< فهرست دروس

درس شرح منظومه - استاد حشمت پور

94/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان تعریف جنس/ باب ایساغوجی/ منطق/ شرح منظومه.
« الجنس ما ای کلی علی الحقائق المختلفه حمل ان جهه شرکه الحقائق ای تمام ذاتیها المشترک بینهما بما هو سئل »[1]
کلیات خمس که در باب ایساغوجی ذکر می شود را به ترتیب می شمارد ابتدا جنس بیان می شود و توضیح داده می شود. سپس آن را به دو قسم قریب و بعد تقسیم می کند.
می دانید که سوالِ به « ما هو » سوال از ذاتیات است یعنی از حقیقت شیء سوال می شود. ابتدا از معنای آن سوال می شود وقتی معنای آن گفته می شود سوال می شود که آیا وجود دارد یا ندارد؟
بعد از اینکه وجود داشت از حقیقتش سوال می شود. « ما » که از حقیقت سوال می کند به آن « ما » حقیقیه می گویند و نحوه سوال به این صورت است « ما هو؟ ».
گاهی به « ما هو » سوال می شود و در جواب آن، نوع می آید. گاهی به « ما هو » سوال می شود در جواب آن، جنس می آید. گاهی به « ما هو » سوال می شود و در جواب آن حد می آید. پس جواب « ما هو » یکی از این سه است. یکبار سوال از ذات افرادی می شود مثلا « زید و بکر و عمرو ما هم؟ » یعنی افراد یک نوع ذکر شده و درباره آنها سوال شده است در جواب از این سوال، نوع آورده می شود یعنی لفظ « انسان » گفته می شود.
پس اگر از ما به الاشتراک افرادی، سوال به « ما هو » شود، نوع در جواب می آید گاهی از نوع، سوال به « ما هو » می شود مثلا گفته می شود «الانسان ما هو؟ »در اینجا حدّ در جواب می آید و گفته می شود « حیوان ناطق » این دو مورد، محل بحث نیست.
اما یکبار از حقایق سوال می شود مثلا حقایقی آورده می شود و از امر مشترک بین این حقایق سوال می شود. « مراد از حقایق، انواع است » مثلا گفته می شود «الانسان و الفرس و البقر ما هی؟ » در جواب لفظ « حیوان » آورده می شود که به آن جنس گفته می شود با این بیانی که شد تعریف جنس روشن گردید.
تعریف جنس: جنس عبارت از امر مشترک و کلی است که بین حقایق، مشترک است و در جواب سوال از « ما هو » واقع می شود.
پس جنس، کلی است که در جواب « ما هو » واقع می شود و ذاتی حقایق را بیان می کند. اگر گفته شود « الانسان و الفرس ما هما؟ » در جواب آن جنس آورده شد و اگر گفته شود «الانسان و الفرس و الشجر ما هی؟ » در جواب آن اگر « حیوان » گفته شود ما به الاشتراک انسان و فرس گفته شده ولی توجه به شجر نشده است پس جواب کامل داده نشده است. اما اگر در جواب آن « جسم » گفته شود یا « جسم نام » گفته شود ما به الاشتراکِ هر سه گفته شده است. این هم جنس است ولی بستگی دارد که سوال از چه چیز شده است؟
اگر به اینصورت سوال شود « الانسان و الفرس ما هما؟ » در جواب از این سوال گفته شود « حیوان ». می توان « جسم » هم گفت و هر دو صحیح است ولی با هم تفاوت دارند. یعنی یک سوال می شود ولی دو جواب داده می شود « اما در قبل دو سوال شد و دو جواب داده شد که عبارت بودند از ـ الانسان و الفرس ما هما ـ و ـ الانسان و الفرس و الشجر ما هما ـ ».
تفاوت این دو جواب این است که انسان و فرس در چند چیز با هم شریکند «اینکه در عوارض شریک هستند یا نیستند به آن کاری نداریم مثلا هر دو راه می روند. ما به ذاتیات آنها کار داریم » مثلا هر دو جسم اند. جسم بودن ذاتی آنها است. هر دو نمو می کنند نمو کردن ذاتی آنها است. هر دو زنده اند یعنی حیوان اند که این هم ذاتی آنها است. پس سه مشترکِ ذاتی بین آنها است که لفظ « جسم » یکی از این مشترک ها را افاده می کند اما اگر « حیوان » گفته شود این حیوان، مشتمل بر جسم بودن و نمو کردن و زنده بودن است. هر سه مشترک با لفظ حیوان افاده شد اما اگر جواب، « جسم » باشد یکی از این مشترک ها گفته شده نه هر سه به عبارت دیگر یکی از ذاتیِ مشترک جواب داده شده نه همه ذاتی های مشترک جواب داده شده باشد جنس، آن است که تمام ذاتی مشترک را افاده کند پس جنسِ انسان و فرس، حیوان است نه جسم زیرا جسم، تمام ذاتی مشترک افاده نکرد. ولی حیوان، همه مشترکات را گفت. بین انسان و فرس هر چه که مشترک ذاتی بود حیوان، آن را بیان کرد اما جسم، بیان نکرد.
جسم، جنس است ولی نه برای این دو مورد « انسان و فرس ». جسم این دو مورد، حیوان است.
پس جنس عبارت است از آن که در جواب سوال از ما هو واقع می شود و تمام ذاتیات مشترکه آنهایی که مورد سوال واقع شدند را افاده می کند.
توجه کنید قید « تمام ذاتیات » خیلی مهم است. در تفسیر جنس، لفظ « تمام » آورده می شود. این لفظ به خاطر این است که برای مثل انسان و فرس، جسم را جنس قرار ندهید بلکه حیوان را جنس قرار دهید چون جسم، تمام ذاتیات مشترک بین انسان و فرس نیست اما حیوان تمام ذاتیات مشترک بین انسان و فرس هست. پس گفته نمی شود جنس انسان و فرس، جسم است ولو جسم، جنس است ولی جنس انسان و فرس نیست. جنس این دو مورد، حیوان است. جسم، جنس برای جواب این سوال است که گفته شود « الانسان و الفرس و الشجر و الحجر ماهی؟ » در اینصورت اگر بخواهید جواب بدهید حتما با لفظ « جسم » جواب می دهید. جسم، تمام ذاتیات مشترکه بین آنها است چون اگر ملاحظه کنید انسان و فرس و شجر و حجر در جسم بودن شریکند. در رشد کردن شریک نیستند زیرا حجر رشد ندارد. در زنده بودن هم شریک نیستند زیرا شجر و حجر زنده نیستند.
پس مهم است که در جواب « ما هو » چه چیزی می آید. جنس باید تمام مشترک بین آنها را ذکر کند نه اینکه بعض از مشترکات را ذکر کند پس تمام ذاتی مشترک که در جواب ماهو قرار می گیرد جنس می شود.
نکته: جنس امر اضافی است نه اینکه مضاف الیه آن نگاه شود. یعنی نسبت به یک چیز جنس است و نسبت به چیز دیگر جنس نیست مثلا « ماشی » نسبت به افرادی که راه می روند جنس است اما نسبت به همین افراد به عنوان اینکه حیوان اند جنس نیست. پس یک معنا می تواند نسبت به افرادی جنس و ذاتی باشد و نسبت به افرادی عرض عام باشد.
پس اشکال ندارد که ذاتی و عرضی نسبی باشند. اما جوهر و عرض نمی توانند نسبی باشند یعنی نمی شود که یک شیء نسبت به چیزی جوهر باشد و نسبت به چیزی عرض باشد. اگر وجودش جوهر است همه جا جوهر است و اگر وجودش عرض است همه جا عرض است. پس ذاتی می تواند نسبی باشد ولی جوهر نمی تواند نسبی باشد و عرضی می تواند نسبی باشد ولی عرض نمی تواند نسبی باشد. توضیح اینها بعدا مفصلتر بیان می شود.
توضیح عبارت
نکته: بنده در جلسه قبل بیان کردم فرفوریوس که یکی از دو شاگرد ارسطو بود باب ایساغوجی را جعل و وضع می کند در کتب فلسفه گاهی به فرفوریوس، صاحب ایساغوجی هم می گویند که مراد همین شخص است. بعد از کلاس از بنده سوال شود که اسم شاگرد دوم ارسطو که شارح کلامش بود چه کسی است؟ اسم او ثامسطیوس است.
« الجنس ما ای کلی علی الحقائق المختلفه حُمل ان جهه شرکه الحقائق ای تمام ذاتیها المشترک بینهما بما هو سئل »
نسخه صحیح « بینها » است و ضمیر آن به « الحقایق » بر می گردد.
ترجمه: جنس، کلی است که بر حقایق مختلفه « مثل انسان و فرس یعنی مراد، انواع است » حمل می شود « اما چه وقت حمل بر حقایق مختلفه می شود ؟ وقتی که » اگر جهت و حیثِ شرکت حقایق به توسط « ما هو » سوال شود « یعنی اگر از آن امری که حقایق در آن شریکند به توسط ما هو سوال شود ».
« ای تمام ذاتیها المشرک بینها »: اگر تمام ذاتیِ مشترک بین حقایق به سبب و توسط « ما هو » مورد سوال قرار بگیرند این کلی که اسمش جنس است در جواب آن قرار می گیرد و بر تمام آن حقایق مختلفه می تواند حمل شود.
« فاذا سئل (الانسان و الفرس و البقر ماهی؟‌) یقال حیوان »
اگر سوال شود انسان و فرس و بقر چه چیز هستند؟ در جواب، حیوان گفته می شود که جنس برای آنها است.
نکته: اینکه گفته می شود سوال به « ما هو » می شود اینطور نیست که همیشه سوال به « ما هو » باشد گاهی هم سوال به « ما هی » است و گاهی سوال به « ما هما » و «ما هم » است از همه اینها تعبیر به سوالِ « ما هو » می شود چون تثنیه و جمع بستن هیچ دخالتی ندارد زیرا مورد سوال گاهی دو تا است لذا لفظ «هما » آورده و گاهی چند امر غیر عاقل بوده لذا لفظ « هی » آورده و گاهی چند امر عاقل بوده لذا لفظ « هم » آورده.
البته تعبیر به « ما هن » نداریم زیرا « ما هی » جانشین « ما هن » می شود شاید کسی تعبیر به « ما هن » کند ولی از آن هم تعبیر به « ما هو » می شود.
« و الجنس قد کان تمام المشترک و هو ما یحوی علی ایّ من الاجراء اشترک بین المسؤول عنها فی السؤال »
« قد » برای تحقیق است و بر ماضی داخل شده.
جنس، تمام المشترک است بین آنهایی که مورد سوال قرار گرفتند.
در هر سوالی، مسؤولٌ عنها داریم به این مسؤولٌ عنها نگاه می کنیم و مشترک بین آنها را ملاحظه می کنیم آن کلی که این مشترکات را افاده می کند جنس اینها است. وقتی مسوول عنها فرق کند مشترکات آنها هم فرق می کند زیرا گاهی از انسان و فرس سوال می شود گاهی از انسان و فرس و شجر سوال می شود لذا جنسی که در جواب می آید فرق می کند.
این عبارت تکرار مطالب قبل است ولی علت تکرار کردن این است که در عبارت قبلی فقط جنس را تعریف کرده بود اما الان بیان می کند جنس در هر سوالی، مطابق با مسووٌل عنها انتخاب می شود.
مطلبی هم با عبارت « فمثل حساس » بیان می کند که در عبارت قبلی بیان نشده بود. پس این شعر به دو جهت تکرار می شود به تعبیر مرحوم سبزواری آن ذاتی که حاوی « و مشتمل » است بر تمام مشترکاتی که مسؤولٌ عنها دارند به آن کلی حاوی، جنس می گویند.
نکته: در هر سوالی یک سائل و یک مسوول و یک مسوول عنه داریم مثلا فرض کنید از یک حکیم سوال می شود « الانسان و الفرس ما هو؟ » سوال، همین عبارتی است که به حکیم القاء می شود و مسوول، خود حکیم است که از او سوال می شود و مسوول عنه، چیستی و ما به الاشتراک انسان و فرس است مسول عنها اگر فرق کنند جنس هم فرق می کند. اگر مسؤول عنه عبارت از انسان و فرس باشد جواب آن، حیوان است اگر مسوول عنه عبارت از انسان و فرس و شجر باشد جواب آن، جسم نام است اگر مسوول عنه عبارت از انسان و فرس و شجر و حجر باشد جواب آن جسم است.
مراد از مسوول چه کسی است؟ هر کسی که بتواند جواب دهد. البته از منطقی سوال نمی کنیم چون شان منطقی نیست. اما اگر منطقی جواب سوال را بلد باشد از او سوال می کنیم اما نه به اعتبار اینکه منطقی است بلکه به اعتبار اینکه فیلسوف است. از منطقی سوال نمی شود که جنس و فصل انسان چیست؟ او حکم جنس را بیان می کند نه اینکه جنس های اشیاء را تعیین کند. تعیین اجناس اشیاء برای فلسفه یا برای علمی است که مبادی تصوریه « یعنی اموری که باعث تعریف شیء می شود » علوم را تهیه می کند.
ترجمه: همانا جنس، همیشه تمام المشترک است و تمام المشترک معنایی است که مشتمل و حاوی باشد بر هر یک از اجزائی که مشترک بین مسوول عنها باشد که در یک سوال جمع شدند « در فارسی گفته می شود از این آدم سوال کردند. این شخص، مسؤول است ولی با لفظ ـ از ـ آن را مسوول عنه قرارمی دهیم. وقتی می خواهیم مسوول عنه را بیان کنیم می گوییم ـ من از فلانی درباره این امور سوال کردم ـ لذا نباید فارسی را با عربی قیاس کرد. در فارسی به آن انسان، مسوول عنه گفته می شود و آن اشیائی که درباره آنها سوال می شود مسوول فیه می شوند اما در عربی اینگونه نیست زیرا آن شخصی که از او سوال می شود مسؤول است و آن اشیائی که درباره آنها سوال می شود مسوول عنها می شود. در اینجا مصنف تعبیر به مسوول عنها می کند یعنی آنهایی که من درباره آنها سوال می کنم.
« فی السوال »: یعنی مسوول عنهایی که در یک سوال جمع شدند را ملاحظه می کنیم و تمام مشترکاتشان را می گیریم و کلی که بتواند تمام مشترکات را بیان کند جنس می شود.
« کالحیوان المشترک بین الانسان و الفرس حیث یحوی علی تمام الاجزاء المشترک بینهما »
مثل حیوانی که مشترک بین انسان و فرس است چون حاوی و شامل و مشتمل است بر تمام افرادی که مشترک بین انسان و فرس است.
« و کالجسم النامی الحاوی علی الاجزاء المشترکه بین الانسان و الشجر »
و مانند جسم نامی که مشتمل بر اجزاء مشترکه بین انسان و شجر است.
اگر کسی سوال کند « الانسان و الشجر ما هما؟ » نمی توان در جواب حیوان گفت زیرا حیوان اگر چه مربوط به انسان است ولی مربوط به شجر نیست بلکه باید جسم نامی گفت که مربوط به هر دو شود.
« بخلاف الحساس »
بر خلاف حساس که نمی تواند جنس باشد با اینکه مشترک است زیرا تمام المشترک نیست در نتیجه جنس قرار داده نمی شود.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo