< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقسيمات قياس استثنايي
بحث در تقسيمات قياس داشتيم وقياس استثنايي را به دوقسم متصل ومنفصل تقسيم كرديم. قياس استثنايي متصل مقدمه ي اولش قضيه شرطيه متصله است وقياس استثنايي منفصل مقدمه اي اولش قضيه ي شرطيه منفصله است كه به دو قسم منفصله حقيقي ومنفصل غير حقيقي تقسيم مي شود.
ب) قياس منفصله غير حقيقيه: قياس استثنايي منفصل غير حقيقي مثل قياس استثنايي متصل دوقسم منتج دارد:
1. مانعة الجمع، قياسي است كه مقدمهء شرطيه اش قضيه ي منفصله مانعة الجمع است. و بهمين خاطر است كه از استثناء عين يكي از دو جزء نقيض ديگري را نتيجه مي گيريم، چرا كه اجتماع شان ممتنع است، اما از استثنا نقيض يكي از اجزا نمي شود عين يا نقيض جزء ديگر را نتيجه بگيريم، چرا كه اجتماع شان محال نيست.
مثال: اين شي يا درخت است ويا سنگ، اما درخت است پس سنگ نيست ويا سنگ است پس درخت نيست.
2. مانعة الخلو، قياس استثنايي است كه قضيه ي شرطيه اش منفصله مانعة الخلو است، و از استثنا نقيض يكي از طرفين يعني رفع مقدم يا تالي عين طرف ديگر را نتيجه مي گيريم، چرا كه رفع طرفين محال است، اما از استثنا عين يكي از طرفين نمي توانيم عين ويا رفع طرف ديگر را نتيجه بگيريم؛ چرا كه جمع دو طرف محال نيست.
مثال: اين موجود يا حيوان است وغير انسان، لكن اين موجود حيوان نيست پس غير انسان است ويا غير انسان نيست پس حيوان است.
ج) قياس منفصله ي حقيقيه: قياس استثناي كه قضيه ي شرطيه اش منفصله ي حقيقيه باشد منفصله ي حقيقي است، كه هم از استثنا خود هريك از اجزا نقيض جز ديگر را نتيجه مي گيريم وهم از استثنا نقيض هريك از اجزا عين جز ديگر را نتيجه مي گيريم؛ چرا كه درمنفصله ي حقيقيه هم اجتماع طرفين محال است وهم ارتفاع طرفين.
مثال: اين عدد يا زوج است ويا فرد، لكن زوج است پس فرد نيست يا زوج نيست پس فرد است، يا فرد است پس زوج است ويا فرد نيست پس زوج است.
از اقسام سه گانه دليل مطلق قياس كه مفيد قطع است بيان شد، حال مي پردازيم به دو قسم ديگر يعني استقرا وتمثيل كه مفيد ظن اند:
استقرا: استقرا ناقص عبارت است از بيان حكم كلي بر همه افراد يك كلي بر اساس مشاهده ي مكرر آن حكم در چند مورد متعدد.
دليل ظني بودن: حكم كلي در صورتي بدست مي آيد كه به علت حكم دست پيدا كنيم و از مشاهده حكم در چند مورد نمي توانيم به علت دست پيدا كنيم، بله چنانچه تمام افراد را بررسي كنيم به علت حكم دست يابيم ولي اين استقرا تام است.
تمثيل: تمثيل عبارت است از الحاق حكم يك جزئي كه فرع ناميده مي شود به جزئي ديگر كه اصل است، بخاطر مشارك دو جزئي در جامعي كه علت حكم به شمار مي آيد.
دليل ظني بودن: جامع كه در ظاهر علت حكم است ممكن است علت حكم نباشد ويا ممكن است در اصل ويژگي باشد كه شرط جريان حكم است ويا خصوصيت كه در فرع است مانع جريان حكم اصل باشد، ولذا تمثيل ظني است.
متن: و كذا غير الحقيقى من المنفصل‌ الّذي هو القسم الثانى من الاستثنائى، على ما ذكرنا، (بيان كذا:) ينتج منه (منفصله غيرحقيقي) امران، لانّ الغير الحقيقى من المنفصل قسمان:
احدهما: مانعة الجمع و ينتج فيه استثناء عين كل من الجزءين نقيض الاخر لامتناع الجمع بينهما و امّا استثناء نقيض احد الجزءين فلا يستلزم عين الآخر و لا نقيضه لجواز ارتفاع الجزأين معا.
وثانيهما: مانعة الخلو و ينتج فيه استثناء نقيض كل من الجزأين عين الاخر لامتناع خلوّ الواقع عنهما و امّا استثناء عين احد الجزءين فلا يقتضي نقيض الاخر و لا عينه لجواز الاجتماع بينهما.
و منه اى من المنفصل حقيقة، (1) على الاضافة الى الضمير اى حقيقى المنفصل(اضافه صفت به موصوف يعني منفصل حقيقي)(2) و يمكن ان يقرأ بتاء التأنيث على ان يكون صفة لمؤنث مقدر اى و منه قضيّة حقيقية. وينتج من الحقيقى استثناءُ(نائب فاعل ينتج) عين كل من الجزءين نقيض الاخر و(عطف بر استثناء) استثناءُ نقيض كلّ منهما عين الاخر، لامتناع الجمع و الخلوّ بين الجزأين على ما هو المراد من الانفصال الحقيقى‌.
و الاخيران‌؛ اى الاستقراء و التمثيل‌ يفيدان الظن‌ لا اليقين؛
امّا الاستقراء: و المراد منه هاهنا هو الناقص لا التام، (تعليل براي مفيد ظن بودن:) فلما عرفت (ص271).
وامّا التمثيل: و هو الحاق جزئى يسمّى فرعا(مثل فقاع) بجزئى اخر(خمر) يسمّى اصلاً فى حكم ذلك الاخر(خمر)، لاشتراكهما فى معنى يسمّى علّة و جامعا، (تعليل براي مفيد ظن بودن:) فلاحتمال ان لا يكون الجامع علّة او يكون خصوصيّة الاصل شرطا او خصوصيّة الفرع مانعة و تفاصيل‌ هذه الاشياء مذكورة فى غير هذا الفن‌ اى فى فنّ المنطق‌.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo