< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بيان ماده ي بعيده ي قياس
بحث در قياس داشتيم كه تقسيم شد به اقتراني واستثنايي وبعد قياس اقتراني را باعتبار ماده قريبه اش به پنج قسم تقسيم كرديم كه چهار قسمش بيان شد.
5ـ1. مغالطه: ماده ي مغالطه يا قضاياي شبيه به ضروريات وبديهيات است ويا قضاياي شبيه مشهورات. قياس كه از قضاياي شبيه به ضروريات تاليف مي شود سفسطه ناميده مي شود وكسيكه چنين قياسي را بيان مي كند سوفسطائي است در مقابل حكيم كه از مقدمات بديهي براي تاليف قياس استفاده مي كند. وقياس كه از قضاياي شبيه به مشهورات تاليف مي شود مشاغبه ناميده مي شود وصاحب چنين قياسي را مشاغب مي گويند در مقابل مجادل كه از مقدمات مشهور بهره مي برد. مولف از بديهيات را كه بخاطر همين شبيه بودن انسان را به غلط مي اندازد
وجه انحصار در پنج قسم:
انحصار قياس بلحاظ ماده قريب در پنج قسم به اين لحاظ است كه قياس ارائه شده يا مفادش رساندن به تصديق است ويا رسيدن به تخيل، قياس كه مفادش رسيدن به تخيل است شعر ناميده مي شود وقياس كه مفادش رساندن به تصديق است يا موجب تصديق ظني است وبه آن خطابه مي گويند ويا موجب تصديق جزمي است واين جزم اگر با يقين همراه است برهان است واگر صرف تسليم را در پي دارد يا تسليم عامه ي مردم است ويا تسليم مخاطب ودر هردوصورت جدل ناميده مي شود واگر يقين وتسليم را در پي نداشته باشد بلكه شبه يقين وشبه تلسيم را افاده كند مغالطه ناميده مي شود.
2. تقسيم قياس بلحاظ ماده بعيده اش:
قياس باعتبار ماده ي بعيده اش كه تك تك مقدمات است صرف نظر از تاليف شان، چهار قسم است:
1ـ2. ماده ي برهان وجدل: ماده ي برهان وجدل قضاياي مسلم است
2ـ2. ماده ي خطابه: قضاياي مظنون وملحق به مظنون مثل مقبولات غير مشهور ومشهور در بادي راي ماده ي خطابه است.
3ـ2. ماده ي مغالطه: قضاياي مشبّه به بديهيات ومشبّه به مشهور ماده ي مغالطه است.
4ـ2. ماده ي شعر: قضاياي مخيل از آن حيث كه مخيل صرف نظر از اينكه صادق اند يا كاذب ماده ي شعر اند.
تذكر: قضاياي كه درقياس به كار نمي روند هرچند مي تواند در قياس به كار روند ولي اطلاق صورت وماده ي بعيده ي قياس بلحاظ اين قضايا نيست، بلكه ماده وصورت قريبه وبعيده قياس بلحاظ قضاياي است كه در قياس وجود دارند منتهي اطلاق صورت وماده ي قريبه بلحاظ تاليف قضايا است ولي اطلاق صورت وماده ي بعيده صرف نظر از تاليف قضايا است.
تفسير ماده ي قريبه وبعيده ي قياس:
لاهيجي : ماده ي قريبه عبارت است از مجموع مقدمات وماده ي بعيده عبارت است از تك تك مقدمات صرف نظر از تاليف شان، اين تفسير موافق تفسير علامه حلي است هم بلحاظ مفاد وهم بلحاظ عبارت.
شارح قديم: ماده ي قريبه قياس عبارت است از مقدمات كه مُوقع به مطلوب است يعني بدون واسطه تصديق مطلوب يا تخييل مطلوب را به دنبال دارد، وماده ي بعيده قياس عبارت است از مقدمات كه مُوصل به مطلوب است يعني مستقيما مطلوب را به دنبال ندارد بلكه ما را به مطلوب نزديگ مي كند. لاهيجي : تفسير شارح قديم هرچند كه بلحاظ عبارت با تفسير ما فرق دارد ولي مفادش همان است كه ما بيان كر ديم؛ چرا كه مجموع مقدمات موقع به مطلوب است، بدون احيتاج به كاري. وتك تك مقدمات موصل به مطلوب است؛ يعني ما را به مطلوب نزديگ مي كند وبايد كاري انجام شود تا ما را به مطلوب برساند.
وجه تسميه ماده وصورت به قريب وبعيد: هئيت حاصل براي مقدمتين كه صورت قريبه ومجموع مقدمات كه ماده ي قريبه ناميده مي شود به اين لحاظ است كه به نتيجه نزديك است وهئيت حاصل براي تك تك مقدمات كه صورت قريبه وتك تك مقدمات كه ماده ي قريبه ناميده مي شود بلحاظ دوري آن از نتيجه است.
متن: و الخامس، المغالطة: و هو المؤلف من القضايا المشبهة (1) بالضروريات و يسمّى سفسطة و صاحبها ـ اعنى السوفسطائى ـ فى مقابلة الحكيم (2) اوبالمشهورات و يسمّى شغبا و صاحبه، اعنى: المشاغب فى مقابل المجادل.
وهذه(برهان و...) هي الصّناعات الخمس.
والثلاثة الاوّل: اعنى البرهان و الخطابة و الجدل، هى المعتبرة(يعني برهان، خطابه وجدل درعلوم معتبر است، اما درباب امتحان مغالطه معتبر است و درانگيزش تخيل شعر معتبر است) من اقسامها(صناعات خمس) و هى المشار إليها بقوله تعالى‌: «ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ(اشاره به برهان) وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ(اشاره به خطابه) وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ(اشاره به جدل)»‌.
و وجه ضبط انحصار الصناعات فى الخمس؛ هو انّ القياس (a)امّا ان يوصل الى تصديق (b)اوتخييل و الموصل الى التصديق (1) امّا ان يوقع ظنّا و هو الخطابة (2) اوجزما 1. فان كان يقينيّا فهو البرهان 2. وإلّا فان اعتبر فيه عموم الاعتراف او التسليم فهو الجدل 3.وإلاّ فالمغالطة. وامّا الموصل الى التخييل فهو الشعر.
و باعتبار المادّة البعيدة و هى مقدّماته باعتبار مقدمة مقدمة لا باعتبار مجموعها ـ وهذا الّذي ذكرنا فى تفسير المادة القريبة و البعيدة موافقا(هم بلحاظ مفاد هم بلحاظ عبارت) للعلّامة (ره)، هوالمراد(هرچند بلحاظ عبارت موافق نيست، ولي مفادش يكي است) ممّا قاله الشّارح القديم من أنّ القريبة هى المقدمات من حيث هى مُوقِعة للتصديق بالمطلوب او التخييل و البعيدة هى المقدّمات من جهة ما يصدق بها او نحوه(تصديق) من التخييل. فتدبّر ـ أربعةٌ:
المؤلّف من‌المسلمات التى هى مادة البرهان و الجدل.
والمؤلّف من المظنونات و ما معها(يعني مقبولات غيرمشهور ومشهورات دربادي راي) التى هى مادة الخطابة.
والمؤلّف من المشبّهات بغيرها(مشبه به ضروري يا مشبه به مشهور) التى هى مادة المغالطة.
والمؤلّف من المخيّلات التى هى مادّة الشعر.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo