< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اقوال درلون

بحث در لون داشتيم، خواجه فرمود كه لون حقيقت دارد؛ يعني در خارج وجود دارد خيالي صرف نيست، در عوض كساني معتقد اند كه لون در خارج وجود ندارد، فقط در خيال وجود دارد وعده اي ديگر معتقد اند كه ضوء در خارج وجود ندارد بلكه فقط لون در خارج وجود دارد. لاهيجي به تأييد خواجه كلام از ابن سينا در شفا نقل مي كند كه به سه قول اشاره مي كند :

قول اوّل : لون در خارج وجود ندارد، بلكه اجسام ملون اجسام شفّاف اند كه هوا مخالطه وضوء هم در آن نفوذ نموده است.

اين قول كه رنگ ها را خيالي مي داند سه گروه اند؛ دو گروه شان معتقد اند كه اصل رنگ سواد وبياض است وهر دوخيالي است، امّا گروه سوّم مي گويد كه اصل رنگ ها سواد است وحقيقي است نه خيالي ولي بياض خيالي است چرا كه جسم شفّاف هر گاه تراكم نمايد سفيد ديده مي شد ولذا بقيه اي الوان يعني زرد، سبزو... كه از يك خيالي ويك حقيقي تشكليل مي شوند خيالي اند.

قومي معتقد اند كه تمام عناصر اربعه شفاف اند، اين قول را در غير زمين همه قبول دارند، ولي اين گروه زمين را هم شفّاف مي دانند، شايد مراد شان از زمين مركز زمين باشد كه زمين خالص است قدما هم قائل اند كه مركز زمين زمين خالص است وشفّاف.اين گروه كه همه اي عناصر اربعه را شفّاف مي دانند مي گويند هرگاه عناصر تركيب شوند سفيد ديده مي شوند، التبه در صورت كه سطوح كه روي هم قرار گرفته اند در مقابل چشم ما باشد تا نور چشم ما در آن نفوذ نمايد، امّا اگر زوايه عناصر مركبه در مقابل چشم ما باشد نور كه از چشم ما خارج مي شود ليز مي خورد ونمي تواند نفوذ نمايد در سطوح شفّاف عناصر ولذا سياه ديده مي شوند. خلاصه باتوجه به شفّاف بودن عناصر رنگ ها به دوچيز بستگي دارد؛ اولاً بستگي به نحوه اي قرار گرفتن عناصر وثانياً به نحوه اي قرار گرفتن مركب در مقابل چشم ما.

قول دوّم : جسم شفّاف اصلاًَ در خارج وجود ندارد، بلكه همه اي اجسام ملون اند.

ان قلت : بسياري از اجسام در خارج شفّاف ديده مي شوند، چگونه مي گوييد شفاف در خارج وجود ندارد.

قلت : اجسام كه شفّاف ديده مي شوند، بخاطر منافذ ريزي وزيادي است كه در اجسام وجود دارد، به همين جهت ضوء كه از خور شيد واز چشم ما به اجسام مي رسد از آن عبور مي كند وپشت آن اجسام ديده مي شود به همين جهت شفّاف ديده مي شوند؛ چرا كه شفّاف يعني « مايري ورائه » .

قول سوّم : محققين معتقد اند كه هر چند رنگ هاي خيالي داريم ولي حقيقت اين است كه رنگ ها در خارج وجود دارند، واينكه بخاطر عللي برخي از اجسام سفيد ويا به رنگ هاي ديگر ديده مي شوند منافات ندارد كه رنگ در خارج هم وجود داشته باشند.

ابن سينا : ما قبول داريم كه مخالطت هوا ونفوذ ضوء در جسم شفّاف سفيدي را به تخيل مي آورد، ولي اين مانع از اين نيست كه به علل ديگر در خارج هم رنگ وجود داشته باشد مثلا كج واقعاً سفيد است در حاليكه از قرار گرفتن سنگ در آتش بوجود آمده، از ريز شدن ومخالطت هوا.

متن : و منهم) از كسانيكه براي لون حقيقن قائل نيستند ) : من جعل السواد لونا بالحقيقة ( يعني در خارج وجود دارد ) و اصل الالوان، قال و لذلك ( چون حقيقت دارد ) لا ينسلخ، وامّا البياض فعارض للمشف ( جسم كه شفّاف است ) بتراكمه ( مشف ) و لذلك ( چون عارض است وحقيقت ندارد ) يمكن ان يصبغ. ( رنگ هاي سفيد، زرد و... هرگاه خالص باشد يعني همراه جسم نباشد اگر برروي سياهي گشيده شود سياهي را نمي پوشاند چرا كه سياهي رنگ حقيقي است، بله هرگاه سفيد و... باجسم همراه باشد وقت بر روي سياهي بگشيم سياهي را مي پوشاند؛ چرا كه جسم لايه اي روي سياهي مي كشد، امّا سياهي خالص هم چنانچه برروي سفيد كشيده شود رنگ سفيد را مي پوشاند چرا كه سفيدي حقيقت ندارد )

وقال قوم : انّ الاسطقسات كلها مشفّة فاذا تركبت حدث منها البياض على الصفة المذكورة، ( متعلق حدث :) بان يكون ما يلى البصر سطوحا ( لايه هاي ) مسطحة من المشف ( جسم شفاف/ متعلق يلي ) فينفذ فيها ( سطوح ) البصر ( نور بصر ) و السواد يعرض اذا كان ما يلى البصر من الجسم زوايا تمنع الاشفاف ( يعني زوايا نمي گذارد اطراف ـ دوتا خط / دوتا سطح ـ شفّاف ديده شود ) للاطراف التى ( صفت اطراف ) تقع ( زوايا ) فيها ( اطراف ) فهى ( اطراف ) و ان اضاءت فبما ( فا وقت كه بعد از ان وصليه باشد بمعناي لكن است ) لا ينفذ فيها ( اطراف ) الضوء نفوذا جيّدا ( بلكه ليز مي خورد ) تظلم.

ثم قال : وبإزاء هؤلاء يعنى مجموع المذكورين ( كه چهار گروه بودند ) قوم آخرون لا يقولون بالاشفاف البتة و يرون ان الاجسام كلها ملوّنة و انه لا يجوز ان توجد جسم إلا و له ( جسم ) لون ولكن الثقب ( سوراخ ها ) و المنافذ الخالية اذا كثرت فى الاجسام نفذ فيها الشعاع الخارج عن المضى‌ء ( مثلا خورشيد ) الى الجهة الاخرى ( طرف ديگر جسم، ماوراء وپشت جسم ) و نفذ أيضا شعاع البصر فرئي ما وراءها ( اجسام ) انتهى.

و المحققون كما اشار إليه المصنف على ان الالوان كيفيات متحققة فى الخارج لا متخيلة و انّ ظهورها ( الوان )‌ فى الصور المذكورة ( برف، زبد، بلور و... ) بالاسباب المذكورة ( مخالطت هوا ونفوذ ضو) لا ينافى تحققها ( الوان ) و لا ( يعني ولاينافي ) حدوثها ( الوان ) باسباب اخر.

قال الشيخ ما حاصله : انّه لا شك فى انّ اختلاط الهواء بالمشف سبب لظهور البياض و لكنا ندعى ان البياض قد يحدث من غير هذا الوجه ( مخالطت هوا با جسم مشف ) كما فى الجصّ ( كج ) فانه يبيض بالطبخ فى النار و لا يبيض بالسحق ( ريز ريز كردن ) و الدّق ( كوبيدن ) مع ان تفرّق الأجزاء و مداخلة الهواء فيه ( سحق ودق ) اكثر

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo