< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احتياج به مبدأ ومنتها درحركت
گفتيم درحركت شش چيز لازم است بعداز بيان شش چيز كلام شيخ را نقل كرديم كه وجه نياز حركت به آنها را هم بيان مي كند.
وجه نياز به مبدأ ومنتها: مبدأ ومنتها از خود تعريف حرکت بدست می آيد؛ چرا که حرکت کمال اول است لما بالقوه من حيث هو بالقوه. کمال اول بودن حركت نسبت به کمال ثانی است که متحرک بواسطه ای کمال اول که حرکت است به آن می رسد. پس درباب حرکت کمال اول داريم که خود حرکت است وکمال ثانی که رسيدن به مقصد است، وقتی که متحرک شروع به حرکت نکرده ومی خواهد شروع کند حالتی دارد که هردوکمال برايش بالقوه است وقتی که شروع به حرکت کرد آن حالت را ترک می کند وکمال اول بالفعل می شود وقتی که به مقصد رسيد کمال ثانی هم بالفعل می شود. آن حالت که متحرک ترک می کند مبدأ حرکت است که درحرکت های مکانی تطبيق می کند بر ابتدای مسافت وکمال ثانی که بدست می آورد منتهای حرکت است که در حرکت های مکانی تطبيق می کند بر انتهای مسافت. پس مبدأ ومنتهای هردو از تعريف حرکت بدست می آيد؛ چرا که حرکت کمال اول است ومتحرک بواسطه ای آن به کمال ثانی می رسد، کمال فعليت است وقبل از فعليت قوه است همين قوه وتوانايی که برای متحرک است مبدأ حرکت است وقتی که شروع به حرکت می کند آن قوه را که مبدأ است ترک می کند وبه کمال يعني حرکت می رسد اين کمال واسطه می شود که به کمال ثانی که آن هم بالقوه است برسد وقتی که اين قوه به فعليت رسيد حرکت به منتهايش می رسد وپايانی می پذيرد. پس قوه ی که درحين شروع حرکت به فعليت می رسد مبدأ حرکت وقوه وحالت که در آخر به فعليت می رسد منتهای حرکت است، واين مبدأ ومنتها در حرکت های مکانی تطبيق می کند بر ابتدای وانتهای مسافت ودر ساير حرکات تطبيق می کند بر ابتدا وانتهای مافيه الحرکت درحرکت کيفی مافيه الحرکت کيف ا ست ومبدأ حرکت کيفی آن قوه ی است که متحرک هنگام شروع حرکت آنرا ترک ومنتهای حرکت آن قوه وحالتی است که هنگام پايان حرکت آنرا بالفعل می کند. وهکذا در ساير حرکات.
اقسام مبدأ ومنتها: مبدأ ومنتها بلحاظ حصول ثابت وعدم حصول ثابت تقسيم مي شود:
1. مبدأ ومنتهاي كه متحرك هنگام حصول درآن ثابت مي ماند وبا سكون همراه است. حركت هاي مستقيم اين گونه است.
2. مبدأ ومنتهاي كه متحرك هنگا م حصول در آن ثابت نيست وبا سكون همراه نيست، حركت هاي دوراني چنين اند.
سوال: اگر مبدأ ومنتها درحركت لازم باشد معنايش اين است كه چنانچه در جاي مبدأ ومنتها نباشد بايد حركت وجود نداشته باشد ودرفلك مبدأ ومنتها نمي يابيم پس بايد درفلك حركت نباشد، وحال آنكه فلك حركت دارد پس مبدأ ومنتها درحركت لازم نيست.
بله درصورت كه قول ذيمقراطيس را بپذيريم وبگويم جسم مركب از اجزاي لايتجزي است در اين صورت حدود مسافت بالفعل اند ومبدأ ومنتهاي براي حركت دوراني وجود دارد، هم چنين وقتي كه محدِّدي با قطع، فرض، مماسه وموازات حدّي در مسافت ايجاد كند براي حركت دوراني مبدأ منتها وجود خواهد داشت، امّا قول ذيمقراطيس باطل است و محدِّدي هم نداريم كه براي مسافت حدود وجود بياود. پس درحركت هاي دوراني مبدأ ومنتهاي وجود ندار.
متن:و اما تعلّقها بما منه و ما إليه فقال الشّيخ: إنّه يستنبط من حدّها، لأنّها(حركت) أوّل كمالٍ لشي‌ءٍ له كمال ثانٍ بأن ينتهى به(كمال اول) إليه(كمال ثاني) و له(كمال اول) حال القوّة التى قبل الكمالين، و هى(حالت قوه) الحالة الّتى الكمال الأوّل تركها و توجه(كمال اول) إلى الكمال الثانى.
ثمّ قال: و ربّما كان ما منه و ما إليه ممّا يثبت(ثبات پيدا مي كند) الحصولان فيهما زماناً حتّى يكون(يتحقق) عند الطرفين سكونٌ. و ربّما لم يكن الحصول فيه(طرفين) ـ إذا فرض كأنّه(طرفين) حدّ بالفعل ـ إلّا آناً كما للفلك فإنّ فى حركته ترك مبدأ و توجّها إلى غاية، لكن لا وقوف له(متحرك) عند احدهما(مبدأ ومنتها).
ثمّ أورد سؤالاً: وهو أنّ الحدودفى المتّصل(مثل حركت فلك) على مذهبكم(طبق مذهب ذيمقراطيس كه قائل به اجزاي لايتجزي است حدود موجود بالفعل است) ليست موجودة بالفعل بل بالقوّة، وإنّما يصير(حدود) بالفعل بأحد أسباب كقطع أو فرض أو مماسّة أوموازاة، فما لم يكن أحد هذه الأسباب بالفعل لم يكن(يتحقق) مبدأ و منتهى، و ما لم يكن مبدأ و لا منتهى لا يكون حركة، فالفلك ما لم يكن له سبب محدّد لا يكون متحرّكا، و هذا محال‌(پس بايد مبدأ ومنتها درحركت شرط نباشد).


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo