< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكال اشاعره بر وجوب عقلي دفع ضرر وشكر منعم
بحث در اين داشتيم كه نظرفي معرفت اله واجب عقلي است. دليل اول اين بود كه نظر في معرفت اله مبنا است براي دو واجب عقلي؛ يكي دفع ضرر محتمل وديگري شكر منعم. پس بايد نظرفي معرفت اله واجب عقلي باشد.
فان قيل علي الاول: دراعتراض بر وجوب عقلي دفع ضرر اشاعره مي گويد: ضررمظنون نداريم كه دفعش واجب باشد؛ چرا كه:
اولا، نوع مردم غافل از ثواب وعقاب اخروي است، اگر انبيا نمي آمدند همه ي مردم غافل بود حال كه انبيا از پاداش وجزاي اعمال خبر داده است تعداد اندك مردم از ثواب وعقاب اخروي آگاهي دارند. هم چنين نوع مردم اختلاف درمعرفت صانع ندارد كه موجب جنگ وهلاك نفوس وخراب آبادي شود، بله تعداد اندك از مردم كه فلسفه وكلام خوانده اند از ثواب وعقاب اخروي آگاهي دارند وهمين ها هستند كه در معرفت صانع اختلاف دارند. پس دوتا ضرر كه بيان شد اكثر مردم به آن توجه ندارند كه بگوييم دفع آن واجب است.
بعبارت ديگر لازم نيست كه ما شعور به ثواب وعقاب اخروي پيدا كنيم ودرمعرفت صانع بحث كنيم، بله گاهي اتفاقي شعور حاصل مي شود ولي چيزي اتفاق نيافتاده كه شعور حاصل شود.
ثانيا، اخبار انبياء از وجود ثواب وعقاب اخروي به اكثر مردم نرسيده است، بعض مردم از اخبار انبياء آگاهي دارند.
ثالثا، برفرض اگر خبار به اكثر مردم رسيده باشد رجحان براي صدق خبر نداريم، تا ظن ضرر براي مردم حاصل شود.
رابعا، برفرض اگر اكثرمردم خوف از ضرر هم داشته باشد تحصيل معرفت دفع ضرر نمي كند؛ چرا كه ممكن است معرفت مطابق با واقع نباشد. پس خوف از ثواب وعقاب اخروي به حال خود باقي است.
فان قيل علي الثاني: عقل ونقل هيچ كدام شكر منعم را واجب نمي داند، بلكه عقل ونقل دلالت مي كند كه شكر منعم عقلا واجب نيست.
دلالت عقل برعدم وجوب شكر منعم: عقل مي گويد شكر گاهي متضمن خوف ضرر عقاب است، چرا كه:
اولا، شكر كه ما مي كنيم لايق منعم نيست.
ثانيا، نوعي استهزاء الهي است؛ زيرا كه تمام دنيا تنزل خزائن الهي ونسبت به خزائن الهي ونعم اوحقير است، وبطريق اولي نعمت كه به يك شخص داده مي شود حقير است، حال شخص بخواهد در برابر آن نعمت شكر كند مثل اين است كه فقيري حاضر شود برسفره ي سلطان كه مالك مشرق ومغرب وگنج وخزائن موجود در آنها است ولقه ي از طعام او بر دارد وبعد دربين مردم انگشت اش را به نشانه ي شكر حركت دهد. روشن است كه اين كار او نوعي استهزاء است پس شكر عبد بطريق اولي استهزاء الهي است؛ چرا كه دنيا ومافيها درنزد الهي كمتر از لقمه در نزد ملك است وآنچه را كه عبد بعنوان شكر انجام مي دهد در نزد خداوند تعالي حقير تر از حركت انگشت فقير در نزد ملك است.
خلاصه: نعمت كه حق تعالي به بنده ي خود داده است دربرابر خزائن الهي مثل لقمه اي است كه فقير از سفره پادشاه بر دارد، به اين لحاظ كه لقمه در برابر ملك پادشاه ونعمت الهي كه به بنده داده شده در مقابل خزائن الهي حقير است وهمان گونه كه انگشت تكان دادن فقير دربين مردم به نشانه ي شكر استهزاء پادشاه بحساب مي آيد شكر عبد درمقابل نعمت الهي بطريق اولي استهزاء است،چرا كه دنيا ومافيها در نزد الهي كمتر از لقمه در نزد ملك است وشكر عبد درنزد الهي هم كمتر از تكان دادن انگشت در نزد ملك است.
ثالثا، شكر با استعمال جوارح و... كه ملك الهي است انجام مي شود وتصرف درملك غير مستلزم عقوبت است، يا حد اقل مستلزم خوف از عقوبت است.
متن: فان قيل على الاوّل(وجوب دفع ضرر): لا نسلم ظن الخوف(خوف كه ازظن حاصل مي شود) فى الاعم الاغلب اذ لا يلزم الشعور بالاختلاف(اختلاف امم) وبما يترتب عليه(اختلاف) من الضرر و(عطف بربالاختلاف) بالصّانع و بما رتب فى الآخرة من الثواب و العقاب و الاخبار بذلك(ثواب وعقاب اخروي) انّما يصل الى البعض و على تقدير الوصول لا رجحان لجانب الصدق(صدق خبر).
و لو سلّم الخوف فلا نسلم انّ تحصيل المعرفة يدفعه لانّ احتمال الخطأ قائم فخوف العقاب و الاختلاف بحاله و العناء زيادة(رنج وزحتمي اضافه شد).
و على الثّاني(شكر منعم عقلاواجب باشد): انّ العقل و النقل كلاهما دالّان على انّ شكر المنعم ليس بواجب.
امّا العقل: فلان الشكر قد يتضمّن خوف ضرر العقاب لاحتمال ان لا يقع لائقا و انّه كالاستهزاء لحقارة الدنيا بالنسبة الى خزائن رحمة اللّه تعالى و نعمه و ما مثل الشاكر الّا كمثل فقير حضر على مائدة (سفره) سلطان يملك المشارق و المغارب و يحوى ما فيهما(مشارق ومغارب) من الكنوز و الذخائر فيتناول(فقير) منها(مائده) اللقمة ثم طفق(شروع) بتذكيرها على رءوس الاشهاد و يداوم على تحريك انملته شكرا عليها و لا شك انّ ذلك بعد منه استهزاء فشكر العبد اولى بكونه استهزاء لانّ الدّنيا و ما فيها اقل من تلك اللقمة عند الملك و ما يأتى به العبد ممّا يعدّ شكر احقر عنده(عندالله) من تحريك الانملة بالقياس الى الملك.
و أيضا الشكر(مبتدا) باستعمال الجوارح و ساير ما يتوقف عليه تصرف(خبر) فى ملك الغير


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo