< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث دراين داشتيم كه اجزاء نطفه را نفس ام جمع مي كند كه مزاج حاصل شود يا نفس مولود، به بيان دوّم جامع عناصر اربعه كه همان بوجود آورنده اي مزاج است نفس ام است يا نفس مولود وبه بيان سوّم آيا جامع وحافظ مزاج دو نفس است يا يك نفس؟

دركلام ابن سينا هر دو بيان آمده بود هم اينكه حافظ وجامع يكي است وهم اينكه جامع غير ازحافظ است، لاهيجي ابتداً به تحقيق درمسأله مي پردازد، بعد بيان مي كند كه دركلام ابن سينا تهافتي نيست، و درآخر بيان مي كند كه چه جامع وحافظ يكي باشد يا دوتا مطلوب ما كه نفس غير از مزاج حاصل مي شود.

تحقيق درمسأله : خواجه مي فرمايد كه روند شكل گيري مزاج و وجود انسان اين گونه است، كه نفس ام واب در مواد غذاي كه دربدن است تصرف مي كند و انرا بصورت خلط در مي آورد واز آن خلط نطفه را استخراج مي كند، اين نحو كه نفس نباتي غذاي را كه درمعده است جدا مي كند واز آن خلط را درست مي كند كه كيموس ناميده مي شود، وقت كه خلط به عنوان نطفه در رحم مادر قرار گرفت آمادگي پيدا مي كند كه صورت معدني لابشرط از واهب صور بگيرد، اين صورت معدني چون لابشرط است مي تواند نبات، حيوان وانسان شود[1] .

وقت كه صورت معدني لابشرط افاضه شد، حال آيا همين صورت نطفه را آماده مي كند كه نفس نباتي، حيواني ويا انساني بگيرد يا نفس ام اين كار را بعهده دارد، خواجه در اين باره چيزي نگفته، احتمال دارد كه صورت معدني اين كار را انجام دهد به كمك نفس ام؛ چرا كه هم بايد نطفه توسط صورت معدني حفظ شود، وهم نفس[2] با ضمائم غذاي رشد نطفه را بعهده بگيرد تا قابليت پيدا كند كه صورت جديد ( نفس نباتي‌) بگيرد كه علاوه بر حفظ نطفه از تفرق، تغذيه تنميه وتوليد دارد، بازهم غذا برنطفه وارد مي شود ونطفه رشد مي كند تا اينكه قابليت پيدا كند كه نفس حيواني بگيرد كه علاوه بر كار هاي قبل احساس وتحرك هم دارد، بازهم نطفه با ضمائم غذايي رشد مي كند تا قابليت پيدا كند نفس انساني به آن افاضه شود كه علاوه بركار هاي قبل نطق هم دارد. از اين به بعد نفس مولود بدن را اداره مي كند.

خواجه بعد از اين بيان تشبيهي مي آور :

ذغال را وقتي كه مجاور شعله اي آتش بگذاريم، از آن حرارت مي گيرد، اين حرارت تشديد مي شود كم كم تا ذغال سرخ شود وبعد كم كم شعله ور شود، ذغال كه دركنار آتش است همان نطفه است، حرارت همان صورت معدني است، وقت كه ذغال داغ شد اين داغي بمنزله نفس نباتي است، وسرخي بمنزله نفس حيواني وقت كه شعله ور شد اين شعله بمنزله نفس انساني است.

ابن سينا درمقاله ششم لهيات شفا بيان نموده كه هيچ وقت آتش علت آتش ديگر نمي شود، بلكه آتش زمينه را فراهم مي كند كه آتش وصورت ناري از واهب صور به هيزم آماده ومستعد داده شود. خلاصه هيچ چيزي علت همرتبه اي خود نمي تواند باشد، لذا نه نفس ام ونه صورت معدني هيچ كدام نمي تواند نفس نباتي، حيواني، وانساني را افاضه نمايد؛ چون نفوس هم رتبه اند يعني همه نفس اند، علاوه بر اينكه وموجود مادي اصلا نمي تواند ايجاد داشته باشد، چه همرتبه خود را چه غيرهمرتبه اش را .

جمع دو كلام شيخ : توضيح كه براي تكون انسان داده شد اين گونه است كه درابتدا نفس ام جامع عناصر وبوجود آورند مزاج است، دراواسط صورت معدني يا نفس مولود به كمك نفس ام جامع وحافظ است ودرآخر نفس مولود مستقلا. پس درابتدا جامع غير از حافظ است ودر اواسط وبعد از آن حافظ وجامع يكي است. كلام شيخ به اين مراحل اشاره دارد.

اثبات مطلوب : با بيان كه گذشت ثابت شد كه نفس غيراز مزاج است، چه جامع وحافظ يكي باشند چه غيرهم.


[1] . مشاء معتقد است كه نفس مجرد به انسان افاضه مي شود، امّا قبل ازاين مرحله را توضيح نداده كه چه مي شود، ولي خواجه مي گويد بنظر مشاء مراحل اين گونه است كه بعد از رشد نطفه باافاضه صورت نباتي يانفس نباتي صورت معدني يا كامن مي شود ويا فاسد مي شود، وهمين طورنفس نباتي يا صورت نباتي باافاضه نفس حيواني كامن يافاسد مي شود وهكذا نفس حيواني، امّا طبق بيان صدرا همان صورت معدني باحركت جوهري نفس نباتي مي شود بعد نفس حيواني وانساني مي شود.
[2] . غاذيه كه يكي از قواي نفس نباتي است طبق بيان مشاء، چهارتا خادم دارد، جاذبه كه غذاي بالفعل را جذب مي كند( غذاي كه وارد بدن ما مي شود غذاي بالقوه است، جماد است بايد تبديل به غداي بالفعل شود) ودرهمه اي بدن موجوداست براي ترميم مايتحلل، ديگري ماسكه است كه غذاي وارد شده را درموضع وارده نگهميدارد، سوّمي هاضمه است كه آنرا تبديل به مايتحلل يعني عضوتحليل رفته مي كند، وچهارمي دافعه است، كه غذاي اضافي را دفع مي كند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo