< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:صحيح نبودن عكس قاعده
بحث در اين داشتيم كه علم تام به علت مستلزم علم تام به معلول است. اصل اين قاعده مورد پذيرش همه است، اما اين كه علم تام چيست، علامه تفسيري ارئه كرد كه سه اشكال بر آن وارد است. لاهيجي براي علم تام تفسيري دارد كه اشكالات تفسير علامه بر آن وارد نيست.
بيان كرديم كه اشكال اول بر تفسير لاهيجي وارد نيست، اشكال دوم هم براين تفسير وارد نيست، چرا كه طبق اين تفسير عكس قاعده قابل قبول نيست، چنانكه حكما مي گويند.
عكس قاعده طبق تفسير لاهيجي : اگر علم تام به معلول وعلم به حيثيات وجهات كه در آن است داشته باشيم علم به علت خاص نخواهيم داشت، بلكه فقط مي دانيم علت دارد، اما اينكه علت چيست نمي دانيم، يعني عكس قاعده تمام نيست، چرا كه اگر عكس قاعده صحيح مي بود بايد علم تام به معلول وجهات وحيثيات آن علت معين وماهيت آن را نشان مي داد.
موئيد از كلام خواجه : ابن سينا دراشارات بيان مي كند كه خداوند تعالي به ماعدا علم دارد واين ادراك اكمل الادراكات است. خواجه در تبيين اين مطلب از قاعد « علم تام به علت مستلزم علم تام به معلول است» بعنوان كبراي كلي استفاده مي كند، وتوضيحاتي براي اين قاعده مي آورد كه شاهد مثال ماست.
توضيح خواجه دربارهء قاعده : علم تام به علت مستلزم علم تام به معلول است يعني علم تام به علت علم به معلول معين را در پي دارد ولي علم تام به معلول علم به علت معين را در پي ندارد، بعبارت ديگر علم تام به علت هم علم به وجود معلول معين را در پي دارد وهم علم به ماهيت معلول را ولي علم تام به معلول علم فقط علم به وجود معلول را به دنبال دارد اما ماهيت وچيستي معلول را نشان نمي دهد؛ چرا كه معلول با امكان واحتياجش علت را نشان مي دهد وامكان صرف وابستگي به موجود ديگر را نشان مي دهد، ماهيت آن را نشان نمي دهد.
توجه داريم كه توضيح خواجه در بارهء قاعده شاهد مدعاي ما است وبه خوبي نشان مي دهد كه عكس قاعده تمام نيست ويا قاعده عكس ندارد.
علم خداوندتعالي به ذاتش علم به ماعد است وچون ذات حق تعالي علت ماعدا است وعلم تام به علت علم تام به معلول است پس خداوند تعالي به ماعدا علم تام دارد. وچون ذات الهي اكمل الذوات است وعلم الهي عين ذات او است حق تعال اكمل الادراكات را به ماعدا دارد.
ماسواي حق تعالي كه ذات شان ناقص است علم شان اكمل العلوم نيست، چه به ذاتش علم تام داشته باشد مثل مجردات تام وچه علم تام به ذاتش نداشته باشد مثل انسان ها، چرا كه كمال ادراك به سه چيز بستگي دارد :
1. قوت وكمال مدرِك، مثلا مدرِك عقلي قوي تر از مدرِك خيالي وحسي است.
2. قوت وكمال مدرَك، مثلا مدرَك چنانچه عقول باشد قوي تر است از مدرَك مادي.
3. قوت وكمال ادراك، مثلا ادراك عقلي قوي تر از ادراك خيالي وحسي است.
درعلم حق تعالي به ذاتش هم مدرِك ذات الهي است كه كامل ترين مدرِك است، هم مدرَك ذات الهي است كه كامل ترين ذوات است وهم ادراك قوي ترين ادراك است، چرا كه عين ذات الهي است. پس علم الهي به ذاتش وبه ماعدا اكمل الادراكات است.
متن : قال المصنف فى شرح الاشارات: « ولما كان العلم التام بالعلة التامة مقتضيا للعلم التام بمعلولها و لم يكن العلم التام بالمعلول مقتضيا علما تاما بعلّته. (تعليل براي شرط/ مورد استشهاد ما:) فان العلّة من حيث هى تامّة يوجب معلولها المعين و المعلول من حيث هو معلول لا يقتضي علّته المعينة انما يقتضي علّة ما لوجوده (براي ترقي، نه اضراب:) بل العلم بالعلة يقتضي العلم بماهية المعلول و انيّته و العلم بالمعلول يقتضي العلم بانيّة العلة دون ماهيتها. (جواب لما:)كان اكمل الادراكات فى ذواتها(چون عين ذات است وذات حق اكمل الذوات است) ادراك الاوّل( اول تعالي) لذاته بذاته(بدون واسطه وبدون معلم) كما هى و لجميع ما سواه أيضا( قيد ماسواه يعني علاوه برذاتش/ قيد بذاته، يعني هم چنين بدون واسطه ومعلم) بذاته من حيث هو علّة تامة لها انتهى»‌


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo