< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دليل دوم برتخلخل
بحث درحرکت کمی داشتیم که يک قسم آن تخلخل وتکاثف است. خواجه برای اثبات تخلخل وتکاثف دودليل اقامه کرده است، که دليل اولش را خوانديم.
دليل دوم: شيشه ی پر آب که درش کاملا بسته باشد تا هوا داخل آن نشود وقتی که روی آتش قرار دهيم کم کم داغ می شود ودرنهايت می ترکد؛ چرا که آبش متخلخل می شود ومی خواهد جا باز کند ودرنتيجه برشيشه فشار وارد می کند وشيشه می شکند.
برعکس چنانچه آب داغ را داخل شيشه قرار دهيم درش را کاملا ببنديم وقتی که سرد شود حجم آب کم می شود وشيشه کمی خالی می شود، علتش اين است که آب متکاثف می شود.
قسم دوم حرکت کمی نمو وذبول است، که هم با سمن وهزال فرق دارد وهم با وورم.
فرق نمو وسمن با ورم: نمو وسمن از دياد طبيعی بدن است ولی ورم ازدياد غير طبيعی بدن.
فرق نموبا سمن: نمو وسمن که از دياد طبيعی بدن اند، سه تا فرق دارند:
1. نمو ازدياد اجزای اصلی بدن است ولی سمن چنين نيست بلکه اجزای ديگری درکنار اجزای اصلی قرار می گيرد.
توضيح مطلب: وقتی که انسان غذا می خود بعد از قرار گرفتن درمعده فعل وانفعالات درغذا روی می دهد واجزای غذا شبيه عضو غذا گير می شود دراين صورت که جاذبه شروع به جذب می کند واجزای غذا را به سمت اجزای اصلی ـ گوشت، خون واستخوان ـ جذب می کند، حال اگر انسان درحال رشد باشد اجزای غذا گيرجا باز می کند وجزای غذای دراجزای غذا گيروارد می شود ونمو بوجود می آيد، اما چنانچه انسان درسنين رشد نباشد يا انسان مريض باشد اجزای غذا گيرد جا باز نمی کند واجزای غذا درکنار اجزای اصلی واقع می شود واجزای فرعی را تشکيل می دهد وانسان چاق می شود.
2. نمو ازدياد بدن دراقطار ثلاثه ـ طول، عرض وعمق ـ است ولی چاقی ازدياد بدن دردوجهت است؛ از دياد درعرض ويا عمق تنها ويا عرض وعموق است.
3. نمو درسنين رشد اتفاق رخ می دهد ولی چاقی درهرزمانی اعم از نوجوانی، جوانی وپيری اتفاق می افتد؛
4. نمو درهرانسانی غايتی دارد وطبيعت شخصی انسان آن غايت را قصد می کند، ولی چاقی غايتی ندارد.
فرق ذبول با هزال: نمو عکس ذبول است وهزال عکس سمن ولذا چهار تا فرق را با هم دارند:1. ذبول انتقاص اجزای اصلی بدن است وهزال انتقاص اجزای غير اصلی بدن؛ 2. ذبول انتقاص دراقطار ثلاثه است ولی هزال انتقاص دردوجهت ـ عرض وعمق ـ است ويا دريک جهت ـ عرض يا عمق ـ؛ 3. ذبول در زمان شيخوخت رخ می دهد ولی هزال درهرزمانی ممکن است؛ 4. ذبول غايتی دارد ولی هزل غایتی ندارد.
متن: الثّانى: أنّ الآنية إذا ملئت ماءً و سُدَّ رأسها، ثمّ أُغليت فعند الغليان تنصدع(صداي ازشيشه بلند مي شود) وتنشق تلك الآنية و ما ذلك إلّا لأنّ الغليان يفيد تخلخلاً في الماء و(عطف تفسيرتخلخلا...) ازدياداً في حجمه بحيث لا تسعه(ماء) الآنية فينصدع.
و إليه(دليل دوم) اشار بقوله‌: و تَصَدّع‌ِ؛ أى و لتصدّع‌ الآنية عند الغليان.
هذان الوجهان بيان للاعتبار الاوّل(يعني تخلخل وتكاثف).
وأمّا الاعتبار الثّانى: فأشار إلى بيانه بقوله:وحركة؛ أى و لحركة اجزاء المغتذى(اجزاي غذا گير) فى جميع الاقطار على التناسب‌.
فإنّ حركة أجزاء المغتذى في الأقطار ليحصل في منافذها أجزاء الغذاء يستلزم حركة المغتذي في الأقطار في مقداره لامحالة، و هو المراد من النموّ فإنّه عبارة عن إزدياد حجم الجسم بما ينضم إليه(جسم) و يداخله(جسم) في الطّول و العرض و العمق على نسبة يقتضيها(نسبة) طبيعة نوع ذلك الجسم(مثلا طبيعت زرّافه اقتضا مي كندكه طولش خيلي زياد باشد) وهذا هو المراد من قوله: «في جميع الاقطار على التناسب». ويقابله(نمو) الذُّبول: وهو(ذبول) انتقاص حجم الجسم بسبب ما ينتقص منه في الأقطار الثّلاثة على نسبة طبيعيّة.
وهاهنا ما يشتبه بالنموّ و الذُّبول فإنّه قد يكون ازدياد المقدار بسبب ما ينضمّ إلى الجسم على تناسب طبيعيّ لكن لا(يعني لاتناسب) في جميع الأقطار و هو السّمن، فإنّه لا يكون في الطول على تلك النسبة أيضاً لا يختصّ بوقتٍ معيّنٍ و لا يكون له(سمن) غاية ما يقصدها الطبع بخلاف النموّ. و يقابله(سمن) الهزال فيكون انتقاصاً طبيعيّاً، لكن لا فى جميع الأقطار فيفارقان بذلك النموّ و الذُّبول.
و تحقيق الفرق تخصيص النموّ و الذّبول بالأعضاء الأصليّة(يعني نمووذبول مربوط به اجزاي اصلي است) و السمن و الهزال بالغير الأصليّة(يعني سمن وهزال مربوط به اجزاي غير اصلي است)، فإنّه إذا ورد على الجسم ما(اجزاي غذايي) يزيد في مقداره(جسم) فإذا أحدثت الزيادة منافذاً في الأصل و دخلت فيها و تشبّهت بطبيعة الأصل(اجزاي اصلي) و أندفعت الأجزاء إلى جميع الأقطار على نسبة واحدة فى نوعه(جسم) فذلك هو النموّ. و زوال ما(اجزاي غذايي) يزيد فى مقدار الجسم بسبب انفصال تلك(اجزاي زياده) الأجزاء عن اجزاء الأصل هو(انفصال...) الذبول. ‌وإذا لم يقو الغذاء(اجزاي غذايي) على التفريق للاجزاءالاصليّة و النفوذ فيها كما في الشيخ(پيرمرد) إذا صار سميناً، فإنّ أعضائه الأصليّة قد جفّت(خشك شده) وصلبت فلا يقوى الغذاء على تفريقها و النفوذ فيها، بل ينضمّ(اجزاي غذايي) إليها من غير أن يتحرّك الأعضاء الأصليّة إلى الزّيادة و إن كان الجسم متحرّكاً إلى الزيادة في الجملة، فذلك(جواب اذا) هو السمن و انتقاصه(اجزاي غذايي) هو الهزال.
وأمّا الورم: فهو زيادة غير طبيعية فلا يشتبه بالنموّ.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo