< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكال طائفه برمشهور/ شيخ
بحث در دومين خاصيت مضاف داشتيم وگفتيم كه متضايفان متكافئان اند، به اين معنا كه اگر يكي بالفعل است ديگري هم بالفعل است واگريكي بالقوه است ديگري هم بالقوه است.
مشهور: متضايفان متكافئان اند بلحاظ وجود وعدم، اگر يكي ازمتضايفان موجود است ديگري هم وجود دارد وچنانچه يكي از متضايفان معدوم است طرف ديگر هم معدوم است، مثل نصف وضعف كه اگر نصف وجود دارد ضعف هم وجود دارد.
براين حرف مشهور اشكال شده است ابن سينا اين اشكال را تبيين مي كند وتبيين را كه برخي ديگر كرده وشاهدي برآن آورده است نمي پذيرد، بلكه برآن اشكال مي كند واز شاهدش هم پاسخ مي گويد، علاوه براين جوابي را كه گروه ديگر از تبيين گروه اول داده نمي پذيرد. پس چند بحث داريم: 1. اشكال برمشهور به بيان ابن سينا، 2. اشكال برمشهور به بيان گروه ديگر، 3. جواب ابن سينا ازبيان اين گروه، 4. جواب گروه دوم از بيان گروه اول، 5. ردّ جواب گروه دوم.
1. اشكال برمشهور به بيان ابن سينا: بعض از مضافان بلحاظ وجود وعدم متكافئان نيستند، مثل علم وذات معلوم وحس وذات محسوس، كه علم با ذات معلوم بلحاظ تقدم وتاخر تضايف دارند ولي تكافؤ دروجود وعدم ندارند، هم چنين حس با ذات محسوس بلحاظ تقدم وتاخر تضايف دارند ولي تكافؤ وجود وعدم ندارند؛ چراكه ذات معلوم وذات محسوس موجود اند ولي علم وحس وجود ندارند وبعداً موجود مي شوند وزمانيكه وجود گرفتند مي توانيم بگوييم ذات معلوم وذات محسوس بود وعلم وحس حالا آمده است. پس علم بماهوعلم ومعلوم بماهومعلوم هم متضايف اند وهم متكافؤ، اما ذات علم وذات معلوم بلحاظ تقدم وتاخر تضايف دارند ولي تكافؤ ندارند، چرا كه ذات علم بگونه اي است كه هميشه با اضافه به معلوم دارد ولي ذات علم اين گونه نيست بلكه ذات معلوم است( نه معلوم بماهومعلوم) ولي علم وجود ندارد وبعداً كه علم وجود گرفت مي توانيم بگوييم معلوم بود وعلم حالا وجود گرفته است پس بلحاظ ذات علم وذات معلوم بلحاظ تقدم وتاخر تضايف دارند ولي تكافؤ ندارد. هم چنين ذات حس وذات محسوس بلحاظ تقدم وتاخر تضايف دارند ولي تكافؤ ندارند، بلكه ذات محسوس وجود دارد ولي حس بمعناي احساس بعداً موجود مي شود وزمانيكه موجود شد مي توانيم بگوييم محسوس بود وحس حالا وجود گرفته است، مثال روشنش عناصر بسيط است كه وجود دارد ولي حساس كه مركب از عناصر بسيط است وجود ندارد، بله حساس بماهوحساس ومحسوس بماهو محسوس هم تضايف دارند وهم تكافؤ.
2. اشكال برمشهور به بيان طايفه : درجاي ديگر هم تضايف است ولي تكافؤ دروجود وعدم ندارند، مثل مربع كه مساحتش مساوي دايره باشد، چنين مربعي وجود دارد ولي ما نمي شناسيم يا مثل جذر عدد سه كه درخارج وجود دارد ولي ما نمي شناسيم پس معلوم وجود دارد ولي طرف اضافه كه علم باشد وجود ندارد.
3. جواب ابن سینا از بيان اين گروه: لازم نيست معلوم در خارج موجود باشد تا علم به آن تعلق بگیرد. بله چنانچه لازم بود هر معلومی در خارج باشد تا به آن علم تعلق گیرد بيان شما صحيح بود. اما این چنین نیست بلکه کافی است كه معلوم در ذهن موجود باشد وعلم به آن تعلق گيرد، شواهد زيادي بر اين مطلب وجود دارد.
شاهد اول: کره محاط به بیست قاعده ي مثلث درخارج وجود ندارد، ولي درباره این شکل بحث ونحوه ي ساخت آنرا می کنیم پس اين شكل با آنكه درخارج موجود نيست معلوم ما است وما تصور صحيح از آن داريم.
شاهد دوم: در معلومات تصدیقه زیاد داریم که موجود و خارج نیست. مثل مکعبی یا هر شکل دیگری خطی منحنی اخراج کنیم کنار خط مستقیم بهم نزدیک تر می شود ولي با هم ملاقات نمی کنند، به این قاعده علم داریم ولی در خارج وجود ندارد. پس علم اقتضا نمی کند وجود خارجی معلوم را.
خلاصه: درموارد فوق وموارد مشابه كه معلوم درخارج وجود ندارد بين علم ومعلوم بالذات يا در ذهن هم تضايف است وهم تكافؤ وبين علم ومعلوم بالعرض يا معلوم كه درخارج وجود ندارد نه تضايف است ونه تكافؤ. پس مربع مساوي دايره نمي تواند نقض بر بيان مشهور باشد.
اشكال طايفه برشيخ: بيان طايفه مي شود شكال برشيخ باشد به اين بيان كه مورد نقض منحصر به ذات علم وذات معلوم نيست بلكه مورد ديگري هم دارد بلكه علم بماهو علم ومعلوم بماهو معلوم دربعض موارد تضايف دارند ولي تكافؤ ندارد مثل مربع مساوي دايره.
جواب: اگر بيان اين گروه اشكال برشيخ باشد هم جوابش همان است كه گذشت يعني موارد فوق ومربع مساوي دايره بلحاظ ذهن علم ومعلوم هم تضايف دارند وهم تكافؤ وبلحاظ وجود خارجي معلوم علم با معلوم نه تضايف دارند ونه تكافؤ. پس اين مورد نقض برشيخ نيست.
متن: و أيضاً فإنّ (خبرمقدم:) فى المعلومات التّصديقيّة (مبتداي موخر:)امثال ذلك كثيراً، وإنّما كان غرضنا فى ما أوردناه أن تعلم أنّه يمكن أن يكون لذات أحد المتضايقين(يعني علم) وجود لا ينفكّ من الإضافة إلى الآخر(يعني معلوم)، وليس الآخر(يعني ذات معلوم) بمكافئ له(ذات علم) فى ذلك(وجود).
فإن كان علم تصوّرى أو تصديقى ليس مضايفاً إلى شي‌ء آخر فى الأعيان فليس هو فى جملة المضايفات الّتى نذكرها.
فإذا لم يكن فى جملة ما ذكرناه لم ينتقض به ما قلناه.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo