< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مراد از مقسم درتقسيم علم به تصور وتصديق

مصنف علم را تقسيم كرده است به تصور وتصديق، روشن است كه علم بمعناي عام بايد مقسم تصور وتصديق باشد، چنانكه بيان شد، ولي از آنجاي كه مصنف يكي از اقسام را علم يقيني مي داند اين سوال پيش مي آيد كه مراد از مقسم در تقسيم مذكور چيست؟

قاعده تقسيم :‌ قاعده در تقسيم اين است كه بايد مقسم در اقسام وجود داشته باشد با قيد خاص، درحقيقت اقسام همان مقسم اند باقيد خاص كه درهريك از اقسام لحاظ مي شود. باتوجه به اين قاعده بايد اولا مقسم در تقسم مذكور چيست وثانيا قيد كه در تصور وتصديق لحاظ مي شود كدام است؟

همه قبول دارند كه تصور علم بدون حكم يا بشرط لاي ازحكم است وتصديق علم همراه حكم وبشرط حكم است. پس قيد كه تصور وتصديق را از هم جدا مي كند همراهي وعدم همراهي حكم است، اما در اينكه مراد از مقسم در تقسم علم به تصور وتصديق چيست سه احتمال بيان شده است.

لاهيجي : درعلم كلام مراد از مقسم در تقسيم علم به تصور وتصديق علم يقيني است؛ چرا كه مصنف تصديق را مقيد كرده است به قيود سه گانه اي جازم بودن، مطابق با واقع بودن و ثابت بودن، پس يكي از اقسام علم يقيني است بنابر اين بايد مقسم هم علم يقيني باشد؛ چرا كه طبق قاعده اقسام همان مقسم است با قيد خاص كه آنرا از ساير اقسام جدا مي كند و همه قبول دارد كه تصور وتصديق با حكم داشتن ونداشتن از هم جدا مي شود، نه با يقين وعدم يقين.

سوال : اگر مراد از مقسم علم يقيني است كه احتمال خلاف در آن نيست يقيني بودن در تصور كه خالي از حكم است به چه معنا است ؟

جواب : علم وتميز يقيني آن است كه احتمال خلاف درش نيست، بعبارت ديگر علمي وتميزي است كه در متعلق آن احتمال نقيض تميز وجود ندارد، واين اعم است از اينكه احتمال خلاف ممكن باشد ولي احتمال ندهيم چنانكه در تصديق يقيني اين گونه است ويا اصلا امكان احتمال خلاف نباشد چنانكه در تصور چنين است. پس تصديق يقيني است به اين معنا كه احتمال خلاف ممكن است ولي وجود ندارد وتصور يقيني است به اين معنا است كه اصلا امكان احتمال خلاف در آن نيست، بعبارت ديگر احتمال خلاف سالبه به انتفاي موضوع است. پس هم مقسم علم يقيني است وهم اقسام كه تصور وتصديق است.

باتوجه به بيان فوق سه قيدي كه مصنف بيان كرده براي خروج تصور نيست، بلكه براي خارح نمودن ظن، جهل مركب وتقليد است، قيد « جازم » ظن را خارج مي كند، قيد « مطابق باواقع » جهل مركب را خارج مي كند وقيد « ثابت » تقليد را خارج مي كند.

دليل كارخواجه : دليل اينكه مصنف مقسم را علم يقيني قرار داد، نه مطلق علم، اين مطلب است كه معتبر در علو حقيقي علم يقيني است، نه ظن، جهل مركب وتقليد. معتبر در نزد متكلمين هم علم يقيني است.

احتمال دوم ( قد‌ يقال ) : مراد از مقسم مطلق علم است، كه اعم از علم يقيني و غير يقيني است، چنانكه اعم است از اينكه همراه حكم باشد يا همراه حكم بناشد، بعبارت ديگر مقسم علمي است كه نسبت به يقين وعدم يقين لا بشرط است چنانكه نسبت به حكم داشتن ونداشتن لابشرط است.

سوال : اگر مقسم مطلق علم است كه اعم از يقيني وغير يقيني است، بعبارت ديگر لابشرط از يقين وعدم يقين است چنانكه لابشرط ازحكم وعدم حكم است، چرا مصنف يكي از اقسام آنرا مقيد كرده است به قيود سه گانه اي جازم بودن، مطابق با واقع بودن وثابت بودن. به بيان ديگر چنانچه مقسم مطلق علم است چرا مصنف ظن، جهل و تقليد را علم نمي داند، وعلم را اطلاق مي كند به علم يقيني؟

جواب : درعلوم بطور عام ودر علم كلام بصورت خاص آنچه كه اهميت دارد علم يقيني است، به همين جهت اطلاق علم را اختصاص داده به علم يقيني بگونه اي كه يقيني معناي دوم شده براي علم، هرچند ظن، جهل مركب وتقليد هم علم اند. پس علم دواطلاق دارد يكي اطلاق عام كه اعم از يقين، ظن، جهل مركب وتقليد است وديگري اطلاق خاص كه علم يقيني است.

متن : و انما قسم العلم بهذا المعنى ـ اعنى بمعنى التميز المذكور ( يعني لايحتمل متعلقه النقيض ) ـ و جعل البحث مقصورا عليه ( علم يقيني ) دون ما هو بمعنى التصوّر المطلق ( كه شامل تصور وتصديق است ) المتناول لهذه الثلاثة ( يعني ظن، جهل مركب وتقليد ) على ما تعورف ( متعارف شده ) جعله ( تصور مطلق ) مقسما فى اوائل كتب المنطق، ( تعليل براي قسّم جعل :) لانّه هو المعتبر فى العلوم الحقيقية ( درمقابل علوم اعتباري مثل تاريخ، فقه و... ) و المعتد به ( معتبر/ قابل اعتنا ) فى متعارف الجمهور ( عرف / متكلمين ).

و قد يقال : المقسم هاهنا ( درعلم كلام، كتاب مصنف ) هو العلم بالمعنى الاعم لكنّه قد قسمه الثانى ( كه تصديق است ) بقيود لانّه ( قسم ثاني ) مع هذه القيود ( قيود ثلاثه ) هو المعتبر فى العلوم و المعتد به عند الجمهور و لذلك ( يقين معتدبه بود ) خُصّ باسم العلم ( يعني اسم علم را اختصاص داده شده به يقين ) حتى صار ( يقين ) معنى ثانيا له ( علم ) و ما ( تصديق ) اتصف بمقابلات تلك القيود ـ اعنى ( تفسير مقابلات ) الظن و الجهل المركب و التقليد ـ قد اشتهرت باسمائها المخصوصة ( يعني ظن، جهل مركب وتقليد ) و سيرد تعريف بعضها ( سه تا ) و ما يتعلق به ( بعض ) من الاحوال‌

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo