< فهرست دروس

درس منازل السائرین - استاد حشمت پور

94/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توضیح و شرح خطبه/ شرح المقدمة/ شرح منازل السائرین.
خلاصه جلسه قبل: گفتیم که برای رسیدن به کمال باید طریقی را طی کنیم که آن طریق مشتمل است بر بدایات و نهایات و اوساط یعنی مقاماتی در این طریق قرار دارند که مقامات ابتدایی هستند و مقاماتی نیز نهایی هستند که به آنها می گوییم نهایات و مقاماتی نیز بین آنها هستند که اوساط نام دارند که هر کدام اسمی خاص دارند.
خلاصه اینکه گفتیم طریقه ای با اینچنین مقاماتی باید طی شود و گفتیم که طی این طریق باید بدین صورت باشد که نهایاتش جز با تصحیح بدایات انجام نشود و برای تصحیح بدایات توضیح دادیم که باید امور شرعی رعایت شود و حرمت موجودات عالم را رعایت کنیم و نسبت به آنها شفقت و مهربانی داشته باشیم.
علی ان الناس فی هذا الشأن ثلاثة نفر: رجل یعمل بین الخوف و الرجاء شاخصا الی الحب مع صحبة الحیاء فهذا هو الذی یسمی «المرید» و رجل مختطف من وادی التفرقة الی وادی الجمع و هو الذی یقال له «المراد» و من سواها مدّع مفتون مخدوع.[1]
انسانها در طی این مقامات به سه دسته تقسیم می شوند و تمام مقامات را نیز می توان در سه قسم جمع کرد:
مطلب اول: تقسیم بندی سائرین در مقامات
1. گروهی با این مقامات سر و کار دارند چون می خواهند شروع کنند و می خواهند از عالم تفرقه و کثرت به سمت جمع و وحدت برسند که افراد این گروه «مرید» نام دارند.
2. و گروهی نیز به انتها رسیده اند و از عالم تفرقه به عالم جمع رسیده اند و فانی فی الله شده اند که افراد این گروه «مراد» نام دارند.
3. گروهی نیز فریب خورده و شیاد اند نه درست سلوک می کنند و نه به نهایات رسیده اند بلکه فقط در مقامات سیر می کنند و سیر در این مقامات هیچ اثری بر آنها نمی گذارد.
ترجمه و شرح متن:
مردم در طی این مقامات سه گروه هستند:
1. شخصی که عمل می کنند بین خوف و رجا (در نتیجه مبتلا به عجب و غرور نمی شود و مبتلا به یأس و ناامیدی نیز نمی شود) در حالی که چشم دوخته به حبِّ خداوند (حتی بعضی از عرفا معتقد اند فقط با حب می توان به نتیجه رسید) و مصاحب و همراه حیاء است و چنین کسی «مرید» است.
نکته: نجم الدین رازی در کتب عرفانی خود می نویسد که وقتی داشتیم از دست مغول فرار می کردیم و به سمت ترکیه فعلی می رفتیم زنی را در راه دیدم که تمام مرادهای ما به او احترام می گذاشتند و من فهمیدم که آن زن مقامش از همه آن ها بالاتر است و وقتی از او پرسیدم که شما از چه طریقی پیش رفتید فرمودند «حب».
شاخص الی الحب یعنی کسی که رفت و آمدش در این مسیر است و دائما در این مسیر در حال حرکت است.
نکته: علما هیچوقت در حرم ائمه فریاد نمی زنند که مثلا بر فلانی لعنت و این به خاطر این نیست که چنین کاری موجب کسر شأن علما است بلکه به خاطر حفظ حیاء در برابر ائمه است و همچنین در روایات آمده که در آخرت مردم با خداوند خیلی آرام صحبت می کنند.
2. و مردی که ربوده شده از وادی تفرقه و به وادی جمع وارد شده و چنین شخصی «مراد» نامیده می شود.
نکته: انسانهایی که ربوده می شوند دو قسم اند بعضی از اول ربوده می شوند به خاطر لیاقتشان همانطور که حافظ می گوید که «دولت آن است که بی خون دل آید به کنار» و بعضی نیز با زحمات زیاد به این درجه می رسند.
3. و غیر از این دو (یعنی کسانی که وارد مقامات می شوند ولی نه ربوده شده اند و نه آن سه شرط مرید بودن را دارند) مدعی (ادعا سلوک دارند و الا سلوک ندارند) مفتون (پریشان افکاراند و هیچوقت در خلوت نیستند و این مخالف سلوک است و انسان پریشان هیچوقت وارد وادی جمع نمی شود) مخدوع (فریب خورده است چه اینکه کسی او را فریب داده باشد و چه خودش خودش را فریب دهد) هستند.
و جمیع هذه المقامات تجمعها رتب ثلاث:
الرتبة الاولی: اخذ القاصد فی السیر و الرتبة الثانیة دخوله فی الغربة و الرتبة الثالثة حصوله علی المشاهدة الجاذبة الی عین التوحید فی طریق الفناء.
همه این مقامات در سه رتبه خلاصه می شوند و به عبارت دیگر انسانها نسبت به این مقامات به سه دسته تقسیم می شوند و به عبارت دیگر انسان قسم اول یعنی مرید را به سه دسته تقسیم می کنیم و برای او سه مرحله قائل می شویم:
وقتی شروع سیر می کند مرتبه اول است و وقتی وارد مقامات می شود و مقداری از آنها را انجام می دهد در وسط راه قرار می گیرد و غریب نامیده می شود و وقتی به فناء می رسد به مرحله سوم رسیده است و به عبارت دیگر بدایات رتبه اول است و نهایات رتبه آخر و ما بقی رتبه وسط اند.
ترجمه و شرح متن:
و جمیع این مقامات را سه رتبه جمع می کنند.
رتبه اول شروع قاصد و سالک در سیر است (و قصدش یعنی اراده اش باید قوی باشد تا بتواند ادامه دهد).
و رتبه دوم دخول سالک در غربت است.
تعبیر به غربت تعبیر رسایی است. انسان وقتی در جمع زندگی می کند احساس غربت نمی کند هر چند در واقع غریب است و وقتی وارد سلوک می شود و قسم بدایات را رد می کند احساس غربت می کند و وارد مرحله غربت می شود و وقتی به مرحله آخر رسید، از غربت در می آید.
و رتبه سوم دستیابی او به مشاهده است آن مشاهده ای که این انسان واقع شده در طریق فنا را جذب می کند به سمت چشمه توحید.
و قد اخبرنا فی معنی الرتبة الاولی الحسین بن محمد الفرائضی، قال: اخبرنا احمد بن محمد بن حسنویه قال اخبرنا الحسین بن ادریس الانصاری قال اخبرنا عثمان بن ابی شیبة قال اخبرنا محمد بن بشر _هو العبدی_ عن عمر بن راشد عن یحی بن ابی کثیر عن ابیسلمة عن ابی هریرة قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «سیروا سبق المفردون» قالو: «یا رسول الله و ما المفردون» قال: «المهترّون الذین یهترّون فی ذکر الله یضع الذکر عنهم اثقالهم فیأتون یوم القیامة خفافا».
[ش] «المفرد» بالکسر من افرد الحق عن الغیر بقوة التوحید. و «المفرد» بفتح الراء من افرده الحق بالجذب الیه روی بهما.
و «المهتر» المحیر الذی لا رأی له فی غیر ما شعف به. یهترون : یتحیرون.
[م] و هذا حدیث حسن لم یروه عن یحیی بن ابی کثیر الا عمر بن راشد الیمامی.
و خالف محمد بن یوسف الفریابی فیه محمد بن بشر فرواه عن عمر بن راشد عن یحیی عن ابی سلمة عن ابی الدرداء مرفوعا.
و الحدیث انما هو لابي هریرة رواه بندار بن بشار عن صفوان بن عیسی عن بشر بن رافع الیمانی _امام اهل نجران و مفتیهم_ عن ابی عبد الله ابن عم ابی هریرة عن ابی هریرة مرفوعا.
و احسنها طریقا و اجودها سندا طریق العلا بن عبد الرحمان عن ابیه عن ابی هریرة عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم و هو مخرج فی صحیح مسلم.
و روی هذا الحدیث اهل الشام عن ابی امامة مرفوعا و قال فی کلها: «سبق المفردون».
حال مصنف می خواهند اخباری را ذکر کنند که بگویند که این رتبه ها در شریعت نیز هستند.
ترجمه و شرح متن:
در بعض اخبار احادیثی در معنای رتبه اول آمده است که اخبرنا فلان ...... که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «سیر کنید چون مفردون پیش افتادند» از ایشان صلی الله علیه و آله سؤال شد که مفردون چه کسانی هستند؟ ایشان صلی الله علیه و آله فرمودند «کسانی که خرفت شده اند از یاد خداوند یعنی نسبت به دیگران بی توجه هستند و نسبت به سایرین خرفت شده اند و فقط به خدا توجه دارند و حتی ذهنشان به سمت غیر خدا کشش ندارد و اینها این بارهایی را که در دنیا بر دوش خود گذاشته اند چه گناه باشد و چه ترک اولی، اینها در آخرت به خاطر ذکر خدا یدون این بارها و سبک وارد محشر می شوند.»
می گویند که وقتی قیامت برپا می شود کسانی به سمت بهشت پرواز می کنند، فرشتگان مسئول بهشت از اینان می پرسند که شما چگونه به اینجا آمده اید در حالی که هنوز به حساب بندگان رسیدگی نشده است؟ اینان می فرمایند ما دو خصلت داشتیم یکی اینکه نسبت به رزق کم راضی بودیم و دیگری اینکه در خفا گناه نمی کردیم.
مفرد بالکسر یعنی کسی که حق را از غیر جدا کرده باشد.
و مفرد بالفتح یعنی کسی که خدا او را از خلق جدا کرده به وسیله ی جدا کردن او از غیر و جذب کردن او به سمت خودش.
مهتر یعنی کسی که به حیرت افتاده یعنی کسی که توجه در غیر آن چیزی که به شدت به آن محبت دارد نمی کند و فقط توجه اش به کسی است که به او محبت دارد.
این حدیث از محمد بن یوسف نیز نقل شده و در سلسله سند تفاوتی وجود دارد و این احادیث حسن هستند.
همچنین این روایت ازطرق دیگری نیز نقل شده است که در همگی «سبق المفردون» وجود دارد.
و اخبرنا فی معنی «الدخول فی الغربة» حمزة بن محمد بن عبد الله الحسینی قال اخبرنا ابوالقاسم عبد الواحد بن احمد الهاشمی الصوفی و قال سمعت اب عبد الله العلان بن زید الدینوری الصوفی بالبصرة قال سمعت جعفر الخلدی الصوفی قال سمعت الجنید قال سمعت السری عن معروف الکرخی عن جعفر بن محمد عن ابیه عن جده عن علی بن ابی طالب علیهم السلام عن رسول الله صلی الله علیه و آله قال: «طلب الحق غربة» و هذا حدیث غریب ما کتبته الا من روایة علان.
حال مصنف می خواهند حدیثی مربوط به رتبه دوم نقل کنند:
اخبرنا فلان ..... از امام جعفر صادق از پدرشان از جدشان از علی بن ابی طالب علیهم السلام از رسول الله صلی الله لیه و آله: «طلب حق، غربت است» و این حدیثی غریب است (یعنی ناقلش در یکی از حلقه های سلسله سند واحد است)
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: طلب حق غربت است. و مبالغه این کلام بیشتر است و منظور این است که طلب حق موجب غربت می شود.
و اخبرنا فی معنی الحصول علی المشاهدة محمد بن علی بن الحسین الباشانی قال اخبرنا محمد بن اسحاق القرشی قال اخبرنا عثمان بن سعید الدارنی قال اخبرنا سلیمان بن حرب عن حماد بن زید عن مطر الورّاق عن [ابن] بریدة عن یحیی بن یعمر عن عبد الله بن عمر عن عمر بن الخطاب فی حدیث سؤال جبرئیل رسولَ الله صلی الله علیه و آله قال: «ما الإحسان» قال: «ان تعبد الله کأنک تراه فان لم تکن تراه فإنه یراک».
و هذا حدیث صحیح غریب اخرجه مسلم فی الصحاح و فی هذا الحدیث اشارة جامعة لمذهب هذه الطائفة.
و در معنای رتبه سوم نیز حدیثی آمده:
اخبرنا فلان..... که سوال کردند جبرئیل از رسول الله صلی الله علیه و آله که احسان چیست؟ و ایشان صلی الله علیه و آله فرمودند که «احسان این است که خدا را به گونه ای بپرستی که گویا او را می بینی و اگر او را نمی بینی، او تو را می بیند»
در وقت عبادت انسان باید خدا را ببیند و اگر خدا را نمی بیند، حد اقل باید معتقد باشد که خدا او را می بیند.
و این حدیث نیز صحیح است ولی غریب است و مسلم آن را در صحاح ذکر کرده.
و در این حیث اشاره جامعی است به طریقه این گروه عرفا و همه هدف عارف این است که در طریق توحید به سرچشمه فنا برسد.
و انی مفصل لک درجات کل مقام منها لتعرف درجة العامة منه ثم درجة السالک ثم درجة المحقق.
و لکل منهم شرعة و منهاج و وجهة هو مولیها قد نصب له علم هو له مبعوث و اتیح له غایة هو الیها محثوث.
و انی أسأل الله ان یجعلنی فی قصدی مصحوبا _لا محجوبا_ و ان یجعل لی سلطانا مبینا انه سمیع قریب.
حال مصنف درجات مقامات را توضیح می دهند.
هر مقامی مثلا توبه درجه ی عامی دارد مثلا توبه برای عموم توبه از گناه است ولی سالک باید توبه از توجه به غیر کند و هر وقت توجه به غیر کرد توبه کند و توبه درجه سومی نیز دارد که شخص چنان توبه کرده باشد که دیگر به غیر توجه نکند.
ترجمه و شرح متن:
و من برای تو توضیح می دهم دجات هر مقام را تا تو مقامات را بدانی و اول درجه عامه را می گویم و بعد درجه سالکین را می گویم و بعد درجه محققین را.
و برای تمام کسانی که وارد مقامات می شوند راه و منهاجی است و وجهه ای (به معنای ما یتوجه الیه) است که خداوند سرپرست و عهده دارد آن وجهه است و برای هر کس خدا علم و علامتی قرار داده که آن شخص به خاطر آن مبعوث شده است و برای هر کس غایتی مشخص شده که هر کس به سمت آن تحریک شده است.
پس هر کدام از عامه و سالک و محقق راهی دارند.
سپس ایشان می فرمایند که من این کتاب را می نویسم و از او می خواهم که در قصد من، همراهم باشد و مرا منع نکند و از خدا می خواهم نسبت به تمام مطالبی که در این کتاب می نویسم برای من حجت آشکار قرار دهد.


[1] شرح منازل السائرین، ماتن: ابو اسماعیل عبدالله الأنصاری، شارح: کمال الدین عبدالرزاق القاسانی، ج1، ص110.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo