< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دليل ديگر بر حكم دوم
بحث در اين بود كه «كل مجرد عاقل»، براي اثبات اين مدعا دليل اقامه كرديم و از دليل نتيجه گرفتيم كه « كل مجرد يصح ان يكون عاقلا لغيره» و« كل مايصح ان يكون عاقلا لغيره يصحّ ان يكون عاقلا لنفسه»؛ چرا كه عاقل غير ممكن است كه عاقل غير بودن خودش را تعقل كند وعاقل خودش باشد.
اشكال چهارم: بله ممكن است كه عاقل تعقل كند عاقل غير بودن خودش را وعاقل غير باشد، ولي ممكن است كه مجردي عاقل غير باشد اما نتواند عاقل غير بودن خودش را تعقل كند پس نمي توانيم بطور كلي بگويم كل مجرد عاقل لنفسه.
جواب اشكال چهارم: نزديك به بديهي است كه اگر مجردي عاقل غير باشد مي تواند عاقل غير بودن خودش را تعقل كند وعاقل نفس باشد؛ چرا كه عاقل اين گونه است كه اگر چيزي پيش او حاضر شود تعقل مي كند وچنانچه با حضور غير بتواند آنرا تعقل كند خودش را وعاقل بودن خودش را به طريق اولي تعقل مي كند.
دليل دوم براي قاعده ي دوم: دليل اول با توجه به رفع اشكالات آن قابل قبول است، ولي مي توانيم باتوجه به مقدمات ذيل دليل ديگري اقامه كنيم كه مختصر باشد وغير قابل مناقشه:
1. هرمجردي معقول است
2. حمل شي بر شي مقتضي تصور آنها است باهم
3. امكان مقارنت دو مجرد در عقل
4. چنانچه مقارنت اخس جايز باشد مقارنت اشرف بطريق اولي جايز است.
بيان مطلب: هر مجردي معقول است؛ چرا كه مانع معقوليت ماده است وهرگاه ماده تجريد شود ويا موجودي از اول مجرد باشد مي تواند معقول باشد ومي توانيم بر آن حكم به موجود وواحد وساير امور عامه كنيم و طبق قاعده ي « حمل شي بر شي مقتضي تصور دوطرف حكم است باهم » مجرد مقارن مجرد ديگر مي شود در عقل واگر مقارنت دو مجرد در عقل ممكن است مطلق مقارنت امكان دارد، اما مقارنت مطلق عقلي نه مقارنت مطلق خارجي؛ چون از فرد مقارنت عقلي كلي همان افراد را كشف مي كنيم نه كلي مقارنت خارجي را كه مقابل مقارنت عقلي است، بعبارت ديگر چنانچه جنسي را از افراد يك نوع بدست آورديم جنس همان نوع است نه جنس ساير انواع؛ مثلا اگر حيوان را فقط از افراد انسان بدست آورديم اين حيوان فقط جنس انسان است نه جنس ساير حيوانات، بله چنانچه حيوان را از افراد انسان، افراد فرس، افراد بقر و... بدست بياوريم حيوان جنس همه اي انواع خواهد. پس امكان مقارنت مطلق را كه از افراد مقارنت عقلي كشف مي كنيم فقط بر افراد مقارنت عقلي صادق است، نه برمقارنت هاي خارجي كه مقابل مقارنت عقلي است.
مقارنت دومجرد در عقل كه به آن معقوليت مي گويند يا بنحو مقارنت حال با محل است ويا بصورت مقارنت دوحال واين دومقارنت اخس است از مقارنت محل با حال كه اشرف است واگر اخس جايز باشد اشرف كه مقارنت محل با حال است بطريق اولي جايز خواهد بود.
اين استدلال چهار مقدمه دارد كه مقدمه ي دوم وچهارم آن بديهي است و دومقدمه ي آن هم تبيين شد وباتوجه به اينكه مقدمات اين استدلال كمتر از مقدمات استدلال قبل است هم اقرب به مطلوب است وما را زود تر به مطلوب مي رساند، هم منقاشه در آن كمتر است چرا كه اگر استدلالي كمتر باشد مناقشه در آن كمتر است وهم با كلام مصنف كه گفت « ولاستلزام التجرد ....» موافق تر است. برخلاف استدلال قبل كه مقدمات آن زياد تر است واز مطلوب دور تر وعلاوه بر آن قابل مناقشه.
متن: و امّا الرابع: فبأنّ هذا الحكم ـ اعنى انّ كلّ ما يعقل غيره يمكنه ان يعقل انه يعقل غيره ـ قريب من البديهيات كما صرّح به بعضهم فمنعه(حكم) مكابرة. هذا(خذا).
ثم اقول: يمكن أن يبيّن صحّة المقارنة لذات المجرّد بعد اثبات صحّة المعقولية له، (متعلق يبيّن:) بأنّ المعقولية مقارنة لا محالة ـ اعنى مقارنة الحال للمحلّ ـ و هى مستلزمة للمقارنة المطلقة(مقارنت مطلقه حال با محل). فإذا صحّت المقارنة المطلقة فى ضمن مقارنة الحالّ للمحلّ صحّت فى ضمن مقارنة المحلّ للحالّ بالطريق الأولى لكونها اشرف كما ذكرنا، وهذا(اين استدلال) أقرب(چون زود تر ما را به مطلوب مي رساند) مما ذكروه و أبعد عن المناقشة(چون هراستدلال كه مقدماتش كمتر باشد مناقشه اش كمتر است) و اوفق بكلام المصنف(ولاستلزام التجرد...) كما لا يخفى‌.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo