< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خاصيت دوم اضافه
بحث درخواص اضافه داشتيم خاصيت دوم اضافه اين است كه مضافان متكافئان اند دروجود وعدم وقوه وفعل. شيخ هم همين حرف را مي گويد وبعد استثنا مي كند ومي گويد متضايفان گاهي تكافؤ در وجود ندارند. مثل علم ومعلوم كه تضايف بلحاظ تقدم وتاخر دارند ولي تكافؤ ندارند، چرا كه مي شود ذات معلوم بدون صف معلوم بودن باشد ولي اضافه به علم نداشته باشد ووقتي كه علم آمد صادق است كه بگوييم ذات معلوم قبلا بود. پس ذات علم وذات معلوم تضايف در تقدم وتاخر دارند ولي تكافؤ در وجود ندارند. هم چنين حس ومحسوس.
2. حس ومحسوس دوگونه لحاظ مي شود:
الف) حس بمعناي احساس ومحسوس بلحاظ احساس بودن ومحسوس بودن، در اين صورت هم تضايف دارند وهم تكافؤ؛ يعني اولا، احساس بماهو احساس اضافه دارد به محسوس بماهو محسوس وثانيا، تكافؤ درقوه وفعل ووجود وعدم دارند، اگر احساس بالقوه است محسوس هم بالقوه است وبالعكس واگر احساس بالفعل است محسوس هم بالفعل است و بالعكس، همين طور چنانچه احساس موجود باشد محسوس هم موجود است واگراحساس معدوم باشد محسوس هم معدوم است.
ب) ذات حس وذات محسوس بلحاظ تقدم وتاخر اضافه دارند، ولي تكافؤ در وجود لازم نيست داشته باشند؛ چرا كه ذات حس بمعناي احساس بگونه اي است كه اضافه به محسوس لازمش است ولي ذات محسوس بعنوان يك شي، صرف نظر از محسوس بودنش اضافه به حس لازمش نيست، بلكه مي شود ذات محسوس قبلا باشد وبعدا محسوس شود. پس ذات حس بدون وصف احساس بودن وذات محسوس بدون وصف محسوس بودن تضايف بلحاظ تقدم وتاخر دارند چون ذات حس با اضافه همراه است ولي تكافؤ ندارند چون ذات محسوس مي تواند قبلا باشد وبعدا محسوس شود. ولذا مي توانيم بگوييم كه ذات محسوس قبلا بود.
گروه ديگري هم ادعاي شيخ را دارند اما با بيان ديگركه قابل قبول نيست.
گروهي: ذات علم وذات معلوم تضايف دارند ولي تكافؤ در وجود ندارد؛ چرا كه ذات مربع كه مساحتش مساي دايره باشد وجود دارد ولي علم به آن تا حالا وجود پيدا نكرده است. يا مثلا عدد سه كه جذر تقريبي نقصاني اش عدد يك است وجذر تقريبي اضافي اش عدد دو، ولي جذرتحقيقي اش را نمي دانيم كه چند است درحاليكه درخارج وجود دارد، البته طبق قولي.
توضيح مطلب: شيخ گفت ذات علم صرف نظر از اضافه به معلوم وذات معلوم صرف نظرمعلوم بودن بلحاظ تقدم وتاخر تضايف دارند ولي تكافؤ ندارد، اما اين گروه مدعي اند كه ذات علم صرف نظر از اضافه به معلوم وذات معلوم صرف نظر از معلوم بودن بلحاظ علم بودن ومعلوم بودن اضافه دارند ولي تكافؤ ندارند، چرا كه مربع مساوي دايره موجود است ولي علم به آن تاحالا وجود ندارند، همين كه مي گوييم علم به آن اضافه دارد ولي تكافؤ در وجود ندارد.
ابن سينا: دردايره مساوي با مربع بين علم ومعلوم ذهني هم تضايف است وهم تكافؤ، اما علم با وجود خارجي دايره مساوي با مربع، نه تضايف دارد نه تكافؤ.
متن: وكذلك يتصورّ حال هذا الحسّ(بمعناي احساس)، فإنّ ذاته لا ينفكّ عن لزوم الإضافة إيّاه(يعني اضافه لازم ذات حس است)، وذات المحسوس(نه محسوس بماهو محسوس) ينفكّ ولا يجب أن لا يكون(ذات) موجوداً حين لا يكون الحسّ موجوداً، إذ يجوز أن لا يكون حسّاس موجوداً، و(حاليه) يكون (اسم يكون:) العناصر(وقتي كه عناصربسيطه وجود داشته قطعا مركبات عنصري يعني حسّاس وجود نداشته است) المحسوسة الّتى هى أوائل(اركان ومواد اند) لتكوُّنِ الحيوانات و غيرها من الأجسام الأرضية (خبريكون:) موجودةً.
ثم قال: فهكذا يجب ان يفهم هذا الموضع.
و أمّا الّذي تفهمه الطائفة من أمر المربّع المساوى للدّائرة، (تعليل تفهمة:) فإنّه(مربع) موجود و العلم به لم يوجد إلى هذه الغاية، (جواب أما:) فوجه مختل، (تعليل وجه مختل:) لأنّه ليس يجب أن يكون كلّ علمٍ بإزاء معلوم موجود(موجود درخارج)، فمن العلم التصور و قد يتصور امور ليس يجب لها الوجود كالكرة المحيطة بعشرين قاعدة مثلّثات، فإنّا نتصوّر مثل هذه حقّ التصوّر و لا يحوجنا ذلك(تصورحقيقي) إلى أن نجعل له وجوداً فى الأعيان‌.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo