< فهرست دروس

درس رساله وجود - استاد حشمت پور

94/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ادامه پاسخ به اشکال مستشکل بر صحت حمل در قیام انتزاعی/ 8.کشف نورانی/ رسالة فی الوجود الرابط.
خلاصه جلسه قبل : بحث در این داشتیم که در آنجا که مبدأ محمول، به موضوع قیام انتزاعی دارد حمل صحیح است یعنی در همه ی انواع قیام حمل صحیح است چه قیام اعتباری باشد و چه انضمامی و چه انتزاعی. و حرف مستشکل را که حمل در قیام انتزاعی را صحیح نمی دانست نپذیرفتیم و از قاعده سنخیت استفاده کردیم و گفتیم که صفت و موصوف باید با هم مرتبط باشند و مبدأی در موصوف باشد که آن مبدأ به ما اجازه دهد که صفت را بر موصوف حمل کنیم.
و المبدء الوجودي قد يكون له مرتبة من الوجود متأخر عن وجود الموصوف ممتاز عنه و هذا في الصفات المتأصلة الانضمامية كسواد ما في جسم ما اسود؛ و قد لا يكون له مرتبة كذلك، بل يكون وجوده نفس وجود الموصوف مناسب لذاته اذا اخذ من حيث هو منسوب الي الصفة، اذا [اخذ] مع حيثية ما او قياس ما كوجود السماء، فانه اذا اخذ من حيث هو فهو وجود لماهية السماء، لا يق بها، لا بمعني الفوقية، و اذا اخذ مقيسا الي الارض مع اعتبار انه قريب من المحيط بعيد عن المركز فهو بعينه بذلك القياس و الاعتبار وجود معني الفوقية، لا يق به، لا بماهية السماء،[1]
آن مبدأی که باید در موصوف باشد گاهی وجودی است و گاهی عدمی است.
حال می خواهیم بگوییم که مبدأ وجودی چیست و در جلسه بعد از مبدأ عدمی بحث می کنیم.
مبدأ وجودی دو قسم است هم سواد مبدأ وجودی است و هم فوقیت :
- سواد مبدأی است جدای از جسم یعنی امری است که وجودی دارد جدا و ممتاز از وجود جسم که به جسم ضمیمه می شود. اینگونه مبدأ وجودی مبدأی است مشتق از موصوفش. پس ما سواد را که صفت باشد به موصوفش یعنی جدار ضمیمه می کنیم.
- ولی گاهی مبدأ را از منضمات موصوف به دست نمی آوریم بلکه موصوف را با لحاظی خاص در نظر می گیریم و مبدأ را از آن انتزاع می کنیم. مثلا ذات سماء را لحاظ می کنیم در این لحاظ سماء واجد مبدأ فوقیت نیست ولی اگر سماء را با زمین مقایسه کردیم می توانیم رابطه فوقیت را بین آن دو برقرار بدانیم و مبدأ فوقیت را از سماء انتزاع کنیم.
ترجمه و شرح متن :
و مبدأ وجودی گاهی برایش مرتبه ای از وجود است که متأخر از وجود موصوفش است و ممتاز از موصوف است که این نوع مبدأ وجودی در صفات متأصله انضمامی وجود دارد مانند وجود سیاهی در جسمی که اسود باشد.
این سیاهی مبدأی است وجودی در جسم که چون عرض است از جسم که جوهر است مرتبةً مؤَخّر است.
و گاهی این مبدأ وجودی مرتبه ای اینچنینی (متأخر از وجود موصوف و ممتاز از موصوف) ندارد بلکه وجودش همان وجود موصوف است که مناسب با ذات موصوف است و اگر این موصوف به عنوان اینکه منسوب به صفت است لحاظ شود یعنی موصوف را با صفت لحاظ کنیم و آن را با حیثیتی خاص و یا امری خاص مقایسه کنیم و در نظر بگیریم، در این صورت می توانیم وجودِ موصوف را وجودِ صفت بدانیم.
پس اگر سماء را به تنهایی لحاظ کنیم آن وجودی است برای ماهیتِ سماء که لایق به سماء است و وجودی برای فوقیت نیست ولی اگر سماء را با مقایسه با زمین لحاظ کنیم به این حالت که این سماء قریب به محیط است و بعید از مرکز یعنی زمین است پس این سماء بعینه با این مقایسه و اعتبار وجود معنای فوقیت است و وجودی است که لایق به این سماء است و این معنای فوقیت لایق معنای سماء با مقایسه است نه اینکه مناسب معنای ماهیت سماء به تنهایی باشد.
عبارت «لا یقال بها» اشتباه است و «لایق بها» صحیح است. گاهی «یق» را به عنوان خلاصه «یقال» می نویسند لذا مصحح گمان کرده اند که منظور از «لایق »، «لا یقال» است و همچنین در دامه نیز این اشتباه را چند بار مرتکب شده اند.
و كوجود الموضوع و المحمول في ظرف خارج العقد، فانه بما هو وجود عنوان ذات الموضوع يكون وجودا لايقاً بحاله و ان لم يكن معه مفهوم المحمول و بما هو وجود المحمول يكون وجودا لا يقاً به و ان لم يكن معه عنوان الموضوع.
خلاصه تا اینجا اثبات کردیم که مبدأ فوقیت که مبدأی انتزاعی است در سماء وجود دارد البته سمائی که با مقایسه قرب و بعدش با مرکز و محیط در نظر گرفته شده باشد.
حال مصنف می خواهند به مطلبی دیگر اشاره کنند.
وقتی می خواهیم قضیه ای را در ذهن تشکیل دهیم اول به خارج نگاه می کنیم و در خارج ذاتی مانند زید را می یابیم و آن را در ذهن موضوع قرار می دهیم و سپسی می بینیم که این زید متصف به قیام است و از این قیام، «قائم» را مشتق کرده و در ذهن قرار می دهیم و بین این دو نسبتی را برقرار می سازیم.
هر کدام از این موضوع و محمول و نسبت را به دو نحو می توانیم لحاظ کنیم.
زید را در خارج از ظرف ذهن می یابیم و به آن عنوان موضوع را نمی دهیم یعنی وجود موضوعی برای زید درست نمی کنیم و فقط ذات زید را در نظر می گیریم این یک نحو لحاظ است و ما علاوه بر این نحو لحاظ می توانیم زید را با محمول مقایسه کرده و زید را به عنوان موضوع در نظر بگیریم. پس موضوع را می توان به دو نحو لحاظ کرد یک بار ذات موضوع را در نظر می گیریم و بار دیگر عنوان موضوع را و همین شیوه را در محمول نیز می توانیم انجام دهیم.
ترجمه و شرح متن :
و مانند وجود موضوع و محمول و نسبت حکمیه بین آنها (نسبت حکمیه را بهتر است که به متن اضافه کنیم) در ظرف خارج از عقد، پس همانا وجود موضوع با توجه به اینکه وجودِ عنوانِ ذاتِ موضوع است (یعنی وجود زید خارجی است) وجودی می شود لایق به حال موضوع هر چند در کنار مفهوم محمول قرار نگرفته است (یعنی با ذات زید کار داریم نه با زیدی که موضوع است) و همچنین محمول از این جهت که وجود محمول است وجودی است لایق به محمول و لو در کنار عنوان موضوع قرار نگرفته است.
پس هر کدام از موضوع و محمول دارای دو لحاظ شدند یکی بدون در نظر گرفتن موضوعیت و محمولیت آنها و یکی با در نظر گرفتن آن.
در جلسه آینده وضعیت نسبت حکمیه را نیز بررسی خواهیم کرد.


[1] مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، علی بن عبدالله زنونی، ج2، ص156.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo