کمی است.
ان قلت: درست که بانفوذ اجزای غذايي دراجزای اصلی اتصال آن از بين می رود وبا استحاله اجزای غذایی دراجزای اصلی اتصال ومقدار ديگر بوجود می آيد، اما همان گونه که مقدار تبديل به مقدار ديگر می شود موضوع دو مقدار که جسم است هم تغيير می کند؛ مثلا همان گونه که اجزای مقدار گوشت تغيير می کند خود گوشت هم تغيير می کند وهمان گونه مقدار استخوان تغيير می کند خود استخوان هم تغيير می کند، درحاليکه هرحرکتی نياز به موضوع ثابت دارد.
قلنا: موضوع حرکت درمقدار جسم بماهوجسم يا صورت جسمیه نيست بلکه موضوع حرکت درمقدار جسم بما انه نوع است، بعبارت ديگر موضوع حرکت فردی از جسم نيست بلکه فردی از بدن است، فردی از نوع مثلا حيوان است. پس موضوع فردی از نوع است وآنچه که تغيير می کند فردی از جسم است.
ان قلت: درهرحرکتی شش چيز نياز است؛ محرک، متحرک، مسافت، مبدا، منتها، وهمان گونه که درجای خودش بيان شده است صورت نوعيه محرک است حال اگر متحرک هم صورت نوعيه باشد لازم می آيد که محرک ومتحرک يک چيز باشد درحاليکه محرک غير از متحرک است.
قلت: محرک ومتحرک يک چیز نيستند، متحرک فردی از نوع است، يا جسم بما انه نوع است ومحرک صورت نوعيه است، بعبارت ديگر متحرک بدن است ومحرک صورت نوعيه بدن وبدن غير از صورت نوعيه بدن است؛ چنانکه درحرک مکانی مثلا سنک متحرک است وصورت نوعيه ی آن محرک است.
ان قلت: اگر موضوع حرکت صورت نوعيه باشد صورت نوعيه کلی است وکلی نمی تواند حرکت کند.
قلت : موضوع فردی از نوع است نه نوع بماهو نوع که کلی است.
سوال: گفتيم که نمو از دياد اجزای اصلی بدن است وذبول انتقاص اجزای اصلی بدن واز دياد وانتقاص کم اند پس نمو وذبول حرکت کمی است، حال آيا سمن وهزال که مربوط اجزای زايد بدن است هم حرکت کمی دارند حرکت کمی دارند يا حرکت کمی ندارند؟
شارح مقاصد ومواقف: سمن که از دياد اجزای زايد است هم خودش حرکت کمی دارد وهم حرکت کمی بدن محسوب می شود وهزال تحليل رفتن اجزای زايد است هم خودش حرکت کمی دارد وهم وحرکت بدن است به سوی انتقاص.
لاهيجی: از آنچه درفرق نمو وذبول با سمن وهزال گفتيم واشکال وجواب که بعدش آمد روشن می شود که سمن وهزال نه خودش حرکت کمی دارد ونه حرکت کمی بدن محسوب می شود؛ چرا که دراجزای اصلی اجزای غذايی می آيد نفوذ می کند واستحاله می شود ولذا خود اجزا حرکت کمی دارند وبدن که متقوم به اجزای اصلی است هم حرکت دارد. اما درسمن اجزای غذای در اجزای زايد نفوذ نمی کند بلکه می آيد درکنار اجزای زايد قبلی قرار می گيرد واجزای زايد دیگری را بوجود می آورد يعنی چربی به چربی اضافه می شود پس خود اجزای زايد حرکت کمی نمی کند ومقوم بدن هم نيست پس بدن هم حرکت کمی نمی کند.
متن:و لا ينافي ذلك(فرد ازنوع موضوع حركت باشد) كون الصورة النوعية مبدأ للحركة لا موضوعاً لها، فإنّ الفرد من النوع غير الصّورة النوعيّة و لا يلزم أيضاً كون الموضوع هو النّوع بما هو نوع الّذي ليس إلّا كليّاً كما قد يتوهّم كلّ من هذين(دواشكال).
وإلى ما ذكرنا(موضوع حركت فردي ازنوع است) يشير كلام الشّيخ في "طبيعيات الشفاء" على ما سننقله عن قريب(ص452).
و ظهر ممّا ذكرنا: أنّ السّمن و الهزال ليسا من الحركة الكميّة على ما توهّم شارحا "المقاصد" و "المواقف" و غيرهما. فإنّ الاجزاء الزائدة ليست مقوّمة للشخص، و لا هي(اجزا زائد) متّصلة بالأجزاء الاصليّة المقوّمة اتصال الأجزاء الغذائية لها(اجزاء اصليه) بها(اجزاء اصليه)، فليس مقدارها(اجزاء زائد) جزاءً من مقدار الاجزاء الأصليّة فلا يتبدّل بزيادته(مقداراجزاء زائد) و نقصانه(مقداراجزاء زائد) مقدار الموضوع الّذي هو الشخص أصلاً. و لا أيضاً هى ـ أعني: الأجزاء الزائدة ـ متّصلةٌ بعضها ببعض اتصال الأجزاء الغذائيّة بالمغتذى الأصلي ليكون هي(اجزاء زائد) شخصاً على حدة موضوعاً لمقدارها الزائد و الناقص، بل هي(اجزاء زائد) اجزاء منضمّة بعضها إلى بعضٍ من غير اتصال حقيقيٍ أصلاً، فليتدبّر.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo