درس شوارق - استاد حشمت پور
93/10/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بيان
طايفه وجواب آن
ثانيا، آيا مربع مساوي دايره ممکن الوجود است است يا خير واگر ممكن است آيا وجود هم دارد يا خير؟
اگرممكن الوجود نيست كه نه دايره وجود دارد ونه علم به آن وتضايف نداريم. اگر ممكن الوجود است ودرخارج وجود ندارد بلكه فقط مافرض كنيم وجودش را در اين صورت بين ذهني دايره وعلم ما به آن هم تضايف است وهم تكافؤ، اما اگر درخارج وجود دارد چنانكه شما مي گوييد دراين صورت هم مثل فرض اول تضايف نداريم چرا كه ما به آن علم نداريم تا تضايف درست شود، واينكه ما فرض کنيم وجودش را علم به وجود خارجي آن نيست تا تضايف درست شود. پس دريك دوفرض اصلا تضايف نيست ودريك فرض هم تضايف است وهم تكافؤ.
4. جواب عده ي متكلمين از اشكال بر مشهور: شما گفتيد ذات علم و ذات معلوم تضايف به تقدم و تأخر دارند ولی تكافؤ ندارند، چرا كه مي شود ذات معلوم باشد ولي ذات علم نباشد، بعبارت ديگر ذات علم همراه اضافه به معلوم است ولي ذات معلوم همراه اضافه به علم نيست بلكه مي شود ذات معلوم موجود باشد ولي ذات علم نباشد، اما گفته ي شما صحيح نيست چرا كه ذات علم وذات معلوم هم تضايف دارند وهم تكافؤ به اين لحاظ كه هرموجودي معلوم حق تعالي وملائكه است پس هم ذات علم وجود دارد وهم ذات معلوم واصلا تقدم و تأخري نيست تا بگوييم تضايف به اين لحاظ است ولي تكافؤ نيست.
5. جواب ابن سينا: با اين بيان اشكال برتكافؤ دروجود وعدم متضايفان حل نمی شود؛ چرا که قاعده با يك مورد خلاف هم نقض مي شود، همين كه ذات معلوم وذات محسوس وجود دارد ولي علم ما به آن وجود ندارد بلكه بعداً موجود مي شود كافي است كه اين قاعده نقض شود.
متن: وأمّا أمر المربّع و الدّائرة فلم يتغيّر بما زُعم فيه(مربع ودايره) غرضنا، وذلك(اينكه غرض ما را تغيير نمي دهد) لأنّه إن كان لهذا المربّع إمكان وجود فليس (اسم ليس:)فرضه(مربع دايره) موجوداً (خبرليس:) يوجب أن يكون العلم حاصلاً، بل يجوز أن يكون هذا المربّع موجوداً(موجود فرضي يا واقعي) و نحن على حكمنا من الجهل.
وأمّا ما أجاب به قوم من المتكلمين عن شبهة تكافؤ العلم و المعلوم (بيان ما:) من أنّ الّذي قيل ـ إنّ من المعلوم(بعض ازمعلوم) قد يوجد ذاته و العلم به لا يكون موجوداً ـ (خبرأن:) قولٌ غير حقٍّ، فإنّ هاهنا علماً موجوداً بكل شي‌ء وجوداً لا يتأخّر عن الأشياء وهو علم البارى و الملائكة، (جواب أمّا:) فليس فيه جواب المتشكِّك فإنّ دعواه(متشكك) أنّه ليس كلّ متضايفين يكونان معاً. وهذه الدّعوى(متشكك بودن) يصحّ بمثال واحدٍ فيقول: إنّ علمي بوجود العالم لا يصحّ أن يكون علماً و(حاليه) العالم غير موجود الذّات، ثمّ العالم قد يكون موجوداً فى ذاته و(حاليه) ليس علمى به موجوداً. هذا ملخصّ كلام الشيخ».
ثانيا، آيا مربع مساوي دايره ممکن الوجود است است يا خير واگر ممكن است آيا وجود هم دارد يا خير؟
اگرممكن الوجود نيست كه نه دايره وجود دارد ونه علم به آن وتضايف نداريم. اگر ممكن الوجود است ودرخارج وجود ندارد بلكه فقط مافرض كنيم وجودش را در اين صورت بين ذهني دايره وعلم ما به آن هم تضايف است وهم تكافؤ، اما اگر درخارج وجود دارد چنانكه شما مي گوييد دراين صورت هم مثل فرض اول تضايف نداريم چرا كه ما به آن علم نداريم تا تضايف درست شود، واينكه ما فرض کنيم وجودش را علم به وجود خارجي آن نيست تا تضايف درست شود. پس دريك دوفرض اصلا تضايف نيست ودريك فرض هم تضايف است وهم تكافؤ.
4. جواب عده ي متكلمين از اشكال بر مشهور: شما گفتيد ذات علم و ذات معلوم تضايف به تقدم و تأخر دارند ولی تكافؤ ندارند، چرا كه مي شود ذات معلوم باشد ولي ذات علم نباشد، بعبارت ديگر ذات علم همراه اضافه به معلوم است ولي ذات معلوم همراه اضافه به علم نيست بلكه مي شود ذات معلوم موجود باشد ولي ذات علم نباشد، اما گفته ي شما صحيح نيست چرا كه ذات علم وذات معلوم هم تضايف دارند وهم تكافؤ به اين لحاظ كه هرموجودي معلوم حق تعالي وملائكه است پس هم ذات علم وجود دارد وهم ذات معلوم واصلا تقدم و تأخري نيست تا بگوييم تضايف به اين لحاظ است ولي تكافؤ نيست.
5. جواب ابن سينا: با اين بيان اشكال برتكافؤ دروجود وعدم متضايفان حل نمی شود؛ چرا که قاعده با يك مورد خلاف هم نقض مي شود، همين كه ذات معلوم وذات محسوس وجود دارد ولي علم ما به آن وجود ندارد بلكه بعداً موجود مي شود كافي است كه اين قاعده نقض شود.
متن: وأمّا أمر المربّع و الدّائرة فلم يتغيّر بما زُعم فيه(مربع ودايره) غرضنا، وذلك(اينكه غرض ما را تغيير نمي دهد) لأنّه إن كان لهذا المربّع إمكان وجود فليس (اسم ليس:)فرضه(مربع دايره) موجوداً (خبرليس:) يوجب أن يكون العلم حاصلاً، بل يجوز أن يكون هذا المربّع موجوداً(موجود فرضي يا واقعي) و نحن على حكمنا من الجهل.
وأمّا ما أجاب به قوم من المتكلمين عن شبهة تكافؤ العلم و المعلوم (بيان ما:) من أنّ الّذي قيل ـ إنّ من المعلوم(بعض ازمعلوم) قد يوجد ذاته و العلم به لا يكون موجوداً ـ (خبرأن:) قولٌ غير حقٍّ، فإنّ هاهنا علماً موجوداً بكل شي‌ء وجوداً لا يتأخّر عن الأشياء وهو علم البارى و الملائكة، (جواب أمّا:) فليس فيه جواب المتشكِّك فإنّ دعواه(متشكك) أنّه ليس كلّ متضايفين يكونان معاً. وهذه الدّعوى(متشكك بودن) يصحّ بمثال واحدٍ فيقول: إنّ علمي بوجود العالم لا يصحّ أن يكون علماً و(حاليه) العالم غير موجود الذّات، ثمّ العالم قد يكون موجوداً فى ذاته و(حاليه) ليس علمى به موجوداً. هذا ملخصّ كلام الشيخ».
