< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعريف اراده وكراهت
بحث درتعريف اراده وكراهت داشتيم شروع كرديم به تعريف اراده كه از آن تعريف كراهت هم فهميده مي شود چنانكه از تعريف كرهت تعريف اراده فهميده مي شود.
تعريف سوم: اراده نه علم واعتقاد است ونه ميل، بلكه صفتي است غير از علم وميل كه يكي از طرفين فعل وترك را مختص به وقوع مي كند؛ يعني به يكي از طرف فعل وترك تعلق مي گيرد وتخصيص به وقوع مي دهد، برخلاف قدرت كه به دو طرف فعل وترك تعلق مي گيرد.
دليل: گاهي اراده وجود دارد، اما اعتقاد به نفع نيست هم چنين گاهي اراده هست ولي ميل نيست. پس اعتقاد به نفع وميل لازم اراده هم نيست چه رسد كه عين اراده باشند. بعبارت ديگر موارد وجود دارد كه اعتقاد به نفع نيست وميل هم وجود ندارد، اما فعل واقع مي شود ووقوع فعل بدون اراده ممكن نيست. پس اعتقاد به نفع وميل اراده نيست بلكه بايد امر سوم اراده باشد وآن امر سوم وصفي است كه يكي از طرف فعل وترك را به قوع تخصيص مي دهد.
موارد كه فعل بدون اعتقاد وميل انجام مي شود:
مورد اول: شخصي را كه حيوان درّنده دنبال مي كند وقتي سردوراهي مي رسد يك طرف را انتخاب مي كند ومي رود بدون اينكه اعتقاد به ترجيح آن طرف باشد وميلي هم نسبت به آن طرف وجود ندارد.
مورد دوم: وقتي دوكاسه آب از همه جهات مساوي پيش انسان تشنه قرار گيرد، شخص تشنه بدون اعتقاد به ترجيح يكي از كاسها وبدون ميل يكي از آنها را انتخاب مي كند.
مورود سوم: دوگرده نان از همه جهات مساوي وقتي كه پيش انسان گرسنه قرار گيرد، شخص گرسنه بدون اعتقاد به ترجيح وبدن ميل يكي از نان ها را انتخاب مي كند.
جواب( عين اين جواب در شرح مواقف وشرح قوشجي آمده است) :
اشعري فكر مي كند شخص هارب وقتي كه سر دوراهي مي رسد بدون ترجيح يك راه را انتخاب مي كند وحال آنكه اولا دو راه درنفس الامر تساوي نيست مثلا يكي از راهها وسيع وديگري اندكي ضيق است، وثانيا بر فرض اينكه در نفس الامر مساوي باشند پيش هارب مساوي نيست، بلكه به اعتقاد او يكي از راهها ترجيح دارد به همين جهت انتخاب مي كند، والاّ انتخاب نمي كرد بلكه متوقف مي شد.
متن: وذهبت الا شاعرة الى أنّها صفة مخصّصة لأحد طرفى المقدور بالوقوع(متعلق مخصصة).
قالوا: فانّ الإرادة قد تكون(تحقق) بدون اعتقاد النفع او ميل يتبعه(اعتقاد)، فلا يكون شي‌ء منهما(اعتقاد وميل) لازماً لها(اراده) فضلاً عن ان يكون نفسها، و ذلك(انفكاك اعتقاد وميل از اراده) كما فى الامثلة التى يرجّح فيها المختار(شخص مختار) احد الأمرين المتساويين (متعلق متساويين:) من جميع الوجوه بمجرّد ارادته من غير توقّف فى طلب المرجّح بالضرورة كطريقى التهاب و رغيفى(دوگرده ي نان كه پيش گرسنه است) الجائع و قدحى(دو قدح آب كه پيش تشنه است) العطشان.
والجواب: أنّا لا نسلم تساويهما(دوطرف) فى نفس الامر، و لو تساويا فى نفس الأمر لم يستبعد منع اختيار احد الأمرين و انّما يستبعد(اختيار) عند فرض التساوى، و هو(فرض) لا يستلزم الوقوع(وقوع تساوي، تساوي واقعي، بلكه در واقع يكي از طرفين ترجيح دارد).


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo