< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رابطه ي قدرت با مزاج وطبيعت
بحث در قدرت داشتيم توضح داديم كه رابطه اي آن باقوه چگونه است حال رابطه ي قدرت را با مزاج وطبيعت بيان مي كنيم.
طبيعت عبارت است از صورت نوعيه يا طبيعيه شي، اما در اين مراد از طبيعت صورت نوعيه خالي از شعور است يعني هما كه ما در بعض اصطلاحات بر آن طبيعت مي گوييم يعني نيروي حركت دهنده وسا كن كننده كه همراه شعور نيست.
رابطه قدرت با طبيعت: قدرت با طبيعت مغاير است، نه جز وكل؛ چراكه قدرت همراه شعور است حتي در آن تعريفي كه شعور را اخذ نكرده بود گفتيم كه شعور را در نظر دارد، ولي طبيعت همراه شعور نيست.
رابطه قدرت با مزاج: مزاج عبارت است از كيفيت متوسط بين گفيت هاي چهار گانه پس مزاج كيف است وعرض. قدرت هم عرض است وكيف ولي قدرت كيف نفساني است وجنس ومزاج كيف محسوس است وجنس.
مزاج گاهي همراه شعور است مثل مزاج انسان وحيوان وگاهي بدون شعور مزاج نبات وجماد. مزاج كه همراه شعور نيست با طبيعت يكسان است ولي در اين جا چنين مزاجي مطرح نيست كه حكمش همان حكم طبيعت است.
مزاج حيوان ومزاج انسان كه همراه شعور است فرق شان با طبيعت در اثر شان است.
مزاج كيفيت محسوس است چرا كه متوسط بين حرارت وبرودت ورطوبت ويبوست است كه با لامسه درك مي شود ( هرچند ممكن است گاهي بدليل ورد دائمي اش بر لامسه لامسه نتواند درك كند) وكيف محسوس اثرش هم محسوس است مثلا حرارت وبرودت با حس درك مي شود واثر آن هم با حس در ك مي شود. اما قدرت كيف نفساني است، صفت ونيروي است مربوط به نفس ما، نه مربوط به بدن ما، هر چند نفس از طريق بدن اثر مي گذارد. پس قدرت كيف نفساني است اثرش هم نفساني است وپذيرنده اثرش هم نفس است، مثلا قدرت بر علم قدرت بر اراده وقدرت برحركت ... كه قدرت برعلم، اراده و... تاثير مي گذارد كه امر نفساني است.
ظاهرا قدرت بر اراده خودش قدرت است پس مي توانيم بگوييم كه قدرت بر اراده ي كه داريم تاثير گذاشته است وما اراده كرده ايم يعني اراده ما را به كار مي گيرد يا قدرت بر علم داريم كه به سمت آن مي رويم. پس قدرت بر امور نفساني تاثير مي گذارد.
باتوجه به بيان فوق قدرت با مزاج درمحسوس وغير محسوس بودن وهم در اثر شان وهم در پذيرنده اثرشان فرق دارد.
اشكال مير سيد شريف: اثر يعني معلول ولازم شي، وشما از اينكه اثر مختلف است پي برديد كه موثر مختلف است در حاليكه يك موثر مي تواند دوتا اثر داشته باشد. پس تعدد تابع، لازم واثر دليل بر تعدد موثر نمي شود.
بله قاعده ي الواحد... هرچند مي گويد از يك موثر نمي تواند دوتا اثر داشته باشد، ولي اين قاعده در باب واحد حقيقي جاري است، اما واحد غير حقيقي مثل ما نحن فيه مي تواند جهات مختلف دارد ومي تواند اثر متعدد داشته باشد.
جواب: اين اشكال طبق بيان كه كرديم وارد نيست؛ چرا كه ماهم اثر هم تاثير وهم موثر دوتا كرديم، يعني تنها از تعدد اثر به موثر پي نبرديم بلكه تاثير وموثر را هم دوتا كرديم.
متن:و تفارق‌ القدرة الطبيعةو كذا تفارق‌ المزاج‌ المقارن للشعور بعد موافقتها اياهما فى كونها صفة مؤثرة و قوّة بمقارنةالشعور فى الاوّل‌ و المغايرة فى التابع‌ فى الثانى و هذا نشر على ترتيب اللّف.
و انّما كان تابع القدرة اى اثرها مغاير التابع المزاج و اثره لانّ المزاج كما مر كيفية متوسّطة بين الكيفيات الاربع فيكون من جنس الكيفيات المحسوسة و اثره من جنس اثرها و تاثيرها انّما هو فى مايجانسها.
و بهذا التقرير اندفع ما فى الحواشى الشريفة من انّه يجوز ان يكون لمتبوع واحد باعتبارات مختلفة توابع متنوعة فتغاير التوابع لا يستلزم تعدد المتبوع انتهى فليتدبر.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo