< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكالات بر دليل حكم دوم
براي اثبات حكم دوم گفتيم كه هرمعقولي مجرد است واين معقول را مي توانيم با معقول ديگر مقارن كنيم درعقل پس مقارنت درعقل ممكن است وهرگاه مقارنت در عقل ممكن باشد مقارنت مطلق ممكن است ودر نتيجه مقارنت درخارج كه يكي از انواع ويا افراد مقارنت مطلق است ممكن است مقارنت در خارج معنايش اين است كه مجردي عاقل غير باشد واگر عاقل غير بودن ممكن است عاقل نفس بودن هم ممكن است واز آنجاي كه نفس همواره حاضر است پيش عاقل، عاقل نفس بودن واجب است. پس هرمجردي عاقل بالفعل است.
اشكالات : براي اين دليل اشكلاتي وارد كه به بررسي آنها مي پردازيم:
اشكال اول: اولين مقدمه ي كه بيان كرديد اين بود كه هرمجردي معقول است، درحاليكه چنين نيست كه هرمجردي معقول باشد مثلا حق تعالي مجرد است ولي ما نيست. پس اينكه هرمجردي معقول باشد باطل است.
نمي تواينم بگوييم هرمجردي معقول است الاّ الله، چرا كه قاعده ي عقلي است وقاعده ي عقل استثنا نمي پذيرد.
اشكال دوم : گفتيد كه مقارنت مطلقه مقدم است بر مقارنت عقليه چرا كه مقارنت مطلقه مطلق است ومقارنت عقليه مقيد ومقيد مقدم است بر مطلق، در حاليكه مقارنت مطلقه وقتي مقدم است كه ذاتي باشد براي مقارنت عقليه وذاتي بودن مقارنت مطلقه براي مقارنت عقليه ثابت نيست.
اشكال سوم: دليل شما مبتني است براينكه علاوه بر مقارنت عقلي مقارنت خارجي داريم، درحاليكه براي مجرد فقط مقارنت عقلي ممكن است، نه به اين جهت كه مقارنت مطلقه متوقف باشد بر مقارنت عقلي تا اشكال دور پيش آيد، بلكه به اين خاطر كه مقارنت دو مجرد فقط در عقل است، همان گونه كه از سه قسم مقارنت محل با حال، مقارنت حال با محل ومقارنت دوتا حال فقط قسم اول براي مجرد ممكن است.
جواب اشكال اول: خداوند تعالي مجرد است ومعقول واينكه ما نمي توانيم تعقل كنيم بخاطر ضعفي است كه ما داريم نه انيكه در حق تعالي مانع از معقوليت وجود داشته باشد، شاهدش هم اين است كه خود حق تعالي خودش را تعقل مي كند.
جواب اشكال دوم: ذاتي دو ويژگي دارد؛ يكي اينكه اعم يا مساوي ذات باشد ودوم آنكه در حدّ ذات اخذ شود ومقارنت مطلقه اين دو خاصيت را دارد، هم اعم است نسبت به مقارنت عقليه وهم در تعريف آن اخذ مي شود پس مي توانيم بگوييم كه مقارنت مطلقه ذاتي است براي مقارنت عقليه.
بعبارت ديگر مقارنت مطلقه دوتا نوع دارد يكي مقارنت عقلي وديگر مقارنت خارجي كه هركدام داراي افرادي است ومقارنت مطلقه جنس است براي هر دو نوع مقارنت ودر تعريف آنها اخذ مي شود؛ مي گوييم مقارنت عقلي آن است كه دو معقول در ذهن مقارن شود ومقارنت خارجي آن است كه مجردي با معقول در خارجي مقارن شود. پس مقارنت مطلقه در تعريف مقارنت عقلي وخارجي اخذ مي شود وذاتي آنها است.
تذكر: در همه جا مطلق جنس است براي مقيد؛ چرا كه مقيد همان مطلق است بعلاوه قيدي، كه مطلق جنس وآن قيد فصل است.
جواب سوم: مقارنت عقلي مقارنت دوتا حال است در محل، ومقارنت دوتا حال اخس است از مقارنت مجرد با معقول كه مقارنت خارجي است ومعنا ندارد كه ذات مجرد اخس را قبول كند ولي اشرف را نپذيرد، بلكه اگر اخس را پذيرفت اشرف را هم مي پذيرد. اما در سه قسم مقارنت يعني مقارنت محل با حال، مقارنت حال با محل ومقارنت دوتا حال، مقارنت محل با حال اشرف است ودوقسم ديگر اخس است ولذا مي شود كه ذات مجرد قسم اول را بپذيرد ودو قسم ديگر را قبول نكند.
متن: هذا ما قالوه فى بيان الحكم الثانى(يعني كل مجرد عاقل) و فيه وجوه من المناقشة:
اوّلها: انّه لم لا يجوز ان يكون خصوصية ذات المجرّد مانعة عن تعقله كما فى تعقل كنه ذاته تعالى؟
وثانيها: ان تقدّم المقارنة المطلقة على المقارنة العقلية انما يصحّ لو كانت(مقارنت مطلقه) ذاتية لها(مقارنت عقليه) و هو(ذاتي بودن) ممنوع.
وثالثها: انّه يجوز ان لا يصحّ لذات المجرد الّا المقارنة العقلية لا لتوقف المطلقة عليها(مقارنت عقليه)، بل لانّ ذات المجرّد بحيث لا يقبل الّا هذه(مقارنت عقليه) كما لا يقبلها(مقارنت) الّا فى ضمن القسم الاوّل(قسم اول از سه قسم كه بيان شد:مقارنت محل با حال مقارنت حال با محل ومقارنت دوتا حال).
ورابعها: انّه يجوز ان يكون لبعض المجردات ان يعقل المعقولات و يمتنع عليه تعقّل انّه يعقلها و القياس على ما يجده الانسان من نفسه لا يفيد.
وا قول: يمكن دفع هذه الوجوه:
امّا الاوّل: فبانّ المانع عن التعقل ليس فى ذاته تعالى بل فينا كما صرّحوا به.
وامّا الثّاني: فبانّ خواص الذاتى بالنسبة الى ما هو ذاتى له(يعني ذي الذاتي) متحققة بين المقارنة المطلقة و الخاصة فيجب تحقق الذاتية بينهما.
وامّا الثالث: فبان المقارنة العقلية لكونها مقارنة احد الحالين للآخر اخسّ من المقارنة الخارجية التى نحن بصدد اثباتها ـ اعنى مقارنة ذات المجرد للمعقولات ـ لكونها(مقارنت خارجيه) مقارنة المحلّ مع الحال، فلا معنى لان تأبى ذات المجرد عن الاشرف و يقبل الاخسّ(بلكه اگر اخس را قبول كرد اشرف را هم قبول مي كند)، بخلاف القسم الاوّل(مقارنت محل با حال) من المقارنة(مقارنت سه گانه) فانّها اشرف لامحة من الاولين(مقارنت حال با محل ومقارنت دوتا حال) كما لا يخفى فلا بُعد فى اباء ذات المجرد عنهما(مقارنت حال ومحل ومقارنت دوتا حال) و قبولها(ذات مجرده ) اياها(مقارنت محل با حال).



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo