< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

اقوال درسماع :

بحث در اين داشتيم كه براي استماع نياز به وساطت هوا است يا نيازي وساطت نيست، گروهي معتقد اند كه استماع متوقف بر واسطه است كه دليل وشاهدش گذشت. گروه ديگر معتقد اند كه استماع متوقف بر واسطه نيست وبراي اين مدعاي شان پنج دليل اقامه نموده اند.

دليل چهارم : يك كلمه از مجموعه اي حروف تشكيل شده است، يا اين مجموعه اي از حروف روي يك قسمت از هوا سوار مي شود ومي آيد به گوش مي رسد ويا روي قسمت هاي مختلف از هوا سوار مي شود وبه گوش مي رسد.

اگر روي يك قسمت از هوا سوار شود وبه گوش برسد، اين هوا فقط به گوش يك نفر مي رسد، نه گوش چند نفر، واگر روي بخش هاي مختلف هوا سوار شود، اين هوا كه شعور ندارد لذا ممكن است به گوش يك نفر دوبار وارد شود و يك نفر دوبار بشنود، درحاليكه چنين نيست نه فقط يك نفر مي شنود ونه يك نفر دوبار.به بيان ديگر اگر واسطه مقوّم شنيدن است وصوت روي آن سوار مي شود، يا صوت روي يك قسمت از هوا سوار مي شود ويا روي چند قسمت از آن لكن التالي بكلا قسميه باطل فالمقدم مثله.

جواب : ما شق دوّم را انتخاب مي كنيم كه هواي متعدد اين حروف را حمل مي كند، امّا لازم نمي آيد كه يك سامع چند بار بشنود؛ چرا كه يك بخش از هوا به گوش آن مي رسد وديگر گوش گنجايش موج هاي بعدي را ندارد لذا قطعات بعدي هوا وارد گوش نمي شود واگر هم وارد شود بايد درطول هم وارد شود، همان قطعه اي اوّل كه اثر مي گذارد قطعات بعدي اثر جديد ندارد، دنباله اي همان اثر اوّل است به همين جهت چند بار شنيده نمي شود، بله اگر قطعات هوا با فاصله وارد چند بار شنيده مي شود وچند صدا خواهد بود.

دليل پنجم : وقت كه درون اتاقي باشيم وكسي در بيرون اتاق حرف بزند ما صدايش را مي شنويم، درحاليكه ديوار ما را احاطه نموده است وراهي براي عبور هوا نيست، بله منافذ ريز در ديوار است؛ منافذ كه در آجر ها وجود دارد ما از طريق اين منافذ صدا را مي شنويم، اين درحالي است كه صدا در بيرون شكل خاص پيدا نموده است وما به همان شكل مي شنويم وحال آنكه اگر از طريق هوا بشنويم بايد وقت كه صدا وارد منافذ مي شود شكلش را از دست بدهد وما صدا را به شكل ديگري بشنويم، درحاليكه چنين نيست پس هوا دخالت ندارد.

جواب : صوت از منافذ عبور مي كند ولو منافذ ريز باشد، به همين جهت است كه اگر ديوار اصلاً منفذ ويا منافذ نداشته باشد صدا اصلاً شنيده نمي شود واگر صدا شنيده مي شود بايد منافذ باشد همين نشان مي دهد كه بايد صدا از طريق هوا به گوش برسد، والاّ در صورت كه منفذ نمي بود هم بايد صدا شنيده مي شد.

اينكه گفتيد صدا شكل خاص پيدا مي كند مراد شما از شكل خاص چيست؟ اگر مراد اين باشد كه هوا حقيقتاً شكل پيدا كند مثلاً همان طور كه ما كتابت مي كنيم هوا همان گونه شكل پيدا كند، در اين صورت صدا اصلاً شنيده نمي شود، امّا اگر مراد اين باشد كه صدا تاثير مي گذارد بر هوا وكيفيت خاص به آن مي دهد وهوا با آن كيفيت عبور مي كند وبه گوش مي رسد، اين صحيح است ولي با عبور لازم نيست آن كيفيت را از دست بدهد.از اينكه ما قول اوّل را قبول نموديم وتثبيت وقول دوّم را باطل كرديم روشن مي شود كه سماع فقط در جاي است كه واسطه باشد؛ هوا باشد، ولذا در افلاك استماع نيست. پس اينكه قدما مي گفتند ما درافلاك صداي شنيديم؛ چنانچه فيثاغورث گفته ما از زهره صداي شنيديم وموسيقي را اختراع نموديم ، اين بيانات رمزي وتمثيلي است ويا از قبيل تخيلات.

متن : الرابع‌ انّ حامل حروف الكلمة الواحدة امّا هواء واحدا و متعدد فعلى الاوّل يجب ان لا يسمعها الا سامع واحد و على الثانى حيث ان يسمعها السّامع الواحد مرارا كثيرة و الجواب انّ الحامل لها اهوية متعددة لكن الواصل الى السّامع الواحد جاز ان يكون واحدا و لو فرض تعدّد الواصل إليه جاز ان يكون السماع مشروطا بالوصول أوّل مرّة فيكون شرط السّماع فى ما بعدها منتفيا الخامس‌ انّا نسمع صوتا من وراء حائل كجدار غليظ جدّا مع احاطته بجميع الجوانب و لا يمكن ان يكون ذلك بسبب وصول الهواء الحامل له الى الصّماخ فانّ الهواء ما لم يتشكل بشكل مخصوص لم يتكيف بكلمة مخصوصة و نفوذ الهواء الحامل له باقيا على تشكّله المخصوص فى الجدار المذكور و منافذة الضّيقة جدّا ممّا لم يعقل و الجواب انّه ان لم يكن هناك منافذ اصلا فلا نسلم‌السّماع الا ترى انه كلما كان المنافذ اقل كان السّماع اضعف و امّا بقاء الشكل فان اريد به حقيقة الشكل الّذي يعرض‌للهواء فيصير سببا لحدوث الكيفية المخصوصة فلا حاجة لنا الى بقائه لانّه من المعدّات و ان اريد به تلك الكيفية المسبّبة عنه المسمّاة بالصّوت فلا استحالة بل لا استبعاد فى بقائه مع النفوذ فى المضائق هذا و لما ثبت ان سماع الصوت بل حدوثه مشروط بالهواء و نحوه ثبت ان ليس لتماسّ الافلاك صوت و لو فرض لا يمكن وصوله إلينا لامتناع النفوذ فى جرم الفلك فما نسب الى الاقدمين من انهم يثبتون للفلكيات اصواتا عجيبة و نغمات غريبة يتحير من سماعها العقل و بتعجب منها النّفس و حكى عن فيثاغورس انّه عرج بنفسه الى العالم العلوى فسمع بصفاء جوهر نفسه و ذكاء قلبه نغمات الافلاك و اصوات حركات الكواكب ثم رجع الى استعمال القوى البدنية و رتّب عليها الالحان و النغمات و كمل علم الموسيقى فامّا مرموزات و اما من قبيل التخيّلات التى قد مرّت

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo