< فهرست دروس

درس شرح الاشارات - استاد حشمت پور

89/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توضیح معنای جسم طبیعی و جسم تعلیمی/ النمط الاول: فی تجوهر الاجسام/ شرح اشارات و تنبیهات.

خلاصه جلسه قبل: در تعبیری که مصنف در ابتدای نمط داشتند (تجوهر الاجسام) جسم وجود داشت لذا به بیان معنای جسم می پردازیم.

متن: و قبل‌ الخوض في المقصود نقول الجسم يقال بالاشتراك...[1]

تفسیری که برای جسم طبیعی ذکر می کنند، تفسیری است مشتمل بر جنس و فصل.

جسم طبیعی: الجوهر الذی یمکن ان یفرض فیه ابعاد ثلاثة

جسم طبیعی یا فلکی است و یا عنصری و عنصری یا بسیط است و یا مرکب و بسیط آب و هوا و آتش و خاک است و مرکب عبارت است از معدن و نبات و حیوان.

جسم طبیعی جوهر است و با این قید واجب تعالی و عوارض خارج می شوند ولی هنوز مجردات داخل در تعریف اند پس باید آنها را به توسط فصل خارج کنیم. فصل جسم، امکانِ فرضِ ابعادِ ثلاثه (طول و عرض و عمق) است و مشخص است که مجردات مانند عقل و نفس خارج از این فصل هستند لذا اینها از تعریف جسم خارج می شوند و با بیان قید امکانِ فرض، کره نیز داخل جسم می شود.

ابتدا یک خط فرض می کنیم که مثلا طول باشد و بعد خط دیگری را بر آن خط عمود می کنیم که مثلا عرض است و سپس بر محل تقاطع این دو خط دیگری را عمود می کنیم که بُعد عمق است و مجموعا با این بیان جسم حاوی سه بعد شد.

در مکعبات ما این سه خط را می یابیم بالفعل اما در کره این سه خط را بالفعل نمی یابیم ولی می توان این سه خط را در آن فرض کرد و حتی اگر کسی فرض نکرد همین امکان فرض کافی است و در نتیجه جسم طبیعی جوهری است که بتوان در آن ابعاد ثلاثه را فرض کرد با این بیان همه جسم های طبیعی حتی کره نیز داخل در تعریف می مانند و تمام اغیار نیز از تعریف خارج می شوند.

ترجمه و شرح متن:

شارح: و قبل‌ الخوض في المقصود نقول [و قبل از خوض در مطلب می گوییم:] الجسم يقال بالاشتراك على الطبيعي المعلوم وجوده بالضرورة و هو الجوهر الذي يمكن أن نفرض فيه الأبعاد الثلاثة أعني الطول و العرض و العمق [جسم گفته می شود با اشتراک لفظی بر طبیعی که وجودش معلوم است بالضروره (و ما آن را بالضروره می یابیم) و آن جوهری است که ممکن است در آن ابعاد ثلاثه یعنی طول و عرض و عمق فرض شود] و على التعليمي و هو الكم المتصل الذي له الأبعاد الثلاثة [و همچنین جسم اطلاق می شود بر تعلیمی و تعلیمی جسمی است که در مباحث هندسه و ریاضیات مطرح است و این جسم تعلیمی با جسم طبیعی فرق دارد و جسم طبیعی جوهر است و جسم تعلیمی عرض است

جسم تعلیمی: «کمّ» تقسیم می شود به متصل و غیر متصل و متصل یا قار الذات است و یا غیر قار الذات است و کم متصل قار الذات جسم تعلیمی یا حجم است و جسم تعلیمی آن چیزی است که در جسم طبیعی تنیده شده و نفوذ کرده است مثلا کتابی را ملاحظه می کنیم آن مکانی را که پر کرده حجم اوست.

هر جسم یک بعد جوهری دارد و یک بعد عرضی. بعد جوهری تغییر نمی کند الا اینکه چیزی به جسم اضافه و یا از آن کم شود مثلا مومی را به صورت مثلث یا مربع در می آوریم در هر دو صورت مقدار جسم تغییر نکرده است چون نه چیزی به آن اضافه شده است و نه چیزی از آن کم شده است ولی آن مومی که به صورت مربع در آمده با آن مومی که به صورت مثلث در آمده با یکیدگر از جهت عرضی فرق دارند و هر کدام عرض و شکل خاصی دارند.

هر جسمی متشکل است از سه چیز که دو تا از آنها که ماده و صورت جسمیه باشند بین همه اجسام مشترک اند و آنچه که موجب تفاوت اشیاء می شود صورت نوعیه است.

آن صورت جسمیه را بُعد می گوییم که در ماده حلول کرده و با حلولش جسم ساخته شده است و چون این صورت (همچون ماده) جوهر است آن را «بُعد جوهری» می گوییم و اینکه چه جسمی شود مثلا چوب باشد یا سنگ این بستگی به صورت نوعیه دارد و هر سه جوهر اند.

پس ماده قابل است و صورت جسمیه که قابلیت فرض بُعد است باعث فعلیت ماده می شود و صورت نوعیه نیز باعث نوعیت جسم می شود و یک نوع را از نوع دیگر جدا می کند این سه جوهر اند.

پس جسم طبیعی موجودی است که از ترکیب ماده و بعد جوهری که اسمش صورت جسمیه است تشکیل می شود.

ولی جسم تعلیمی کمّی است که بر این جسم طبیعی عارض می شود.

نکته: بنا بر نظر شیخ اشراق ماده وجود ندارد و هر چه هست فقط صورت جسمیه است.

و همچنین جسم اطلاق می شود بر کمّ متصلی که ابعاد ثلاثه را دارد (یا می توان برای آن فرض کرد).

نکته: خط فقط طول دارد و عرض و عمق ندارد و سطح فقط طول و عرض را دارد و عمق ندارد ولی جسم هم طول دارد و هم عرض و هم عمق.

با قید «کمّ» جسم طبیعی خارج می شود و با «کم متصل»، کم های منفصل خارج می شوند و با داشتن «ابعاد ثلاثه» خط و سطح خارج می شوند و باید قید امکان فرض ابعاد ثلاثه را نیز اضافه کنیم که در این صورت اجسامی چون کره و استوانه نیز داخل می شوند ولی مصنف این را ذکر نکرده اند و اگر بخواهیم متن مصنف را شامل این حالت نیز بدانیم باید «الـ» در «الابعاد الثلاثه» را عهد ذکری بگیریم یعنی همانگونه که در جسم طبیعی گفتیم که امکان فرض کافی است در اینجا نیز می گوییم که امکان فرض ابعاد ثلاثه کافی است و نیازی به فعلیت ابعاد نیست] و المراد هاهنا هو الأول فإنه موضوع العلم الطبيعي [و آنچه که مراد ما است در این کتاب و از آن بحث می کنیم جسم طبیعی است].


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo