< فهرست دروس

درس منازل السائرین - استاد حشمت پور

94/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توضیحی مختصر در مورد مقامات قسم ابواب و قسم معاملات/ شرح المقدمة/ شرح منازل السائرین.

خلاصه جلسه قبل: بعد از اینکه قسم بدایات توضیح داده شد و مقاماتی که در آن بود بیان شدند شارح پرداختند به قسم ابواب.

ابتدا فرمودند که نتیجه ای که ما از قسم بدایات می گیریم سه تا هستند یکی اینکه قوای نفس اصلاح شوند و دوم اینکه شیطان وهم دفع شود و زینت هایی که برای ما ایجاد کرده است رفع شوند و سوم اینکه نفس ما به طاعت عادت کند و در نتیجه عبادت و پیروی از خدا برای او آسان شود.

فتحزن بما فاتته من المنجیات و تخاف من عقاب المهلکات فتشفق من سوء العاقبة و غلبة الخشیة و تخشع فی طاعة الرب فتخبت الیه مذعنة و تزهد فیما یشغلها عنه من طیبات الدنیا و متاعها و یغلب علیها الورع فتنقطع و تتبتل الیه رجاء لرحمة ربها و رغبة الیه.[1]

وقتی این سه چیز را به دست آورد نسبت به گذشته و آینده حالتی نفسانی پیدا می کند.

نسبت به گذشته محزون می شود که چرا در گذشته عمر خود را تباه کرده است.

و نسبت به آینده نیز خوف پیدا می کند که آیا توبه ای که کرده صحیح بوده و آیا خداوند در آینده او را عقاب می کند؟

حزن مقام اول است و خوف مقام دوم است.

ترجمه و شرح متن:

وقتی این سه امتیاز برای او حاصل شد، پس ناراحت می شود به خاطر این منجیاتی که از دست داده و خوف دارد و می ترسد از عقاب مهلکات پس پرهیز می کند از سوء عاقبت (اشفاق یعنی پرهیز همراه با ترحم و در اینجا یعنی پرهیز همراه با ترحم بر خود) و غلبه خشیت (یعنی نگذاریم که نفسمان دوباره آلوده شود که خشیت و ترسمان بیشتر شود) و به دنبال این اشفاق، خشوع می آید و شخص خاشع می شود در طاعت رب (چون نفس را از آلودگی ها پاک کرده است در نتیجه خشوع در طاعت رب پیدا می کند) پس اخبات می کند در حالی که مذعن است (اخبات یعنی فروتنی و آرامش دل پیدا کردن و مذعن یعنی معترف یا شتابان در طاعت) و وقتی بین استفاده هایی که از طاعت می کند و بین طیبات دنیا مقایسه می کند بی رغبت می شود نسبت به آنچه که نفس او را مشغول می کند از طاعت و عبادت و آن مشغول کننده ها عبارت اند از طیبات دنیا و سپس ورع بر او غلبه می کند و کارهایش طبق ملکه ورع تنظیم می شود سپس خودش را از این امور دنیوی و مشغول کننده قطع می کند و تبتل می کند (تَبَتُّل یعنی از خواسته های دنیایی گذشتن و به طاعت پرداختن و به قدر توانِ طاعت، از نعم دنیوی استفاده کردن) و این تبتل و انقطاع به خاطر این است که امید به رحمت پروردگارش دارد و رغبت به او پیدا می کند.

رغبت حقیقی به چیزی یعنی اینکه شخص دوری کند از تمام اشیائی که او را از مرغوبش دور می کنند.

وقتی انسان دلش را با خدا مشغول کند دیگر به سمت غیر خدا نمی رود و از طرفی دیگر نیز وقتی ظرف دل را با دنیا و شهوات پر کنیم دیگر به سمت خدا نمی رود و اینکه از پای حضرت علی علیه السلام در نماز تیر را کشیدند و ایشان حس نکردند به خاطر همین دقت و توجه به خداست که باعث غفلت انسان از ما سوی الله می شود.

[ج_قسم المعاملات]

و هذه کلها انفعالات فی النفس و قواها لفیضان نور القلب علیها تجعلها مطیعة له مجیبة لدواعیه فی المعاملات و اول ما یبتدئ به القلب فی المعاملة رعایة الاعمال لتطمئن النفس بها مطواعة ثم مراقبة الحق فی السیر الیه مع تعظیم الحرمة و ایفاء حق الخشیة ثم الاخلاص بتجرید العمل عن رؤیته و عن تشوف النفس به الی عوض او غرض و لو استحلاء نظر الخلق الیه فانه محض الریا و لا یتم العمل الا بتهذیبه بالعلم و مخالفة العادة و ارتفاع الهمة عن الوقوف معه باستقلاله.

تا اکنون که دو قسم و بیست مقام را مطرح کردیم نفس حالت انفعالی داشت ولی اکنون نفس می خواهد با خدا معامله و دادوستد کند و معامله نوعی فعل است.

حال که به دنبال فعل هستیم باید به سمت اعمالی رویم که مثلا قلب ما را صاف کنند و آن را به خدا بسپاریم و خداوند اطمینان و آرامش ما را تضمین می کند و چنین قلبی منزل خداست و خدا خود را برای قلب واقعی ما که قوه ادراکی ماست جلوه می دهد قلب واقعی ما (نه این قلب صنوبری که آلت است) قوه ادراکی و اعتقادی است و وقتی جلوه حق در مقابل این قلب و آینه جلا یافته قرار بگیرد مشخص است که چه اتفاقی می افتد و جالب است که خداوند هر بار با جلوه و شأنی جدید و مختلف بر قلب مؤمن جلوه می کند.

ترجمه و شرح متن:

و اینها همگی انفعالاتی بودند که در نفس و قوای نفس به وجود می آمدند تا نور قلب بر آنها فیضان کند و آنها را مطیع خداوند تعالی قرار دهد در حالی که این بنده خواسته های خدا را در معاملات اجابت می کند.

و اولین چیزی که قلب انسان در معامله به آن شروع می کند، رعایت اعمال است تا نفس به خاطر این اعمال مطمئن شود و آرامش یابد در حالی که بسیار اطاعت کننده است(حال از نفس).

از رعایت، دوام نیز فهمیده می شود و رعایت به معنای انجام دادن دائمی است و اگر انسان بخواهد به خیر و کمالی برسد به مراقب و دوام نیز احتیاج دارد.

سپس باید مراقبت حق را در سیرش رعایت کند و حرمت الهی را عظیم بشمارد.

گاهی دیده می شود که افراد در حین شوخی کردن بی پروا می شوند و حتی مطلبی را نسبت به خدا نیز مطرح می کنند که حالت شوخی دارد ولی این بی حرمتی نسبت به خداوند است و نباید چنین جملاتی را مطرح کرد. شخصی می گفت که من داستانی را در کتابی خواندم که این داستان مربوط به خداوند بود هر چند به حالت شوخی حاوی بی حرمتی نسبت به خداوند بود و بعد آن را در جمعی نقل کردم و دیدم که شنوندگان خندیدند و من از خنده آنها خوشحال شدم ناگهان به دلم افتاد که من به خاطر خنده آنها نسبت به خداوند خوشحال شده ام و ناگهان حس کردم که کسی به من می گوید که ای بی ادب این چه کاری بود که انجام دادی و بعد از آن دیگر چنین جملات تمسخر آمیزی را نسبت به خداوند به کار نبردم. حتی اگر در نماز نسبت به خدا بی توجه باشیم این نیز بی احترامی است.

سپس باید خشیت را در اعمالش رعایت کند و سپس اخلاص داشته باشد و عمل را فقط به خاطر خدا انجام دهد و حتی به اعمال خیرش نیز نظر نکند و حتی آنها را برای دیگران نیز نباید بازگو کرد و اعمالش را برای امتیازات و ثواب و عوض انجام ندهد.

مبادا انسان عملی را انجام دهد و حلاوت رؤیت دیگران در ذهن آدمی بیاید و از این رؤیت دیگران لذت ببرد که این کار محض ریا است و علاوه بر اینکه عمل را بی فایده می کند گناه نیز هست.

تشوف یعنی بلند شدن و نگاه کردن و منظور این است که انسان به دنبال عوض کارش نباشد.

استحلاء یعنی شیرین یافتن.

برای اینکه عمل تمام و کامل شود اولا باید این عمل و عبادت همراه با علم باشد و همچنین باید عملمان را کم بگیریم و فکر نکنیم که عملمان خیلی بزرگ است.

و عمل تمام نمی شود الا با تهذیب این عمل با علم و مخالفت عادت (اگر عادت ناپسند است باید ترک شود و با آن مخالفت کرد و یا شاید منظور این باشد که عمل را نباید از روی عادت انجام دهیم) و همت را بالا بردن و عمل را کافی ندیدن که در نتیجه سالک در این عمل وقوف پیدا نمی کند و عمل را بزرگ نمی شمرد بلکه باید عمل را کوچک شمرد و سعی کنیم با قلیل شمردن عمل همتمان را مرتفع کنیم و سعی کنیم در این عمل وقوف نداشته باشیم.


[1] شرح منازل السائرین، ماتن: ابو اسماعیل عبدالله الأنصاری، شارح: کمال الدین عبدالرزاق القاسانی، ج1، ص124.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo