< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مشهود بودن ميل بمعناي اوّل / ميل بمعناي دوّم

بحث ما در ميل بود كه به اصطلاح متكلمين اعتماد ناميده مي شود، گفته شد كه ميل اوّلاً احتياج به اثبات ندارد؛ چرا كه وجود آن مشهود ومحسوس است وثانياً احيتاج به بيان مغايرت ميل با حركت نيست، بخاطر اينكه با حس درك مي شود.

شاهد از كلام ابن سينا براي هر دومطلب :

ابن سينا مي گويد ميل چيزي است كه با حس احساس مي شود ولو جسم ساكن باشد، وبادوتا مثال اين گفته اش را تبيين مي كند

مثال اوّل : وقت كه متحرك طبيعي را بالقسر ساكن نماييم متحرك به دست ما فشار وارد مي كند بگونه اي كه ما فشار را حس مي كنيم وشك در وجودش نداريم.

مثال دوّم : جسم كه حركت قسري دارد اگر قاسر ديگري بخواهد آنرا ساكن كند برقاسر فشار وارد مي شود، فشار ومدافعه اي كه شك در وجود آن نداريم

توجه داريم كه صدر اين كلام ابن سينا موئيد مطلب اوّل است وذيل كلام ايشان موئيد مطلب دوم.

معناي دوّم ميل : گاهي ميل به مبداء مدافعه اي محسوسه اطلاق مي شود، وجسم متحرك با آن مبداء دفع مي كند چيزي را كه مانع حركتش باشد.

اين معناي دوّم ميل كه مبداء المدافعه باشد محسوس نيست و براي اثباتش نياز به دليل دايم.

دليل اوّل : دوتا سنگ كه بلحاظ حجم باهم اختلاف دارند اگر اولاً دريك فضا ومسافت رها شود كه مقاومت وممانعت خارجي يكسان باشد مثلاً هر دو در آب رها شود ويا دريك مسافت يكسان ديگر وثانياً نيروي رها كننده هم واحد باشد، در اين فرض مي بينيم كه يكي از سنگ ها تندتر حركت مي كند وديگري كند تر ويا يكي زود تر مي ايستد وديگري ديرتر مي ايستد، در هرصورت اختلاف حركت دارد، اين اختلاف بايد بخاطر چيزي باشد كه در خود سنگ وجود دارد وآن چيز همان مبداء ميل است.

خلاصه باتوجه به اينكه نيروي محرّكه مساوي است ومقاوم هاي خارجي هم يكسان بايد مقاوم داخلي باشد كه موجب اختلاف حركت شده است وآن مقاوم مدافعه نيست چرا كه سنگ ها به سمت بالا مي رود، اگر مدافعه بالفعل بود حركت نبود. پس بايد مبداء مدافعه باشد كه موجب اختلاف حركت شده است.

دليل دوّم : فرض مي كنيم كه دوتا انسان مقابل هم ايستاده اند يكي يك طرف حلقه را گرفته است وديگري طرف ديگر حلقه را و هركدام به سمت خود مي كشد، دراين صورت حلقه درهوا مي ماند كه به يكي از سه جهت ممكن است باشد؛ يا بخاطر مدافعه است، يا بخاطر نيروي دو تا انسان است ويا بجهت مبداء مدافعه است.

مدافعه اي طبيعي نمي تواند سبب وجود حلقه در هوا باشد چرا كه حلقه ايستاده است، مدافعه اي قسري هم نيست؛ چرا كه حلقه در وسط ايستاده است، نيروي انساني هم نمي تواند باشد؛ چرا كه نيروي انساني در بازوي خود انسان است در حلقه نيامده است، بله اثري از نيرو درحلقه آمده است. چيزي كه در حلقه است دوتا كار انجام مي دهد يكي جذب مي كند وديگري دفع مي كند جذب ديگري را پس در حلقه نيروي است كه هم جذب مي كند مثلاً به سمت مشرق وهم دفع مي كند آن جذب را و اين نيرو هما مبداء مدافعه است. وچون مبداء مدافعه مساوي است حلقه در وسط مي ايستد.

ان قلت : اين مبداء مدافعه همان طبيعت است چيزي ديگري غير از طبيعت نيست.

قلت : اگر طبيعت مبداء مدافعه باشد يا به سمت علو است ويا به سمت سِفل، در حاليكه مدافعه در فرض ما به سمت مشرق ومغرب است.

متن : قال الشيخ فى الشفا الميل هو ما يحسّ بالحسّ اذا حُوول ( قصد شود ) ان يسكِّن الطبيعى ( حركت طبيعي/ متحركت طبيعي ) بالقسر او القسرى ( حركت قسر/ متحرك قسري ) بالمقسر الاخر فيحسّ هناك ( آنجاي كه قصد شده حركت طبيعي يا حركت قسري ساكن شود ) من ( بيان مابعد يعني ماي ما لايشك ) القوّة على المدافعة ـ التى ( صفت قوه/ صفت مدافعه ) يقبل شدة و نقصانا فمرة يكون اشد و مرة يكون انقص ـ ما لا يشك فى وجوده ( متعلق لايشك ) فى الجسم ( متعلق وجود ) و ان كان الجسمُ ساكنا انتهى. ( در اين بيان ابن سينا قوه اي برمدافعه ميل دانسته شده است يعني معناي دوم ميل مراد است )

(b) معناي دوم ميل : و قد يطلق الميل على مبدأ هذه المدافعة المحسوسة و يفسّر بانه كيفية ما به ( كيفيت) يكون الجسم مدافعا لما يمانعه على ما ذكره الشيخ فى الحدود. ( كتاب حدود كه برخي از اصطلاحات را معنا نموده است ) و هذا المعنى ليس من الكيفيات المحسوسة بل لا بدّ لاثبات وجوده من دليل.

و قد استدلّ عليه ( معناي دوّم ميل مبداء مدافعه است ) : بانه ( مقدم :) لو لا ( خبر لولا موجود محذوف است ) الامر الّذي يوجب المدافعة ( تالي :) لم يختلف الحجران المرميان (1) بقوة واحدة ( نيروي واحد ) (2) فى مسافة واحدة ( كه مقاوم هاي خارجي مساوي است ) اذا اختلفا فى الصغر ( بيان ملازمه :) اذ ليس فيهما ( حجران مرميان ) مدافعة بالفعل ( مدافعه اي بالقوه است؛ چون حركت مخالف طبيعت سنگ است ) الى خلاف ( يعني به سمت پايين ) جهة الحركة ( كه به سمت بالا است ) فلو لا ( جواب لولا موجود محذوف است ) مبدؤها ( مدافعه ) أيضا ( همان طور كه خود مدافعه نيست ) لزم ما ذكرنا ( يعني عدم اختلاف دوسنگ پرتاب شده ) .

واورد عليه الامام : ان الطبيعة معاوقة للحركة القسريّة فلا حاجة الى اثبات امر مغايرلها ( طبيعت ) ليكون مبدأ للمدافعة.

و قد يحتج ( براي معناي دوم ميل كه مبدا مدافعه باشد ) : بانّ الحلقة ( اسم ان ) التى يجذبها جاذبانمتساويان فى القوة ( الي طرفين مختلفين، مفاد ) حتى يقف ( حلقه ) فى الوسط ( خبر ان ) قد فعل فيها ( حلقه ) كل واحد منهما ( جاذبان ) فعلا ( يعني اثر ) معاوقا لما يقتضيه جذب الاخر ( كشش ديگري را ) و ليس ذلك ( اثر، فعل ) نفس المدافعة فانها ( خود مدافعه ) غير موجودة فى تلك الحالة ( حالت وقوف در وسط ) فيها ( حلقه ) و لا قوّة الجاذب ( چرا كه قوه اي شخص جاذب دربدن خودش است ) ( تعليل براي ولاقوة الجاذب :) اذ لا معنى لكون مجرّد قوّته ( جاذب ) عائقة للمجذوب ( حلقه ) ما لم يفعل فيه ( مجذوب ) فعلا. فاذن ( حالا كه معلوم شد فعل واثر نفس مدافعه نيست ونيروي جاذب هم نيست ) قد فعل فيه ( مجذوب ) كل منهما ( جاذبان ) فعلا ( اثر ) غير المدافعة و هو ( اثرغير مدافعه ) بحيث لو خلى عن المعارض لاقتضى انجذاب الحلقة الى جهة هذا الجاذب ( مثلاً جاذب به سمت مشرق نشسته ) و مدافعتها لما يمنعها عن الحركة الى تلك الجهة فثبت وجود امر يقتضي المدافعة الى جهة مخصوصة و ليس ( امر ) نفس الطبيعة لكونها ( طبيعت ) محركة الى جهتى العلو و السفل دون هذا الامر ( كه مي تواند محرك به سمت علو وسفل باشد ومي تواند هم محرك به جهات ديگر باشد ) و هو ( اثبات اين امر كه غير از طبيعت است ) المطلوب هذا ( اي خذا )

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo