< فهرست دروس

درس شرح منظومه - استاد حشمت پور

95/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان وجه ضبط در اقسام ضروریات ششگانه كه می توانند مقدمه ی برهان قرار بگیرند/ مقدمات برهان باید ضروری باشند/ مقدمات برهان/ برهان/ صناعات خمس/ منطق/ شرح منظومه.

ثم اشرنا الی وجه ضبط للست[1]

بیان شد كه 6 قضیه ی یقینیه داریم كه می توان آنها را مبدأ برهان قرار داد. این 6 تا عبارتند از: اولیات، مشاهدات، تجربیات، متواترات، فطریات، حدسیات.

مصنف می خواهد این شش قسم را ضبط كند یعنی یك تقسیمِ حاصری بیاورد كه این 6 تا در آن تقسیم بگنجد. مصنف این گونه ضبط می كند و می فرماید: یا سه تصور برای تصدیق كافی است یا كافی نیست بلكه احتیاج به وساطت امر دیگری هم هست. آن امر دیگر یا حس است یا تجربه است یا سماعِ از متواترات است.

مقدمه: در هر قضیه ای سه تصور وجود دارد بعد از این كه این سه تصور حاصل شدند تصدیق پیدا می شود:

1ـ تصور موضوع.

2ـ تصور محمول.

3ـ تصور نسبت حكمیه.

اما در قضایای شرطی عبارت از تصور مقدم و تصور تالی و تصور تلازم یا عناد است.

اگر بخواهید با تعبیر جامع بگویید به اینصورت است:

1ـ تصور محكومٌ علیه.

2ـ تصور محكومٌ به.

3ـ تصور نسبت. این نسبت یا حملیه است یا لزومیه است یا عنادیه است.

این سه تصور وقتی حاصل شود اجزاء قضیه، تصور شدند. خود این قضیه باید تصدیق هم بشود یعنی نسبتی كه بین موضوع و محمول برقرار می شود باید مورد تصدیق ما واقع شود. گاهی همین كه اطراف قضیه «یعنی موضوع و محمول و نسبت حكمیه» تصور می شود بلافاصله تصدیق هم می شود یعنی حكم، تصدیق می شود. این، اوّلی است. گاهی تصدیق نمی شود و نیاز به واسطه دارد آن واسطه 5 چیز است كه اگر وجود بگیرند قضیه، بدیهی است. اما گاهی می بینیم كه نه بی واسطه می توان تصدیق كرد نه آن 5 واسطه باعث تصدیق می شود بلكه باید استدلال كرد. این قضیه در این صورت نظری می شود. به عبارت دیگر اگر برای تصدیق یا برای حكم كردن محمول بر موضوع احتیاج به استدلال می باشد این قضیه، نظری است.

توضیح عبارت

ثم اشرنا الی وجه ضبط للست بقولنا

اشاره می كنیم به وجه ضبطی كه برای این 6 قضیه وجود دارد یعنی این 6 قضیه در چه تقسیمی معرفی می شود.

فان ثلاثه التصور ای تصور المحكوم علیه و به و النسبه الحكمیه کفت و حكمها ای حكم الضروریه او الثلاثه

اگر سه تا تصور در حكم یا تصدیق كافی شدند اینچنین قضیه ای به قضیه ی اوّلی ظاهر می شود.

ترجمه: اگر سه تصور یعنی تصور محكوم علیه « موضوع » و محكوم به «محمول» و نسبت حكمیه «یعنی نسبتی كه بین موضوع و محمول است» در حكم كافی شد.

« حكمها ای حكم الضروریه او الثلاثه »: ضمیر « حكمها » به « قضیه ضروریه » برمی گردد كه به آن تصریح نشده ولی درباره اش بحث می كند. پس مرجع ضمیر از موضع بحث روشن است. می توان ضمیر را به «ثلاثه» برگرداند یعنی این سه دارای حكمی هستند و تقدیر این سه در آن تصدیق كافی است.

نكته: مراد از «ضروریه» در اینجا به معنای «بدیهیه» است. نه اینكه مراد از آن چیزی باشد كه در مقابل ممكنه و ممتنعه باشد. وقتی گفته می شود «الانسان كاتب» ممكنه بودن انسان روشن نیست باید طوری بیان كرد كه كتاب ممكن است لذا این نیاز به قضیه دیگر دارد «الكتابه ممكن للانسان» این قضیه دوم یا بدیهی است یا احتیاج به استدلال دارد كه بحث دیگری است.

عبارتی كه مصنف آورد این بود كه اگر آن سه تصور، در حكم و تصدیق كافی شدند قضیه، قضیه ی اولی می شود. این عبارت، هم در قضایای حملیه می آید هم در شرطیه ی متصله و هم در شرطیه ی منفصله می آید. بنابراین در برهانی كه می خواهد از حملیات تشكیل شود این مطلب حاصل می شود. در قیاس اقترانی شرطی ـ چه منفصله و چه متصله ـ این حرف می آید.

و هذا اولی من عبارة بعضهم: ای كفی تصور الموضوع و المحمول و النسبه الحكمیه لعدم شمولها الشرطیه

مصنف درصدد بیان تعریف قضیه اوّلی است كاری ندارد به اینكه حملی باشد یا شرطی باشد بلكه هر قضیه ای می تواند بدیهی باشد و می تواند نباشد. لذا عبارت باید طوری آورده شود كه شامل قضایای شرطیه متصله و منفصله بشود و فقط اختصاص به حملیه نداشته باشد. بعضی گفتند تصور موضوع و تصور محمول و تصور نسبت. در اینجا از «موضوع» و «محمول»‌ استفاده كردند كه در قضایای شرطیه موضوع و محمول نداریم بلكه مقدم و تالی است. اینها عبارت را طوری آوردند كه شامل قضایای شرطیه نشود در حالی كه در قضایای شرطیه هم این وضع وجود دارد كه آیا اوّلی است یا بدیهی دیگر است یا نظری است.

ترجمه: این « عبارتی كه می آوردم » اُولی است از عبارت بعضی از منطقیین كه گفتند «ان كفی تصور الموضوع و المحمول و النسبه الحكمیه».

در اینجا تعبیر به موضوع و محمول شده و با همین تعبیر مطلب به قضایای حملیه اختصاص داده شده است در حالی كه اختصاص به ماده ی حملیه ندارد.

« لعدم شمولها الشرطیه »: این عبارت تعلیل برای اولی بودن است. یعنی مصنف می فرماید عبارتِ ما از عبارت بعضی ها اولی است به خاطر اینكه عبارت این گروه، شامل شرطیه نمی شود زیرا تعبیر به «موضوع» و «محمول» كرده است و این دو در شرطیه موجود نیست. بر خلاف كلام مصنف كه چون «موضوع» و «محمول» نیاورده لذا كلامش شامل حملیه و هر دو نوع شرطیه می شود.

فالاولیات بدت

این عبارت جواب برای «فان ثلاثه التصور» است.

ترجمه: « اگر این سه تصور در حكم و تصدیق ما كافی بودند » پس قضایای اولیه آشكار شده « یعنی اینچنین قضایایی كه سه تصور در آنها شما را به تصدیق می رساند به آنها اولیات گفته می شود ».

فالأوَّلی هو الذی یكون تصور طرفیه و ان كان بالكسب كافیاً فی الجزم بالنسبه بینهما

ترجمه: پس اوّلی قضیه ای است كه تصور دو طرفش «یعنی موضوع و محمولش» كافی ولو این تصورِ موضوع و محمول، بالكسب باشد كافی است و در جزمِ نسبت بین این دو.

مصنف در خط قبل تعبیر به « سه تصور » كرد اما الان تعبیر به « تصور طرفین » می كند. كدامیك صحیح است؟ تعبیر به « سه تصور » صحیح است زیرا اگر نسبتِ حكمی تصور نشود نمی توان قضیه تشكیل داد.

« و ان كان بالكسب »: ولو طرفین را بالكسب تصور كنی. یعنی ممكن است خود طرفین بدیهی نباشند شما باید تعریف و حد آنها را كسب كنی تا كاملا از تصور آنها به تصدیقشان برسی.

و لا یتوقف فیه احد

« فیه »: در این حكم یا در این جزمِ به نسبت.

مصنف عبارت قبلی را تاكید می كند و می گوید در این حكم یا جزم به این نسبت، احدی توقف نمی كند. یعنی این قضیه را به هر كسی كه بدهید آن را تصدیق می كند.

و لا یتاتی انكاره الا لمن لا یتصور الحدود

انكار این قضیه و حكم یا جزم به نسبت، ممكن نیست. مگر اینکه این انكار ممكن است برای کسی که حدود «یعنی موضوع و محمول و نسبت» را تصور نكرده است.

خلاصه: بیان شد كه 6 قضیه ی یقینیه داریم كه می توان آنها را مبدأ برهان قرار داد. این 6 تا عبارتند از: اولیات، مشاهدات، تجربیات، متواترات، فطریات، حدسیات.

مصنف می خواهد این شش قسم را ضبط كند یعنی یك تقسیمِ حاصری بیاورد كه این 6 تا در آن تقسیم بگنجد. مصنف این گونه ضبط می كند و می فرماید: یا سه تصور برای تصدیق كافی است یا كافی نیست بلكه احتیاج به وساطت امر دیگری هم هست. آن امر دیگر یا حس است یا تجربه است یا سماعِ از متواترات است.

مقدمه: در هر قضیه ای سه تصور وجود دارد بعد از این كه این سه تصور حاصل شدند تصدیق پیدا می شود:

1ـ تصور موضوع.

2ـ تصور محمول.

3ـ تصور نسبت حكمیه.

اما در قضایای شرطی عبارت از تصور مقدم و تصور تالی و تصور تلازم یا عناد است.

اگر بخواهید با تعبیر جامع بگویید به اینصورت است:

1ـ تصور محكومٌ علیه.

2ـ تصور محكومٌ به.

3ـ تصور نسبت. این نسبت یا حملیه است یا لزومیه است یا عنادیه است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo