< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواب ازاشكال شارح مواقف
جواب لاهيجی: 1.مسافت يعنی مکان که حرکت طی می کند، و مکان هرچند ثابت است ولی بلحاظ مسافت بودن تدريجی است حال برای اين مسافت اگر حدودی را درنظر بگيريم مسافت چند قطعه می شود که اين قعه ها هرکدام دارای اجزای است ولی حدودی که قطعات را از هم جدا می کند جزء لايتجزی وآن است؛ چرا که هرحدّ مشترک ازسنخ قبل و بعد خود نيست. پس قطعات دارای امتداد واجزأ اند وحدود امتداد ندارند وآنی اند.
2.وقتی متحرک درمسافت حرکت می کند هرحدی از مسافت می شود مکان متحرک کانه متحرک سرهرحدّی توقف می کند. پس متحرک مکان های دارد که آنی است.
3.انتقال از مسافت به مسافت ديگر يا از قطعه ی از مسافت به قطعه ی مسافت ديگر دفعی است، چرا که بين شان آن فاصله که دفعتا طی می شود ولی انتقال ازحد به حدّ ديگر تدريجی است چرا که وسط دوحدّ مسافت فاصله است که دارای اجزأ است وتدريجاً طی می شود.
4.نسبت حدود مسافت به مسافت نسبت آن است به زمان پس بجای مسافت می توانيم زمان بگذاريم وبجای حدود مسافت آن، چنانکه عکس اين مطلب هم ممکن است.
باتوجه به مقدمات فوق بايد ببنيم که متی چيست؟ آيا متی نسبت شی است به آن فقط ويا متی نسبت شی است به زمان و یا به آن.
اگر بگوييم متی نسبت جسمی (شیء ) است به آن فقط، چنانکه أن نسبت جسم است به مکان دراين صورت انتقال از متی به متی ديگر تدريجی است؛ چرا که بين دوآن زمان فاصله است وطی زمان تدريجی است.
اگر بگوييم متی نسبت شی است به زمان يا به آن، در صورت که متی نسبت شی باشد به زمان انتقال از متی به متی دفعی است؛ چرا که بين دوزمان ( يا دومتی ) آن فاصله است وطی آن دفعی است، همان گونه که انتقال از شهربه شهر دیگر دفعی است؛ چرا که مرزوحدّ بين دوشهرجزء لايتجزی است. اما گرمتی نسبت شی به آن باشد انتقال از متی به متی تدريجی است، چرا که بين دوآن ( يا بين دومتی) زمان فاصله است وطی زمان تدريجی است.
جواب از اشكال شارح مواقف: اينکه متی نسبت شی باشد به آن فقط صحيح نيست، بلکه متی نسبت شی است به زمان يا به آن واحتمال قوی آن است که متی نسبت شی به زمان باشد ولذا انتقال از متی به متی دفعی است واشکال شارح مواقف که گفت انتقال از متی به متی گاهی دفعی است وگاهی تدريجی صحيح نيست.
وجه ترديد درکلام شيخ: بدليل آنکه درمتی دومبنا است؛ يکی اينکه متی نسبت شی باشد به زمان وديگرآنکه متی نسبت شیء باشد به زمان وآن. شيخ ترديد کرده وگفته انتقال از متی به متی ديگر دفعی است ودرجای ديگرمتی را درحرکت داشتن ونداشتن مثل اضافه دانسته که اگرمعروضش حرکت داشته باشد متی هم به تبع حرکت خواهد داشت واگر معروض متی حرکت نداشته باشد متی هم حرکت نخواهد داشت.
تبصره: بيان طولانی لاهيجی درجواب شارح مواقف وتوجيه دوگونه حرف گفتن شيخ لازم نيست وبلکه خالی از خلل نيست؛ چرا که اولا حدود مسافت را مکان دانستن خلاف ظاهر است، وثانيا متی نسبت شی است به زمان، نه اينکه متی نسبت شی باشد به زمان يا به آن، وبرفرض هم چنين باشد توجيه دوگونه حرف گفتن شيخ ربط به تعريف متی ندارد، ووجه ديگری دارد.
جواب ازاشکال شارح مواقف: بين دوجزء مسافت حد مشترک فاصله است وحد مشترک نمی تواند مسافت باشد چرا که حد مشترک ازسنخ قبل وبعد خود نيست، چنانکه درجای خودش بيان شده است. پس اينکه بين دوجزء مسافت مسافت فاصله شايد درعرف چنين باشد ولی از محل بحث خارج است. شيخ جای را بيان کرد که بين دوجززمان حد مشترک باشد که آن است وطی آن دفعی است نه تدريجی.
توجيه دوگونه حرف گفتن شيخ: وقتی شيخ می گويد انتقال از متی به متی دفعی است مرادش انتقال استقال متی است صرف نظر از معروضش وزماينکه می گويد متی مثل است اضافه است مرادش انتقال متی به تبع معروضش است. ( شرح مواقف، ج6، ص222).
متن:وأقول: نسبة المكان و هو حدّ من حدود المسافة (متعلق حدود:)في أجزاء المسافة كنسبة الآن في أجزاء الزّمان ونسبةُ الزّمان إلى الزّمان كنسبة المسافة إلى المسافة كالدّار إلى الدار و البلد إلى البلد، فكما أنّ الانتقال من زمانٍ إلى زمانٍ بينهما(دوزمان) آنٌ مشتركٌ دفعىٌّ، فكذا من بلدٍ إلی بلدٍ بينهما حدٌّ مشترك دفعيٌّ، وكما أنّ الانتقال من مكانٍ إلى مكانٍ ـ اعنى: من حدٍّ من‌المسافة إلى حدٍّ آخر منها ـ تدريجيٌّ لامحالة لامتناع تجاوز الحدود فكذا الانتقال من آنٍ إلى آنٍ تدريجيّ لامتناع تتالي الآنات.
فلو كان متى نسبة الجسم إلى الآن فقط كما أنّ الأين نسبة الجسم إلى المكان لكان حال الانتقال في متى كحال الانتقال في الأين في كونه تدريجيّاً، لكن متى نسبة الجسم إلى الزمان أو إلى الآن كما سيأتى فباعتبار كونه نسبة إلى الزّمان يكون حال الانتقال من متى إلى متى كحال الانتقال من بلدٍ إلى بلدٍ أو من دارٍ إلى دارٍ في أنّ كلاً منهما(انتقال ازمتي به متي وانتقال از داربه دار) دفعىّ لا كحال الانتقال من مكانٍ إلى مكانٍ وباعتبار كونه نسبته إلى الآن يكون حال الانتقال فيه كحال الانتقال من مكان(حدّ) إلى مكان (حد)لكنّ الأغلب إنّما هو الاعتبار الأوّل فلا يرد ما ذكره.
ولهذا(درمبناي صحيح دواعتباراست ولي اعتباراول غالب است) الّذي ذكرنا و ردّ الشيخ بين كون الانتقال فى متى دفعيّاً و بين كونه كالاضافة. فالاوّل(احتمال اول ابن سينا): إنّما هو باعتبار كون متى نسبة إلى الزّمان. والثّانى(احتمال دوم ابن سينا): باعتبار كونه أعمّ من النّسبة إلى الزّمان و الآن، فليتدبّر.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo