< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حركت نداشتن متي
بحث درمقولاتی بود که حرکت درآنها واقع می شود، بيان شد که حرکت درجوهر واقع نمی شود، حرکت مضاف تابع معروض آن است چنانچه معروض مضاف دارای حرکت باشد مضاف هم به تبع دارای حرکت است ولی اگرمعروض مضاف حرکت نداشته باشد مضاف هم حرکت ندارد، مثلا جوهرحرکت ندارد مضاف عارض برآن هم حرکت ندارد.
متي سومين مقوله كه حركت ندارد: متی مثل مضاف حرکتش تابع حرکت معروض آن است؛ چرا كه متي هم مثل مضاف عروض مستقل ندارد بلكه عروضش تابع عروض مقوله ي ديگراست. ولذا هرگاه معروض متی حرکت داشته باشد متی بالتبع حرکت خواهد داشت ودرجای که معروض متی حرکت نداشته باشد متی هم حرکت ندارد.
ابن سينا: 1. انتقال از متی به متای ديگر دفعی است چنانكه از انتقال ازسال به سال ديگر واز ماه به ماه ديگر دفعي است، كه طي خود سال وخود ماه تدريجي است ولي انتقال ازيك سال به سال ديگر فعي است، سال قبل كه به آخرش رسيد بلا فاصله ودفعتاً سال بعد شروع مي شود، هم چنين وقتي كه ماه به آخر رسيد بدون فاصله ماه بعد شروع مي شود نه اينكه مدتي بگذرد بعد ماه بعد بيايد.
2. متي مثل اضافه است همان گونه كه حركت اضافه تابع معروض آن است حرکت متی هم تابع حرکت معروض آن است، اگرمعروض متي حركت داشته باشد متي هم بالتبع حركت دارد وچنانچه معروض متي حركت نداشته باشد متي هم حركت ندارد. بنابراين متي حركت مستقل ندارد.
مدعي: حركت درمتي وجود ندارد.
دليل: هرحركتي داراي متي است، چرا كه هرحركتي داراي زمان است ونسبت به زمان متي است، بنابراين چنانچه حركت درمتي باشد براي متي متي خواهد بود وبراي زمان زمان كه باطل است.
‌متن: وكذا متى‌(بيان كذا:) تابع لمعروضه فإنّه غير مستقلّ أيضاً كالمضاف(تفسيرايضا).
قال الشيخ فى الشفاء:« وأمّا مقولة متى، (1)فيشبه أن يكون الانتقال من متى إلى متى أمراً واقعاً دفعةً كالانتقال من سنة إلى سنة أو من شهر إلى شهر، (2)أو يشبه أن يكون حال متى كحال الإضافة في أنّ نفس متى لا ينتقل فيه(متي) عن شي‌ء(درجه) إلى شي‌ء(درجه)، بل يكون الانتقال الأوّل في كيف أو كمّ و يكون الزّمان لازماً لذلك التغيّر فيعرض بسببيته(تغيّر) فيه(زمان) التبدّل، وأمّا ما(معروض) لاتغيّر فيه فستعلم أنّه ليس فى الزّمان فكيف يكون له(معروض) حركة فيه(زمان).» انتهى.
وإلى هذا الأخير ـ أعني: كون حاله كحال الإضافة ـ يرجع ما قال في النجاة من «أنّ وجود متى للجسم تبع للحركة» على ما نقل في المواقف، أي ثبوته(متي) للجسم بتوسّط الحركة، فإنّ ما لا حركة فيه و لا تغير له لم يتصور له متى. و قال أيضاً: « وكيف يكون فيه(متي) حركة؟ فإنّ كلّ حركةٍ في متى فلو كان فيه(متي) حركة لكان لمتى متى آخر»


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo