< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسي تعريف زكرياي رازي

بحث در تعريف لذت والم داشتيم درظاهر چهار تعريف نقل شد؛ تعريف ابن سينا وتعريف جمهور هر دو درست اند، ولي تعريف ابن سينا اقرب الي التحقيق است، تعريف خواجه هم بازگشت مي كند به تعريف ابن سينا، اما تعريف كه از زكرياي رازي نقل شد جامع افراد نيست.

د) تعريف زكرياي رازي: لذت خروج از حالت غيرطبيعي وبعبارت دوم زوال حالت غير طبيعي وبه بيان سوم بازگشت به حالت طبيعي است والم عبارت است از خروج از حالت طبيعي.

بيان مطلب: اموري كه مستمرا بر قوا ي ادراكي انسان وارد مي شود انسان نمي تواند درك كند، مثل حركت زمين كه چون از بدو تولد بر حاسه ي انسا وارد مي شود انسان درك نمي كند، اما اگر ازحالت طبيعي خارج شود استمرار ازبين مي رود وبا ادراك همراه است چنانكه بازگشت به حالت طبيعي با دراك همراه است. پس لذت خروج از حال غير طبيعي است ويا زوال حالت غير طبيعي است والم خروج از حال طبيعي است، ولي چون خروج از حال طبيعي وزوال حالت غير طبيعي با ادراك همراه است ما فكر مي كنيم كه ادراك لذت. خلاصه وقتي لذت والم براي انسان حاصل مي شود دوحالت رخ مي دهد يكي خروج از حالت غير طبيعي در لذت وخروج از حالت طبيعي در الم وديگري درك، وآنچه كه لذت والم است خروج از حالت غير طبيعي و خروج از حالت طبيعي است ولي بخاطر همراهي اين دوحالت با ادراك ما فكر مي كنيم كه ادراك لذت والم است.

تذكر: حركت از محسوسات مشترك است وبا حواس مختلف درك مي شود، انسان گاهي با لامسه حركت را درك مي كند، گاهي با سامعه وگاهي با باصره، البته لامسه ملموسات، سامعه مسموعات وباصره مبصرات را درك مي كند، ولي با استمرار لمس انسان مي فهمد كه متحركي حركت مي كند، هم چنين با دور ونزديگ شدن صوت نفس انسان حركت را مي فهمد ويا با جابجا شدن رنگ حركت را مي فهمد.

فخررازي: ادراك با انفعال همراه است، خصوصا ادراك حسي وبالاخص ادراك لمسي، به همين جهت چنانچه چيزي مستمر بر قواي ادراكي انسان وارد شود نسبت به آن انفعال ودرك نداريم، واگر چيزي مضاد با قواي ادراكي وبالاخص مضاد با قوه ي لمسي بر قواي ادراكي ولمسي وارد قوا منفعل وادراك حاصل مي شود، مثلا وقتي كه باد با دماي معتدل مي وزد قوه ي لامسه ي ما نسبت به آن انفعال ندارد وما درك از آن نداريم ولي وقتي كه باد گرم يا سرد بوزد قوه لامسه ي ما منفعل مي شود و سردي وگرمي هوا را متوجه مي شويم. هم چنين وقتي كه چيزي در حال طبيعي باشد ما از آن انفعال ودركي نداريم ولي وقتي كه از حالت عادي خارج شود ويا به حالت عادي برگردد قواي ادراكي ما منفعل مي شود ولذت والم حاصل مي شود. پس لذت والم با ادراك حاصل مي شود ولي اين ادراك گاهي همراه است با زوال حالت غير طبيعي در لذت وخروج از حالت طبيعي درالم، وبخاطر همين همراهي زكرياي رازي خروج از حالت طبيعي را لذت وخروج از حالت طبيعي را الم مي داند، درحاليكه لذت والم ادراك است، نه خروج از حالت غيرطبيعي درلذت وخروج از حال طبيعي درالم. مثال: از نگاه به صورت زيبا، از علم به مساله ي ويا ازوصول مالي به انسان، لذتي براي انسان حاصل مي شود به صرف ادراك اين امور بدون اينكه بازگشت به حال طبيعي در كار باشد؛ چرا كه اين امور قبلا خطور در ذهن نداشته است كه با انتظار وشوق نسبت به اين امور انسان از حالت طبيعي خارج شود وبا حصول اين امور سه گانه به حالت طبيعي بر گردد. پس در هيچ كدام اين سه صورت خروج از حالت طبيعي وباز گشت به حالت طبيعي وجود ندارد كه لذت را باز گشت به حال طبيبعي بدانيم.

متن: قال(زكريا) : إنّ الامور المستمرّة لا يشعر بها، فاذا تجدّد زوال حالة غير طبيعيّة إلى حالة طبيعيّة يشعر بها(زوال حالت.../ حالت طبيعي)، فقد قارن ادراك الحالة ذلك الزوال(زوال حالت غير طبيعي) الّذي(صفت زوال) هو اللذة، فظنّوا أنّ إدراك الحالة الطبيعيّة اى الملائمة هو اللّذة فقد اخذوا ما بالعرض(ادراك حالت طبيعي) مكان ما بالذات(زوال حالت غير طبيعي).

و قال الامام فى الملخّص: إنّ اللذّة لا يتم لنا الاّ بالادراك و الادراك الحسّى سيّما اللّمسي إنّما يحصل بالانفعال عن الضدّ(مثل اينكه هواي سرد ويا ذاع به صورت انسان بخورد احساس مي كند ولي هواي متعادل را احساس نمي كند)، فاذا استمرّت الكيفية لم يحصل الانفعال فلم يحصل الشعور فلم يحصل اللذة فلمّا لم يحصل اللذة اللّمسيّة إلاّ عند تبدّل الحال الغير الطّبيعى ظنّ الطبيب الرّازى انّ اللّذة نفسها هى ذلك الانفعال و الخروج عن تلك الحالة الغير الطبيعيّة، فقد اخذ ما بالعرض(انفعال وخروج...) مكان ما بالذات(ادراك)، و هو ظنّ فاسد فانّ الانسان قد يلتذّ بالنظر الى الوجه الحسن و بالوقوف على مسئلة علميّة و بوصول مال إليه من غير ان يخطر بباله هذه الأشياء قبل وصولها(هذه الاشياء) إليه (مربوط به يخطر:) حتى يكون له(انسان) حالة غير طبيعيّة و شوق الى تلك الاشياء(نظربه وجه حسن و...) فيزول بوجدانها(حالت طبيعي) ضرر الشوق إليها(امور).

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo