موضوع: بررسي دليل فخررازي
بحث در سبب الم داشتيم كه وگفتيم كه سبب الم دوچيزاست؛ تفرق اتصال وسوء مزاح مختلف، اما فخررازي معتقد است كه سبب الم فقط سوء مزاج مختلف است، نه تفرق اتصال، واينكه تفرق اتصال سبب باشد به چهار دليل باطل است.
دليل چهارم: اگر عامل ألم تفرق اتصال باشد هرگاه تفرق اتصال شديد باشد بايد ألم هم شديد باشد وبالعكس هرگاه تفرق اتصال ضعيف باشد بايد ألم هم ضعيف باشد، اما اين گونه نيست، بلكه گاهي تفرق اتصال شديد است ولي ألم ضعيف است وگاهي تفرق اتصال ضعيف است وألم قوي است؛ مثلا كسي كه دستش را با چاقو مي برد با اينكه تفرق اتصال شديد است ولي زياد درد نمي كشد، بر خلاف عقرب گزيده گي كه تفرق اتصال ضعيف است ولي درد زياي بر شخص عارض مي شود. پس سبب ألم تفرق اتصال نيست بلكه سوء مزاج است نيش عقرب زهر عقرب را درتمام بدن پخش مي كند ومزاج معتدل را از بين مي برد وموجب الم مي شود.
جواب دليل دوم وسوم: ممكن است شيء سبب باشد ولي به تنهاي اثر نگذارد بلكه باشرط اثر بگذارد، بعبارت ديگر سبب هميشه تام نيست ووقتي كه تام شب اثر مي گذارد وبامسبب همراه است. در مانحن فيه تفرق اتصال سبب ألم است ولي سبب تام نيست بلكه مقتضي است ووقتي كه شرطش فراهم شود ألم را در پي دارد. پس هم در بريدن چاقو وهم در تغذيه تفرق اتصال مقتضي ألم است وزمانيكه شرط فراهم شود موجب الم مي شود، نه اينكه تفرق اتصال سوء مزاج را درست كند وسوء مزاج سبب ألم باشد.
علاوه بر اين در تغذيه هرچند تفرق اتصال است ولي اولا اجزاي غذا ودر نتيجه تفرق اتصال خيل ريز است وثانيا اين تفرق اتصال مستمر است ولذا دركش نمي كنيم. پس تفرق اتصال هم بخاطر ريز بودن وهم بجهت استمرار درك نمي شود وألم را در پي ندارد.
جواب دليل چهارم: ألم كه از نيش عقرب حاصل مي شود بخاطر تفرق اتصال نيست، والاّ كمتر وضعيف تر از ألم حاصل بريدن چاقو بود، بلكه در عقرب علاوه بر تفرق اتصال زهر عقرب سوء مزاج هم درست مي كند وبه همين جهت ألم شديد تري را به موجب مي شود. پس در نيش عقرب دوتا سبب در كنار هم قرار گرفته تفرق اتصال وسوء مزاج مختلف ولذا ألم شديد تري را در پي دارد.
اقسام لذت وألم: لذت وألم به دوقسم حسي وعقلي تقسيم مي شود.
دليل: قبلاً بيان شد كه لذت وألم ادراك ونيل ... است وادراك يا عقلي است ويا حسي پس لذت وألم يا حسي است ويا عقلي.
تذكر: ادراك سه قسم است؛ يا حسي است يا خيالي ويا عقلي، امّا از آنجاي كه ادراك حسي مي تواند اعم از حس ظاهر وحس باطن است، لذت وألم تقسيم شده به لذت عقلي ولذت حسي كه اعم از لذت حسي ولذت خيالي است.
متن: و منها: انّ تفرّق الاتصال فى الجراحة العظيمة اكثر منه فى لسعة(گزيدن) العقرب فوجب ان يكون إيلام الجراحة اقوى من إيلام اللّسعة(نيش زدن عقرب) و ليس كذلك.
و أُجيب عن الاوّل: بمنع كون التفرّق عدميّا، بل هو عبارة عن حركة(دورشدن) الاجزاء بعضها عن بعض.
و لو سلّم، فالعدمى قد يكون سببا للوجودى، (بيان قد يكون:) بان يتصف به(عدمي) امرٌ فى الخارج و يصير(امر) بسبب هذا الاتصاف سببا له(وجودي).
و عن الثانى و الثالث :بانّ المراد بالسبب الذّاتى ما لا يحتاج إلى سبب متوسط بينه(سبب) وبين المسبب، فجاز ان يكون(سبب ذاتي) مشروطاً بشرط يتخلف عنه(سبب ذاتي) المسبب لفقدانه(شرط).
على انّ التفرّق الحاصل فى الأجزاء (متعلق تفرّق:) بالاغتذاء(يعني غذا گيري عضو) و ان كان متكثراً لكنه متصغّر مستمر فلا يحسّ به(تفرق) لصغره(تفرق) و استمراره(تفرق).
و عن الرابع: بانّه إنمّا يلزم لو كان ألم السعة العقرب لتفرّق الاتصال و ليس كذلك، بل انما هو(ألم) لما يحصل بواسطة سمّه من سوء مزاج مختلف هو اقوى تاثيرا من الجراحة العظيمة.
و كلّ منهما: اى من اللّذة و الألم‌ حسّى و عقلى‌ حسب انقسام الادراك إليهما.
بيان ذلك: أنّك قد عرفت أنّ اللذّة إدراك ونيل لحصول ما هو خيرٌ ومؤثَرٌعندالمدرك.
والإدراك علي قسمين : حسيٌّ وعقليٌّ.