< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/03/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكال اشاعره بروجوب شكر منعم
گفتيم وجوب معرفت اله وجوب عقلي است، براي اثبات اين مدعا گفتيم عقل حكم مي كند به وجوب دفع ضرر ووجوب شكر منعم، ووجوب معرفت اله مقدمه اي دفع ضرر وشكر منعم است. پس معرفت اله عقلا واحب است.
اشكال اشاعره: شكر منعم وجوب ندار نه عقلا ونه نقلا، بلكه عقل شكر منعم را واجب نمي داند ونقل هم دلالت مي كند كه عقل شكر منعم را واجب نمي داند.
دلالت نقل برعدم وجوب عقلي شكر منعم:
نقل مي گويد« ماكنا معذبين حتي بنعث رسولا» يعني تا رسول نفرستاديم عذاب نمي كنيم. مفهوم اين كلام آن است كه قبل از فرستادن رسول، عقل حكم به وجوب نمي كند والا اگر عقل حكم به وجوب مي كرد قبل از بعثت رسول هم وجوب ثابت بود ومخالفت با واجبات عقلي عذاب را در پي داشت.
ان قلت: قبل از ارسال رسل هم وجوب بوده است ومخالفت با آن عذاب را به دنبال داشته، ولي خداوند تعالي عذاب قبل از بعثت را عفو كرده است.
قلت: شماي معتزله عفو را قبول نداريد، اگر عذاب مي بود بايد تعذيب هم بود.
الجواب عن الاول: دراعتراض اول بر معتزله اشاعره چند مطلب را مطرح كرد:
1. غالب مردم خوف از ضرر ندارد؛
2. اخبار انبياء از وجود ثواب وعقاب اخروي به اكثر مردم نرسيده است؛
3. برفرض اگر خبار به اكثر مردم رسيده باشد رجحان براي صدق خبر نداريم، تا ظن ضرر براي مردم حاصل شود.
4. برفرض اگر اكثرمردم خوف از ضرر هم داشته باشد تحصيل معرفت دفع ضرر نمي كند؛ چرا كه ممكن است معرفت مطابق با واقع نباشد.
بطلان مطلب اول : اينكه غالب مردم خوف از ضرر نداشته باشد مكابره است؛ چرا كه غالب مردم شعور به وجود صانع دارند، واز پيامد اين شعور كه ثواب وعقاب خروي است هم واقف اند. هم چنين غالب مردم از اختلاف امم هم آگاه اند، وبه پيامد آن كه جنگ وويراني است شاعر اند.
بعبارت ديگر ما نمي گوييم كه لازم است غالب مردم شعور داشته باشند، بلكه چنانچه درعرف نگاه كنيم مي بينيم كه شعور غالب مردم حاصل شده است، پيامبران امده اند ومردم را از وجود صانع وثواب وعقاب اخروي آگاه كرده اند. پس ما از چيزي كه واقع شده است حرم مي زنيم از چيزي كه عقلا لازم است.
بطلان مطلب دوم: اينكه اخبار انبياء به بعض مردم رسيده باشد، صحيح نيست، بلكه اخبار انبياء به اكثر مردم رسيده است.
بطلان مطلب سوم: اينكه گفتيد برفرض اگر اخبار ابنياء به اكثر مردم رسيده باشد رجحان براي صدق خبر نداريم، وبا عدم ترجيح صدق خبر يعني ظن صدق خبر، ظن ضرر حاصل نمي شود، درحاليكه ظن به صدق خبر براي حصول ظن ضرر لازم نيست بلكه احتمال صدق هم براي حصول ظن ضرر گافي است. علاوه بر اينكه ظن ضرر هم لازم نيست احتمال ضرر كافي است بالاخص وقتي كه ضرر زياد ودائمي باشد.
مطلب چهارم: احتمال خطا در نفس الامر منافات ندارد كه با معرفت قطعي باعتقاد شخص خوف ضرر دفع شود، بعبارت ديگر معرفت نفس الامري براي دفع ضرر لازم نيست، بلكه معرفت با عتقاد شخص براي دفع ضرر كافي است. علاوه بر اينكه با مراعات قانون كه درمنطق بيان شده مي توانيم از خطا مصون بمانيم.
متن: و امّا النقل(دلالت نقل اينكه شكر منعم واجب عقلي نيست): فقوله تعالى‌ « وَما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» فانّ نفى التعذيب مطلقا قبل بعثة الرّسل صريح فى ان لا وجوب عقلا و الّا(اگر وجوب عقلي بود) لثبت(ثبت وجوب) قبل البعثة و لزم التعذيب باخلال الواجبات العقلية مع امتناع العفو عندكم(شماي معتزله عفو را جايز نمي داند).
اقول: الجواب عن الاوّل: هو انّ منع ظن الخوف(خوف ضرر) مكابرة، اذ الشاعر(مبتدا) بالاختلاف و بالصّانع(غالب مردم شعور به صانع ندارند) و بما ينبع الشعور بهما(اختلاف وصانع) غالب(خبر) لامحالة و ذلك(شعور غالب) معلوم عادة و ان لم يلزم عقلا فالعبرة بالوقوع لا باللزوم(ما نمي گوييم كه لازم است غالب مردم شعور داشته باشد، بلكه غالب مردم شعور دارند).
و كذا من لم يصل إليه الاخبار بذلك(وجود صانع، عذاب وثواب اخروي) اقل قليل‌ بل نادر جدا. واذا وصل فاحتمال الصّدق كاف فى ظن ضرر الخوف(ظن به ضرر از طريق احتمال صدق هم حاصل مي شود لازم نيست كه ظن صدق باشد)، و لا يجب رجحانه(صدق) كما لا يخفى على المتامل. على انّ احتمال الضّرر أيضا كاف( احتمال ضرر كافي است ظن ضرر لازم نيست).
و احتمال الخطأ فى المعرفة فى نفس الامر لا ينافى كون المعرفة المقطوعة الصواب (متعلق مقطوعة:) باعتقاد العارف (خبركون:) دافعة لخوف الضرر مع انّ سدّ طرق الخطأ مقدور بمراعاة القانون العاصم‌.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo