< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

دلايل قول به انطباع :

بحث در اثبات قول به انطباع داشتيم دلايل براي اين مطلب اقامه نموديم، كه ابصار به انطباع است نه خروج شعاع.

دليل ديگر: اشياء كه نزديك اند ما آنها را بزرگ مي بينيم ووقت كه دور شوند كوچك ديده مي شوند، وجه اين امر آن است كه طبق قول به خروج شعاع از چشم انسان مثلا، شعاع به صورت مخروط خارج مي شود و به مرئي مي رسد، بگونه اي كه راس مخروط وزاويه اي آن در چشم ما است وقاعده اي آن روي مرئي مي افتد.

طبق قول به خروج شعاع معيار قاعده اي مخروط است؛ اگر قاعده اي كه بر مرئي واقع مي شود بزرگ باشد مرئي بزرگ تر ديده مي شود و چنانچه قاعده اي كه بر مرئي واقع مي شود كوچك باشد مرئي كوچك ديده مي شود، امّا طبق قول به انطباع آنچه كه مهم است زوايه اي مخروط است كه در آن صورت مرئي قرار مي گيرد، چنانچه زاويه اي مخروط كوچك باشد صورت كه در آن واقع مي شود كوچك است ومرئي كوچك ديده مي شود، ودرصورت كه زاويه اي مخروط بزرگ باشد صورت كه در آن وقع مي شود بزرك است ومرئي بزرگ ديده مي شود. باتوجه به اين بيان اگر قائل به خروج شعاع باشيم كوچك ديده شدن وبزرگ ديده شدن مرئي توجيه نمي شود؛ چرا كه قاعده اي مخروط كه در واقع همان وتر معين است فرق نمي كند وكوچك بزرگ نمي شود، امّا بنابر قول به انطباع كوچك ديده شدن وبزرگ يده شدن شي مرئي توجيه مي شود، چه اينكه وتر معين كه همان مرئي خارجي است هرگاه نزديك باشد زاويه بازتر مي شود ومرئي بزرگ ديده مي شود، امّا همان وتر اگر دور تر باشد ساق هاي زاويه بلند تر مي شود وزاويه كوچك تر مي شود وصورت كه در آن مي افتد كوچك ديده مي شود.خلاصه طبق قول به شعاع ملاك بزرگ ديده شدن وكوچك ديده شدن بزرگ وكوچك بودن قاعده اي مخروط است كه درمانحن فيه همان شيء خارجي است، كه يك شي معين است وتغييري درش نيست، امّا طبق قول به انطباع ملاك كوچك وبزرگ ديده شدن كوچك بودن وبزرگ بودن زاويه مخروط است كه با نزديك شدن ودور شدن يك وتر معين فرق مي كند، درمانحن فيه وتر معين همان شيء خارجي است، كه هر گاه نزديك باشد ساق هاي زاويه كوتاه و باز تر مي شود وزاويه بزرگ تر مي شود وچنانچه دور تر باشد ساق هاي زاويه بلند و بهم نزديك تر مي شود وزاويه كوچك تر مي شود ودرنتيجه مرئي كوچك تر ديده مي شود.

تذكر : هرخط وسطح كه دهانه اي زاويه را ببندد مي شود وتر زاويه، در زاويه مسطحه آن خط كه دو ضلع زاويه را به هم وصل مي كند ومقابل زاويه است وتر مي باشد، ودر زاويه مسجمه مثل مخروط همان سطح كه در مقابل دهانه اي زاويه است وتر زاويه مي باشد.

متن : دليل اخر) بر قول به انطباع ) و هو انّ الشي‌ء ( مرئي ) اذا قرب من ( بمعناي به ) الرائى يرى اكبر ممّا اذا بعد عنه و ما ذاك الّا لانّ الانطباع فى العين انّما هو على مخروط من الهواء المشف راسه متّصل بالحدقة و قاعدته سطح المرئى حتى انّه وتر لزاوية المخروط و معلوم انّ وترا بعينه ( وتر معين ) كلما قرب من الزاوية كان السّاق اقصروا الزاوية اعظم و كلما بعد فبالعكس و الشيخ الّذي فى الزاوية الكبرى اعظم من الّذي فى الصغرى و هذا ( اين توجيه ) انما يستقيم اذا جعلنا موضع الابصار هو الزاوية على ما هو راى الانطباع لا القاعدة على ما هو راى خروج الشعاع فانّها ( قاعده ) لا تتفاوت

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo