< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

استدلال سوم بر تجرد نفس بيان شد براي اثبات صغرا دوبيان داريم كه بيان اوّل گذشت.

بيان مورد دوّم : نفس مي تواند سه چيز ار درك كند ولي قواي جسماني نمي تواند آنها را درك نمايد، يكي اينكه نفس مي تواند خودش را درك كند، ولواين درك بالكنه نباشد، يا حد اقل وجه از وجوه خودش را درك كند دوم اينكه نفس اگر ابزاري داشته باشد مي تواند آنرا درك نمايد مثلاًَ برخي گفته قلب ومغز ابزار نفس اند ونفس مي تواند قلب ومغز را بشناسد وسوّم اينكه نفس كارخودش را هم درك مي كند نفس مي فهمد كه تعقل مي كند، امّا قواي جسماني هيچ يك از اين سه تا درك را ندارد مثلاً باصره خودش را درك نمي كند، ابزارش را هم نمي تواند درك كند وديدن خودش را هم نمي تواند درك كند؛ چرا كه كار قوه اي باصره ديدن است وروشن است كه قوه اي باصره خودش را نمي بيند، ديدن خودش را نمي بيند وچشم را هم نمي بيند. پس درك ندارد چون درك باصره به ديدن است.

وجه اينكه قواي جسماني نمي تواند درك امور مذكور را داشته باشد اين است كه قواي جسماني حلول درجسم كرده واگر بخواهد كاري انجام دهد بايد توسط ابزار جسماني باشد مثلاً باصره بايد باچشم ببيند وچشم بايد درمقابل شي مرئي باشد تا بتواند باصره آن شي را ببيند، حال اگر اين قوا بخواهد خودش را درك كند، ابزار خودش وافعال خودش را درك نمايد چيزي نيست كه بين خودش وخودش واسطه شود بين خودش وابزار خودش وبين خودش وافعال خودش واسطه شود مثلا بين باصره وچشم واسطه نداريم يا بين باصره وفعلش واسطه نداريم. پس باصره نمي تواند خودش را ببنيد، ابزار خودش وافعال خودش را ببيند. امّا نفس ناطقه اي انساني كه كارش تعقل است نياز به آلت ندار ولذا مي تواند اين سه درك را داشته باشد.

وماقيل : چه اشكال دارد كه قواي جسماني براي درك همه چيز احتياج به آلت داشته باشد ولي دراين سه كار نياز به آلت نداشته باشد وبدن آلت كار كند.

جواب : قواي جسماني يعني قواي كه كارش با آلت است، ذاتش اين است كه كارش با آلت باشد اگر با آلت كار نكند ديگر قوه اي جسماني نيست.

ان قلت : قواي حيواني همان گونه است كه شما بيان نموديد، مثلاً سامعه خودش را نمي شنود، ابزار كه گوش است را نمي شنود وكارش را كه شنيدن است هم نمي شنود، امّا نفس حيواني كه جسماني است كه كار خودش را درك مي كند يعني مي فهمد كه درك مي كند، خودش را درك مي كند وابزارد خودش را كه بدن است هم درك مي كند.

قلت : آيا حيوان خودش را كه غير بدن است درك مي كند؟ ما خود مان را كه غير بدن است درك مي كنيم ولي حيوان خود غير بدن را درك نمي كند، بدن ار درك مي كند بالمس ويا بابصر، درحاليكه مدعا اين است كه خودش را درك كند وحيوان خودش را درك نمي كند بدن خودش را درك مي كند آنهم با آلت. خلاصه نفس انساني دركارش كه تعقل است نياز به ابزار ندارد ولي نفس حيواني درتمام كارهايش نياز به ابزار دارد وهرجاي كه ابزار نباشد درك ندارد.

متن : و الوجه الثانى ( وجه دوّم براي بيان صغرا )‌ ان النّفس تدرك ذاتها و آلاتها و ادراكاتها و المدرك الجسمانى كالباصرة و السامعة و الوهم و الخيال ليس كذلك لانه ( دليل اينكه مدرك جسماني ... ) انما يعقل ( بمعناي لغوي يعني يدرك ) بتوسّط الآلة و الآلة لا يتوسّط بين الشي‌ء و ذاته و آلته و ادراكاته قال الشيخ ان القوة العقلية لو كانت ( مقدم ) تعقل بالآلة الجسدانية حتّى يكون فعلها الخاص ( يعني تعقل ) انما يستتم باستعمال تلك الاله الجسدانية لكان ( تالي ) يجب (1) ان لا يعقل ذاتها و (2) ان لا تعقل الآلة و (3) ان لا تعقل انّها عقلت ( يعني فعلش را كه تعقل است نمي تواند درك كند ) فانّه ( بيان ملازمه ) ليس لها بينها و بين ذاتها آلة و ليس لها بينها و بين آلتها آلة و ليس لها بينها و بين انها عقلت آلة لكنها ( بطلان تالي ) تعقل ذاتها و آلتها التى تدعى لها ( ما قبول نداريم كه آلت داشته باشد، آنهاي كه ادعا مي كنند كه آلت دارد وقلب ومغز آلت آن است ) و انها عقلت فاذن تعقل بذاتها لا بالآلة انتهى و ما قيل لم لا يجوز ان يدرك بعض الجسمانيات ( بعض جسمانيات، نه كل جسمانيات، بعض مدرَكات را بدون آلت درك كند نه كل مدرَكات را ) ذاتها و آلتها و ادراكاتها من غير توسّط آلة ففساده ( ماقيل ) ظاهر لانّه لو كان كذلك ( آلت براي ادراك لازم نداشته باشد ) لم يكن جسمانيا اذ لا معنى للجسمانى الا ما يدرك و يعقل بالجسم فان قلت هذا الدّليل منقوض بنفوس الحيوانات العجم ( غيرناطق ) فانّها تدرك ذواتها و آلاتها مع كونها ماديّة ( حيوان مي فهمد كه هست وبدن خودش را هم مي يابد ) قلت ادراكها ( مبتدا ) لذواتها كما يدرك الانسان ذاته اعنى مع الغفلة عن الحواس كما مرّ ( ص449و450 ) فى المسألة السّابقة ممنوع ( خبر ) بل الظاهر ان ادراكها انما هو لبدنها و عوارضه ( بدن ) باللّمس و الحسّ لا غير فليتدبّر و بالجملة لا نقض ( كه شما از طريق حيوان وارد كرديد ) الا مع العلم. ( علم حيوان به خود غيربدنش/ شماعلم داشته باشيد كه حيوان خود غيربدن را درك مي كند يعني علم به ناقض داشته باشيد )

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo