< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كلي بنودن حركت توسطيه
گروهی اشکال کرده بودند به وجود حرکت توسطيه درخارج به اين صورت که حرکت توسطيه ازسه امرتشکيل شده؛ کون فی المکان، اضافه به کون فی المکان وآن که هر سه کلی است و کلی درخارج وجود ندارد پس حرکت توسطيه درخارج وجود ندارد.
جواب: کون فی المکان يا از قبيل اموری است که باتغيير فصول وتغيير عوارض تغيير می کند ويا از قبيل اموری است که فقط اضافه اش عوض می شود ولی خودش تغيير نمی کند.
بعبارت ديگر کون فی المکان يا از قبيل جنس است که با تغيير فصول تغيير می کند مثل لون که با قابض بصر می شود سواد وبا مفرق بصر می شود بياض ويا از قبل نو ع است که با تغيير عواض تغيير می کند واشخاص متعدد بوجود می آيد ويا از قبيل آتشی است که فقط نسبتش تغيير می کند مثلا زير هر ظرف که قرار دهيم آنرا بجوش می آورد بدون اين که تغيير در آتش بوجود بيايد ويا چوب که هم با ديوار نسبت دارد وهم باسقف بدون آنکه تغييري در آن بوجود بيايد.
اگر کون فی المکان از قبيل لون باشد که با تغيير فصول تغيير می کند ويا از قبيل نوع باشد که با تغيير عوارض تغيير می کند وافراد مختلف بوجود می آيد در اين صورت کون فی المکان کلی است که انواع ويا افراد متعدد دارد وبر آنها صادق است بنحوصدق جنس برنوع ويا صدق نوع بر فرد ودرهرصورت کلی است، اما چنانچه کون فی المکان از قبيل آتش يا چوب باشد که فقط نسبتش عوض می شود در اين صورت کون فی المکان کلی نيست بلکه شخص است وفقط نسبت های مختلف دارد در لحظه ای اول با اين حدّ مسافت نسبت دارد، در لحظه ی دوم با حدّ دوم مسافت نسبت دارد وهکذا.
کون فی المکان از قبيل لون نيست که با تغيير فصول تغيير کند هم چنين کون فی المکان از قبيل نوع نيست که با تغيير عوارض تغيير کند واشخاص متعدد بوجود بيايد، بلکه کون فی المکان از قبيل آتش ويا چوب است که نسبت های متعدد پيدا می کند واين نسبت ها موجب تعدد کون فی المکان نمی شود. پس کون فی المکان کلی نيست بلکه شخص است. پس حرکت توسطيه کلی نيست.
دليل: اولا، تخصيص كون به اين مكان وآن مكان وجود ندارد كه كون في المكان متعدد شود، به دوبيان.
بيان اول: حركت توسطيه امري است موجود در آن ومسافت امري است متصل كه جزء بالفعل ندارد و وقتي كه تقسيم كنيم حدود متعدد پيدا مي كند امّا هر يك از حدود را دوباره مي توانيم تقسيم نماييم و هرچه تقسيم را ادامه دهيم به آن نمي رسيم كه حركت توسطيه درآن وجود داشته باشد. پس اگر مسافت را بدون قسمت در نظر بگيريم يك امر متصل است و وحدود ندارد كه موجب تعدد كون في المكان شود و چنانچه مسافت را تقسيم كنيم به آن نمي رسيم كه حركت توسطيه در آن وجود داشته باشد، بلكه اگرحدود مسافت را درنظر بگيرم وحركت را به آن نسبت دهيم اين حركت قطعيه است كه بازمان انطباق دارد. پس نه كون في الوسط يعني حركت توسطيه تعدد وتكثردارد ونه مسافت كه موجب تعدد كون في الوسط شود.
بعبارت ديگر حركت توسطيه امربسيط وواحد است ومسافت را هرچند مي توانيم به انحا مختلف تقسيم نماييم ولي آنرا نمي توانيم به حركت توسطيه نسبت دهيم. پس حركت توسطيه كه خودش تعدد ندارد حتي نسبت هاي متعدد هم پيدا نمي كند.
بيان دوم: حركت توسطيه امر واحد است وزماني نسبت متعدد پيدا مي كند كه مسافت حدود بالفعل باشد ولي مسافت حدود بالفعل ندارد پس كون في المكان نسبت هاي متعدد پيدا نمي كند.
اگر مسافت را به اقسامي تقسيم نماييم وحركت با هريك از آنها نسبت پيدا كند دراين صورت تعدد درست مي شود ولي اين حركت توسطيه نيست، حركت قطعيه است كه در خارج بنحوثابت وجود ندارد وبنحو سيال وجود دارد.
متن: فنقول: أوّلاً: أنّ هذا التخصيص بهذا أو بذلك فى أمر المكان(يعني تخصيص كون به اين مكان يا به آن مكان) ليس أمراً موجودا بالفعل بعينه(بدون توجه به اسباب تقسيم) كما يظهر لك بعد. إذ المتّصل لا أجزاء له بالفعل، بل عرض أن ينجرّ لأسباب تقسم المسافة فتجعلها بالفعل مسافات على أحد أنواع القسمة، و ما بين حدود تلك القسمة أيضاً مسافات لا يشتمل عليها آن و حركة على النحو الّذي قلنا: إنّها يكون فى آن(يعني حركت توسطيه كه درهر آن صدق مي كند)، بل الحركة الّتى على نحو القطع و يكون الزّمان مطابقاً لها، و(عطف بر لايشتمل) لا يكون المعنى الّذي سمّيناه آناً هو متكثّر فيها بالفعل. لأنّ ذلك لا يتكثر بالفعل إلّا بتكثير المسافة بالفعل وإذا لم يكن متكثّراً بالفعل، وكانت الحركة على الموضوع الواحد ـ أعنى: المسافة ـ موجودة ولم تكن(حركة) كثيرة بالعدد (جواب إذا:)كانت بالضّرورة واحدة بالعدد، ولم يكن(كون في المكان) على النمط الّذي يكون عليه الحال فى اللّون و وجوده فى الموضوع(جسم) فى حال سواده و فى حال بياضه و حال النّسبة الّتى يخصّص كلّاً إلى الموضوع بالفعل، (تعليل لم يكن علي ...:) لانّ الحركة لا توجب بالفعل انفصالاً، بل يستمرّ الاتصال استمراراً لا يجب معه(استمرار) تغيّر هذه الحال(كون في المكان) بالقياس إلى الموضوع(متحرك) حتّى يعدم منه(موضوع) أمر ثابت بالشخص. فإنّه إنّما يختلف النّسبة بالفعل إلى مختلف بالفعل وإنّما يكثّر الواحد بالفعل بتكثّر من قبل النّسبة إذا كانت متكثّرة بالفعل فاذا كانت المسافة واحدة بالاتّصال لا اختلاف فيها لم يختلف إليها نسبته. فلم يختلف بسبب ذلك عدد شي‌ء واحد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo