< فهرست دروس

درس شرح منظومه - استاد حشمت پور

95/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بیان وجه ضبط در اقسام ضروریات ششگانه كه می توانند مقدمه ی برهان قرار بگیرند/ مقدمات برهان باید ضروری باشند/ مقدمات برهان/ برهان/ صناعات خمس/ منطق/ شرح منظومه.

او لا یكفی التصورات الثلاثه فی الحكم[1]

نكته مربوط به جلسه قبل: بنده در جلسه قبل قضیه «الانسان كاتب» را بدیهیه گرفتم چون تصور موضوع و محمولش كافی است سپس خودم تعجب كردم كه چطور چنین اشتباه بزرگی اتفاق افتاد. این قضیه، اوّلی نیست چون تصور موضوع و محمولش كافی در تصدیقش نیست. این مطلب را اصلاح كنید.

بحث امروز: بیان شد قضایای بدیهیه یا به صورتی هستند كه اگر موضوع و محمولشان تصور شوند بدون احتیاج به هیچ واسطه ای مورد تصدیق واقع می شوند. این چنین بدیهیاتی را اولیات می گویند اما گاهی قضایای بدیهیه طوری هستند كه بعد از اینكه موضوع و محمولشان تصور شود نسبتشان مورد تصدیق قرار نمی گیرد مگر اینكه كمكی برسد و آن شخص را به تصدیق وادار كند. آن كمك، 5 امر مختلف است. گاهی حسی است گاهی تواتر است و گاهی امور دیگر است كه در ادامه ذكر می شود. این 5 نوع امر، بدیهی اند ولی اوّلی نیستند. الان مصنف می خواهد اینها را توضیح دهد.

تصدیق نیاز به واسطه دارد ولی آن واسطه، حجت «یعنی قیاس و استقراء‌و تمثیل» نیست. واسطه یك امری است كه اگر قیاس هم باشد به راحتی دسترسی به آن حاصل می شود. اگر هم حسی باشد هم زحمت ندارد. پس در مجموع به اینصورت گفته می شود كه واسطه بی زحمت در اختیار ما قرار می گیرد. اینچنین قضیه ای كه تصدیقش واسطه می خواهد ولی واسطه مانند حس یا فطرت یا... است را بدیهیه می گویند.

نكته: توجه كنید در تصورِ موضوع و محمول، لازم نیست موضوع و محمول، بالكنه تصور نشوند. موضوع را در حدی لازم است تصور كنیم كه تشخیص بدهیم و بتوان محمول را بر آن حمل كرد. وقتی محمول حمل شد این محمول گاهی حمل شدنش واضح است و نیاز به استدلال ندارد گاهی واضح نیست و نیاز به استدلال دارد. پس تصورِ بالكنه لازم نیست بلكه تصور اجمالی كافی است. مثلا گفته می شود «این گل بوی خوش دارد»، ما هم این گل را می شناسیم. بوی خوش را هم می شناسیم اما اینكه « این گل بوی خوش دارد » را نمی دانیم. برای داشتن این مطلب، آن گل را استشمام می كنیم. با این استشمام كه نوعی حس است نسبتِ قضیه را تصدیق می كنیم. به عبارت دیگر ارتباط این گل و بوی خوش را با حس كردن متوجه می شویم. نه اینكه موضوع و محمول با حس فهمیده شوند آنها از هر راهی فهمیده شده باشند دخالتی ندارد. آنچه مهم است تصدیق نسبت بین موضوع و محمول است. یا مثلا گفته می شود «این شیء، شیرین است». ما این شئ و شیرین بودن را می شناسیم اما اینكه « این شیء، شیرین است » را نمی دانیم. در اینجا آن شیء را می چشیم، می بینیم شیرین است. ملاحظه می كنید كه تصور طرفین در تصدیق نسبت كافی نیست ولی تصدیق نسبت اینطور نیست كه به سختی بدست آید بلكه با حس بدست می آید. چنین قضیه ای بدیهی است كه نیاز به استدلال ندارد و حس برای آن كافی است «نه اینكه حس را برای شناخت طرفین بكار ببریم بلكه حس برای تصدیق كردن نسبت است».

حسیات را مشاهدات می نامند یعنی آن قضایایی كه نسبتشان با حس روشن می شود را مشاهدات می گویند به طور مطلق. اما اگر این نسبت با حس ظاهر روشن شود به آن حسیات گفته می شود و اگر این نسبت با حس باطن روشن شود به آن وجدانیات گفته می شود و چون 5 تا حس ظاهر است پس 5 قسم حسیات وجود دارد. حسیاتی كه مبصر و مسموع و ملموس و مذوق و مشموم باشند. لذا مرحوم سبزواری 5 مثال می زند. در حس باطن دو تا است كه مهم است و آنها عبارت از واهمه و متخیله اند. حس مشترك هم هست ولی مرتبط با متخیله میشود. پس در اینجا دو مثال لازم است ولی مصنف سه مثال می زند. دو مثال در جایی است كه متخیله و واهمه باشد اما مثال سوم جایی است كه نفس ما درك می كند.

«مشاهده» دو اطلاق دارد یكی خاص و یكی عام است. اطلاق خاص، مرادف با مبصر است یعنی مشهود به معنای مبصر است. در اطلاق عام، به شنیدن هم مشاهده گفته می شود. لمس كردن هم مشاهده گفته می شود. مراد از مشاهده در اینجا معنای عام است.

ادامه بحث در جلسه بعد بیان می شود.

خلاصه: بیان شد قضایای بدیهیه یا به صورتی هستند كه اگر موضوع و محمولشان تصور شوند بدون احتیاج به هیچ واسطه ای مورد تصدیق واقع می شوند. این چنین بدیهیاتی را اولیات می گویند اما گاهی قضایای بدیهیه طوری هستند كه بعد از اینكه موضوع و محمولشان تصور شود نسبتشان مورد تصدیق قرار نمی گیرد مگر اینكه كمكی برسد و آن شخص را به تصدیق وادار كند. آن كمك، 5 امر مختلف است. گاهی حسی است گاهی تواتر است و گاهی امور دیگر است كه در ادامه ذكر می شود. این 5 نوع امر، بدیهی اند ولی اوّلی نیستند.

حسیات را مشاهدات می نامند یعنی آن قضایایی كه نسبتشان با حس روشن می شود را مشاهدات می گویند به طور مطلق. اما اگر این نسبت با حس ظاهر روشن شود به آن حسیات گفته می شود و اگر این نسبت با حس باطن روشن شود به آن وجدانیات گفته می شود و چون 5 تا حس ظاهر است پس 5 قسم حسیات وجود دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo