< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : خواص شامله اي كم

بحث كه حالا مي خواهيم مطرح كنيم بحث درباب خواص كم است، اما خواص كه هم مربوط اند به كم متصل وهم مرتبط اند به كم منفصل يعني خواص شامله كم كه مربوط به هر دو كم است، نه خواص كه اختصاص به كم متصل ويا اختصاص به كم منفصل دارد.

خاصيت اوّل : يكي از خواص كم اين است كه قبول مساوات وعدم مساوات مي كند يعني كم اگر با كم ديگر مقايسه شود ممكن است مساوي باشد وممكن است مساوي نياشد يعني ناقص وديگري زايد باشد.

خاصيت دوّم : خاصيت دوم كم قبول قسمت است حال يا قسمت به مساوي ويا قسمت به نامساوي مثلا خط را تقسيم مي كنيم به دو قسمت كه يا مساوي است ويا نامساوي است.

خاصيت سوم : يكي از خواص كم اين است كه در كم وجود عاد ممكن است، كم اگر منفصل باشد وجود عاد را داريم واگر متصل باشد وجود عاد را فرض مي كنيم؛ مثلا عدد پنج عدد يك را در خودش دارد وعدد يك عدد پنج را عاد مي كند يعني مي شمارد بطور كه پنج را صفر مي كند، به اين صورت كه بار اوّل كه يك را از پنج خارج كنيم مي شود چهار بار دوم كه كم مي كنيم مي شود سه وهكذا تا برسد به صفر. همين طور در كم متصل مثلاً جسم كه داراي چند زراع است اگر چند بار يك زراع را از آن كم كنيم به صفر مي رسد. پس سومين ويژكي امكان عاد است.

ان قلت : ويژگي به چيزي گفته مي شوود كه اختصاص داشته باشد ولي اين خصوصيات سه گانه اي كه بيان نموديد در غير كم هم وجود دارد، مثلا دو شي يا مساوي است ويا نامساوي ويا جسم هم قبول قسمت مي كند و يا عاد درغير كم هم وجود دارد.

قلت : اين خاصيت ها دركم است لذاته است خود كم قابل قسمت است خود كم قبول تساوي وعدم تساوي مي كند وخود كم امكان عاد دارد، امّا جسم وامور ديگر هرچند اين خصوصيات را قبول مي كند ولي لذاته قبول نمي كند بلكه بخاطر كم شان قبول مي كند.

بيان تفصيلي خاصيت اوّل : اولين خصوصيت كم اين است كه قبول مي كند مساوات وعدم مساوات را بذاته اما بقيه اشيا مادي كه صاحب كم اند ( نه امور مجرد كه اصلاً كم ندارند ) قبول تساوي وعدم تساوي نمي كنند مگر بخاطركم شان. پس دو مدعا داريم : 1. يكي اينكه كم قبول تساوي وعدم تساوي مي كند؛ 2. وديگراينكه اشيا ديگر قبول تساوي عدم وتساوي نمي كند، مگر بخاطر كم شان.

توضيح عبارت : درعبارت داريم كه قبول تساوي ولاتساوي هر دو از اعراض كم اند اعرض كه اولا ذاتي است وثانيا اولي است.

معناي ذاتي واوّلي : ذاتي يعني مال ذاتش است نه مال مقارنات شان واوّلي يعني واسطه ندارد، مال خودش است. پس هر دو به يك معنا است يعني مال خود كم است. بله اگر بگوييم كه هرچه بر ذات عارض مي شود چه بدون واسطه باشد وچه با واسطه مساوي در اين صورت ذاتي اعم از اولي است.

معاني مختلف ذاتي :

    1. ذاتي يعني آنچه كه بدون واسطه بر ذات عارض مي شود، واسطه اي در عروض ندارد. طبق اين معنا ذاتي واوّلي به يك معنا است؛ چرا كه اوّلي هم آن است كه واسطه اي در عروض نداشته باشد.

    2. ذاتي يعني آنچه كه بر شي عارض مي شود اعم از اينكه بدون واسطه عارض شود ويا با واسطه اي مساوي، در اين صورت عرضي چيزي است كه اوّلاً با واسطه عارض شود وثانيا واسطه اعم يا اخص باشد. طبق اين معنا ذاتي اعم از اولي است.

از دومدعاي كه مطرح شد مدعاي اوّل روشن است ولذا به اثبات آن نمي پر دازد ولي مدعاي دوّم را با استدلال اثبات مي كند.

استدلال : اگر دو تا جسم را ملاحظه كنيم كه يكي صغير و ديگري كبير است، اين دو جسم در جسميت شان مشترك است ولي در در مقدار اختلاف دارند، حال اگر اختلاف در صغر وكبر بخاطر جسميت شان باشد بايد آنچه را كه صغير دارد كيبر هم داشته باشد وآنچه كه كبير دارد صغير هم داشته باشد يعني صغير كبير باشد وكبير هم صغير باشد؛ چرا كه در جسميت هر دو جسم مشترك اند ولي صغير با كبير باهم فرق دارند. پس اختلاف دو جسم در صغر وكبر بخاطر مقدار شان است، نه بخاطر مقدار شان.

به بيان ديگر اگر جسم كبير بخاطر جسميت كبير است و جسم ديگري هم بخاطر جسميت صغير است بايد هر جسم كه با جسم صغير مساوي است باجسم كبير هم مساوي باشد واگر جسم با جسم كبير مساوي است با جسم صغير هم باشد، از طرف ديگر جسم صغير با خودش مخالف باشد چرا كه با جسم كبير مساوي است وجسم كبير هم با كبير مخالف باشد چرا كه با جسم صغيرمساوي است.

فان قيل : دو جسم همان طور كه در جسميت شان مشترك اند در مقدار هم امر مشترك اند، اگر صغر وكبر را به اصل مقدار شان نسبت دهيم بايد بايد صغر وكبر هم مساوي باشد؛ چرا كه در اصل مقدار مشترك اند.

جواب : خاصيت قبول مساوات ولامساوات اگر بخاطر مطلق المقدار باشد چون مطلق مقدار مشترك است نمي تواند توجيه كننده صغر وكبر باشد چون اصل مقدرا مسترك است، ولي خاصيت مطلق مقدار نيست بلكه خاصه اي مقدارخاص است. جسميت چون مشترك است نمي تواند منشاء اختلاف باشد همين طور مقدار مطلق ولي مقدار خاص مشترك نيست.

متن : المسألة الثّانية فى خواصّه ( خواص الكم ن. ب ) الشاملة ( صفت خواص ) لقسميه ( كم ) معا و هى ( خواص ) ثلاثة‌ :

الاولى‌ : و ما اشار إليه بقوله‌ و يشملهما اى المتّصل و المنفصل‌ قبول المساواة و عدمها ( مساوات؛ يعني قبول مي كند گاهي مساوات را وگاهي عدم مساوات را ) فانهما ( مساوات وعدم مساوات ) من الاعراض الذاتية الاوّلية للكم من حيث هو كمّ ( نه از حيث متصل ومنفصل بودن ) و انّما يعرض ( خاصيت ) لغيره ( كم ) بتوسّطه ( كم ) فان الجسم الصغير و الكبير متوافقان فى الجسمية و متفاوتان فى المقدار فلو كان قبول المساواة و عدمها لاجل الجسميّة لكان كلّ ما ( جسم ) يساويه الجسم الكبير يساويه ( جسم ) الجسم الصغير ( يعني جسم صغير بايد با مساوي جسم كبير مساوي باسد، البته با خود جسم كبير هم بايد مساوي باشد ) لعدم تفاوتهما ( صغير وكبير ) فى الجسميّة.

فان قيل : هذا الدليل مقلوب لانّ ذلك ( قبول تساوس وعدم تساوي وقبول صغروكبر ) ان كان لنفس المقدار لزم مساواة الصغير و الكبير لاشتراكهما فى المقدار.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo