< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر صحيح مفيد علم است بنحو وجوب.
بحث در نظر داشتيم وگفتيم كه نظر فاسد مستلزم جهل مركب نيست، بلكه گاهي مفيد علم است وگاهي مفيد جهل مركب، اما نظرصحيح مفيد علم است، حال مي خواهيم بحث كنيم:
اولا، آيا نظر صحيح مفيد علم است بنحو وجوب ويا مفيدعلم است بنحو عادت؟ ويا نظر صحيح مفيد علم است بنحو وجوب عقلي ويا مفيد علم است بنحو وجوب عادي؟
وثانيا، اگر نظر صحيح مفيد علم است بنحو وجوب آيا نظرصحيح معدّ است براي علم ويا نظر صحيح سبب علم است؟
درمساله سه قول است:
1. قول حكما : نظر صحيح بنحو وجوب مفيد علم است، به اين معنا كه هرگاه نظر صحيح آمد حتما علم در پي آن مي آيد، منتها نظر مُعِدّ است، آورنده ي علم نيست، بلكه علم را مبادي عاليه بالوجوب افاضه مي كند وقتي كه معد فراهم شود.
2. قول معتزله : نظر صحيح بنحو وجوب مفيد علم است، به اين معنا كه وقتي نظر صحيح حاصل شد حتما علم بوجود مي آيد؛ چرا كه نظر صحيح علت تامه ي علم است وهرگاه علت تامه باشد معلول در پي آن مي آيد، بدون دخالت مبادي عاليه.
3. قول اشاعره: نظر صحيح نه معد است براي علم ونه موّلد وسبب تامه ي آن، بلكه خداوند تعالي علم را افاضه مي كند، منتها عادت الهي بر اين جاري شده است كه افاضه ي علم بعد از فراهم شدن نظر صحيح باشد. پس نظر صحيح هيچ دخالتي در حصول علم ندارد جز اينكه عادت الهي بر اين جاري شده است كه با حصول نظر صحيح علم را افاضه كند، نه اينكه بر خداوند تعالي واجب باشد افاضه ي علم بلكه بالاختيار افاضه ي علم مي كند.
نكته : حكيم كه قائل به وجوب افاضه ي علم است، ونظر را هم معد مي داند، بايد دو چيز را ردّ كند؛ يكي توليد علم از نظرصحيح كه قول معتزله است وديگري منافات نداشتن وجوب با اختيار الهي است كه اشاعره مي گويد وجوب با اختيار الهي منافات دارد.
خواجه مي گويد« حصول علم به دنبال نظرصحيح واجب است» اين حرف هم با نظر حكما ساز گاري دارد كه مي گويد نظرصحيح معد است وعلم بالوجوب از مبادي عاليه افاضه مي شود وهم با نظر معتزله كه نظرصحيح را علت تامه ومولد علم مي داند، بدون دخالت مبادي عاليه. اما ازآنجاي كه خواجه توليد علم از نظر صحيح را قبول ندارد نظر ايشان همان نظر حكما است.
فخررازي: نظر فخررازي درظاهر قول چهارم در مساله است، ولي با توضيحات كه درباره ي نظر فخررازي وجود دارد، نظر ايشان همان نظر حكما است، نه قول چهارم در مساله.
فخررازي : نظرصحيح مستلزم علم به نتيجه است بنحو وجوب.
روشن است كه قول فخر با قول اشاعره فرق دارد، ايشان تعاقب علم بعد از نظر صحيح واجب مي داند، درحاليكه اشاعره مي گويد تعاقب علم بعد از نظر عادي است. اما دومطلب را بايد فخررازي اثبات كند؛ يكي وجوب تعاقب علم از نظرصحيح وديگر اينكه وجوب تعاقب علم با توليد علم كه معتزله مي گويد فرق دارد.
دليل فخررازي بروجوب : فخررازي وجوب تعاقب علم بعد از نظر را درقالب مثال بيان مي كند ومي گويد وقتي كه مثلا اولا علم داريم كه عالم متغير است وثانيا علم داريم كه هر متغيري حادث است، با وجود اين دوعلم واجب است كه عالم شويم كه عالم حادث است.
دليل فخر برعدم توليد : معتزله كه قائل به توليد اند مي گويد وقتي كه نظرصحيح حاصل شد مولد علم است، وقدرت خداوند تعالي نمي تواند دخالتي داشته باشد، درحاليكه با حصول نظرصحيح باز هم حصول علم ممكن است وهرممكني مقدور است. پس اينكه معتزله مي گويد حصول علم مقدورحق تعالي نيست باطل است.
متن: وحصول العلم عن الصحيح(نظرصحيح) واجب
‌ المتفقون على انّ النظر الصحيح مفيد للعلم اختلفوا فى انّ حصول العلم عقيبه هل هو على سبيل الوجوب عقلا او عادة؟ و على الاوّل هل باعداد النظر او بسببيّة؟
الاوّل، مذهب الحكماء.
الثانى، مذهب المعتزلة القائلين بالتوليد.
الثالث، مذهب الاشاعرة.
و الظاهر انّ مختار المصنف انّما هو مذهب الحكماء.
و فى الحواشى الشريفة: أنّ المصنف اختار ان حصول العلم عقيب النظر واجب و لم يتعرّض انّ ذلك الوجوب بطريق الافاضة كما هو مذهب الحكماء او بطريق التوليد كما هو مذهب المعتزلة هذا (خذا).
و اعلم: انّ هاهنا(كيفيت افاضه علم) مذهبا رابعا اختاره الامام‌الرازى. و ذكر الغزالى انه المذهب عند اكثر اصحابهم و هو انّ النظر يستلزم العلم بالنتيجة بطريق الوجوب لا بطريق التوليد على ما هو راى المعتزلة.
و هذا ما نقل من القاضى و امام الحرمين ان النظر يستلزم العلم بطريق الوجوب من غير ان يكون(نظر) علة(علت معده/ علت تامه) او مولّدا.
و صرّح(فخرازي) بذكر الوجوب لئلا يحمل الاستلزام على الاستعقاب العادى( كه عادتا علم در عقب نظر است) فيصير(حتي ان يصير) هذا(مذهب فخررازي) هو المذهب الثالث(مذهب اشاعره) كذا فى شرح المقاصد.
ثم قال(شارح مقاصد):و استدلّ الامام على الوجوب بانّ من علم انّ العالم متغيّر و كل متغير حادث فمع حضور هذين العلمين يمتنع انّ لا يعلم(يعني واجب است كه عالم بشود) انّ العالم حادث و العلم بهذا الامتناع( يعني ممتنع است كه عالم نشود) ضرورى، (عطف برعلي الوجوب) وعلى بطلان التوليد بانّ العلم فى نفسه(باقطع نظر از نظر قايس) ممكن فيكون مقدورا للّه تعالى فيمتنع وقوعه(علم) بغير قدرته. انتهى.‌



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo