< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ردّجواب شارح مقاصد
ازنقضی که بردليل سوم وارد شد شرح مقاصد دوجواب نقل بيان كرد كه صحيح نيستند.
بعضی ها گفتند که اشتداد و تضعف درصورت نيست چرا که درحرکت جوهری ماده متحرک است که فعليت ندارد وفعليت خود را از صورت می گيرد ووقتی که صورت عوض شد فعليت های ماده وبه تبع ماده عوض می شود ولذا موضوع ثابت ندارد واشتداد وتضعف درجای است که موضوع ثابت داشته باشيم، اما حرکت های کيفی اشتداد وتضعف دارد چرا که موضوع درحرکت های کيفی جسم است که فعلیت خود را از کيف نمی گيرد وبا تبدل کيف متبدل نمی شود ولذا اشتداد وتضعف درکيف وجود دارد. پس دليل که برنفی حرکت جوهری اقامه کرديم درکيف جاری نمی شود چرا که درکيف شق چهارم داريم که اشتداد وتضعف باشد.
شارح مقاصد: اينکه صورت قابل اشتداد وتضعف نباشد صحيح نيست چرا که هرچند ما ده فعليت ندارد ولی قوام ماده باصورت ما حفظ می شودوتبدل شخصی صورضرر به قوام ثبات ماده نمی زند همين ثبات ماده کافی است برای اشتداد.
علاوه براينکه وحدت شخصی ماده هم باصورت نوعيه حفظ می شود. وماده می تواند موضوع اشتداد باشد.
رد جواب شارح مقاصد: ماده چنانچه بدون صورت لحاظ شود دوتا فعليت دارد؛ يکی فعليت قابل بودن که قابل بودن ماده فعليت دارد، بالقوه قابل نيست بلکه بالفعل قابل است، وديگری فعليت که باگرفتن صورپيدا می کند، صورت شخصيه فعليت دوم را می آورد وبا عوض شدن صورت فعليت هم عوض می شود، هرچند فعليت اول تبدل پيدا نمی کند وماده از اين جهت ثبات دارد وصورت ما اين فعليت را حفظ می کند. ولی آنچه که برای اشتداد اين فعليت کافی نيست بلکه فعليت دوم نياز است واين فعليت با عوض شدن صورت عوض می شود پس ثبات ماده ثبات ندارد که اشتداد داشته باشد، ولی موضوع کيف فعليت وثبات دارد ومی تواند اشتداد داشته باشد پس دليل درحرکت کيفی جاری نمی شود تا نقض شود.
متن:وأقول: اعتبار تقوّم المادّة بصورة مّا، وكذا استحفاظ وحدتها(ماده) الشخصيّة (متعلق استحفاظ:)بالوحدة النوعيّة إنّما هو ليصحّ كون المادّة أمراً مّا بالقوّة، و لئلّا يلزم أن تكون معدوماً مطلقاً ولايكفى ذلك(تقوم واستحفاظ) في كونها موجودة بالفعل فعليّة مقابلة للقوّة و(حاليه) موضوع الحركة لابدّ أن تكون موجوداً بالفعل فعليّة كذلك(مقابلة للقوة) فإنّه(موضوع) إن لم تكن موجوداً بالفعل كذلك(فعلية مقابلة للقوة) بل كانت فعليّته عين قوّته كما في الهيولى لم تكن ذاتاً واحدة(يعني قابليت محققه اش عوض مي شود)، بل كانت مع كلِّ واحدةٍ من الصّور الّتي هي(ماده) قويّة عليها(يعني قوه پذيرش آنرا دارد) ذاتاً(خبركانت) على حدة مغايرة لها(هيولی) مع أُخرى منها(صور)، فلا يكون لشي‌ء من تلك الذوات(ذوات كه هيولی با صورت پيدا مي كند) المتحصّلة المختلفة حركةٌ(اسم يكون) و انتقال من حالة إلى أُخرى فلا حركة أصلاً.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo