< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مراتب علم
بحث در مراتب علم داشتيم كه سه تا است؛ يكي مرتبهء علم بالقوه، ديگري مرتبهء علم اجمالي وسومي مرتبهء علم تفصيلي، وبه اعتبار اين مراتب علم سه تا است؛ علم بالقوه، علم اجمالي وعلم تفصيلي.
علم بالقوه : علم بالقوه وقتي است كه انسان توانايي علم را دارد، چه اين توانايي، از فعليت دورباشد مثل عقل هيولاني، چه متوسط باشد مثل عقل بالملكه وچه نزديك به فعل باشد مثل عقل بالفعل كه تمام صورمعقوله را كسب كرده ولي فعلا مشغول مطالعه ي آن نيست ولذا نسبت به زمان كه مشغول مطالعه ي صور است بالقوه است.
علم اجمالي: علم اجمالي عبارت از حالتي بسيط بين علم بالقوه وعلم تفصيلي، كه انسان دراين حالت پاسخ مسائل را اجمالا دارد وبراي اينكه پاسخ را بيان كند بايد مقدماتي را فراهم كند تا با استمداد از مقدمات جواب سوال را بگويد. مثلا انسان كه در مرحله ي عقل بالفعل است چون مشغول مطالعه ي صورعلمي نيست علم بالقوه دارد، به محض اينكه از اوسوال شود صور علمي كه پاسخ سوال است در ذهن او بصورت مجموعي ودرهم حاضر مي شود در اين حالت علم اجمالي براي انسان است؛ چرا كه اين صور علمي بايد مرتب شود تا پاسخ تفصيلي سوال باشد.
علم تفصيلي : علم تفصيلي وقتي است كه انسان براي پاسخ سوال، تمام صور مورد نياز را بطور مرتب درذهن حاضركند. مثلا پاسخ سوالي نياز به پنج مقدمه دارد وتمام مقدمات در پيش او بالفعل حاضر ومرتب است.
خلاصه : وقتي سوالي مي شود براي انسان سه حالت است؛ يكي اينكه پاسخ سوال را حاضر ندارد ولي مي تواند تحصيل كند، ديگر اينكه جواب سوال حاضراست ولي براي اينكه بيان كند نياز به مقدماتي اسنت كه بايد فراهم كند وسوم اينكه هم پاسخ سوال وهم مقدمات همگي پيش او حاضر است، درحالت اول براي انسان علم بالقوه است، درحالت دوم علم اجمالي ودر حالت سوم علم تفصيلي.
اشكالات فخررازي برعلم اجمالي: فخر علم اجمالي را قبول ندارد وسه اشكال كرده است :
اشكال اول : آن تفاصيل كه اسم شان را مقدمات گذاشتيد يا معلوم است ويا معلوم نيست، اگر معلوم است از هم متمايز ست وعلم تفصيلي داريم واگر معلوم نيست ومي توانيم تحصيل كنيم علم بالقوه داريم، حالت سوم نداريم كه اسم آنرا علم اجمالي بگذاريم.
بعبارت ديگر تفاصيل ويا مقدمات چنانچه مورد توجه است علم تفصيلي حاصل است واگر مقدمات مورد توجه نيست مجهول است، حالت سوم نداريم كه علم اجمالي باشد.
اشكال دوم : شما گفتيد صورت علمي در ذهن داريم كه اگر تفصيل بدهيم مي شود جواب سوال وقبل از تفصيل علم اجمالي است، مثلا براي پاسخ به سوالي پنج تا مقدمه نياز است وهريك از مقدمات داراي صورت علمي است. طبق گفته ي شما بايد صورت علمي داشته باشيم كه از هرپنج مقدمه حكايت كند تابگوييم علم اجمالي داريم درحاليكه ممكن نيست يك صورت پنج ذي الصورت داشته باشد.
ان قلت : گاهي صورمتعدد دفعتا به ذهن مي آيد، زماني كه مركب را تصور مي كنيم؛ مثلا باتصور جسم علم به هيولي، علم به صورت وعلم به مركب دفعتاً به ذهن مي آيد. وگاهي صورمتعدد به ترتيب به ذهن مي آيد مثل اينكه اول يك جزء بعد جزء ديگر را تصور كنيم. فرض اول علم اجمالي وصورت دوم علم تفصيلي است.
قلت : درست كه گاهي به اجزاي مركب دفعتاً علم پيدا مي كنيم وعلم اجمالي به اين معنا پذيرفتني است ولي اين معناي متوسط بين علم بالقوه وعلم تفصيلي نيست. پس علم اجمالي به معناي كه واسطه بين علم بالقوه وعلم تفصيلي باشد نداريم.
متن : الثانية، العلم الاجمالى وهوحاله بسيطة بين القوة المحضة و العلم التفصيلى كحال من سئل عن مسئلة ليس الجواب عنها (صفت الجواب:) المبتنى على مقدمات كثيرة (خبرليس:)‌ حاضرا فى ذهنه مفصّلا لكن عنده ما(علمي است) لو بُسِط(ما) و فُصّل(ما) لكان(ما) عين تفصيل تلك المقدمات فهى(علم، مرتبه علم) بالفعل من وجه و بالقوّة من وجه اخر.
الثالثة، العلم التفصيلى و هو ان يكون تلك المعلومات الكثيرة(مقدمات) حاضرة فى ذهنه متميزة بعضها عن بعض.
و زعم الامام أن العلم الاجمالى باطل لوجوه:
الاوّل، ان تلك التفاصيل(مقدمات كه حاصل شان علم تفصيلي است) ان كانت معلومةً وجب أن يتميز كل منهما عن غيره فيكون التفصيل حاصلا(يعني علم تفصيلي حاصل است) وان لم يكن(تفاصيل) معلومة لم يكن العلم بها اصلا. نعم ربّما كان حالة من احوالها معلومة تفصيلا فما(مبتدا) هو معلوم مفصّل(خبر) ‌وما ليس بمفصّل ليس بمعلوم.
الثانى، انه يمتنع حصول صورة واحدة مطابقة لامور مختلفة(مقدمات) لوجوب مساواة الصورة لماهية كل واحد منها فيكون صورا مختلفة لا صورة واحدة(اگرماهيت مختلف داريم بايد صورمختلف داشته باشيم، نه اينكه يك صورت به اذا چند ماهيت باشد) بل يجب ان يكون لكلّ من تلك الامور صورة على حدة و لا معنى للعلم التفصيلى الّا ذلك( كه صورت به تعداد معلوم وماهيت داشته باشيم).
نعم قد يحصل الصور المتعددة دفعة كما اذا تصور حقيقة المركب من حيث هو(مثلا با ديدن جسم سه صورت دفعتا مي آيد صورت علمي هيولي، صورت علمي صورت جسميه وصورت علمي مركب). و قد يحصل(صور) مترتّبة فى الزمان كما اذا تصور اجزاؤه واحد بعد واحد فان ارادوا بالاجمال و التفصيل حصول الصورة تارة دفعة(كه اسم آنرا مي گذاريم علم اجمالي) و اخرى مترتبة( كه اسم آنرا مي گذاريم علم تفصيلي) فلا نزاع فيه الّا انّ الاجمالى بهذا المعنى(حصول صورت دفعة) ليس حالة متوسّطة بين القوّة و الفعل‌.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo