< فهرست دروس

درس شرح الاشارات - استاد حشمت پور

89/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توضیحی فهرست وار از کتاب اشارات و بیان وصیت ابن سینا/ مقدمه/ شرح اشارات و تنبیهات.

کتاب اشارات اگر نگوییم مهمترین باید بگوییم از مهمترین کتب فلسفی است که در حوزه مسلمین خوانده می شده و هنوز هم خوانده می شود چه در حوزه و چه در دانشگاه.

این کتاب حاصل کار چهار دانشمند بزرگوار است ابن سینا و فخر رازی و خواجه نصیر الدین طوسی و قطب رازی.

این کتاب به چهار بخش تقسیم می شود.

بخش اول منطق است که مشتمل بر ده نهج است.

بخش دوم و سوم فلسفه است که سه نمط اول طبیعیات است و بقیه الهیات است.

بخش چهارم شامل نمط نهم و دهم اشارات است در این دو نمط شیخ از فلسفه فاصله می گیرند و به عرفان می پردازند که بهتر است این دو نمط را بحثی جدا بدانیم.

نمط هشتم مخلوطی از فلسفه و عرفان است و گویا برزخی است بین فلسفه و عرفان.

ما اکنون می خواهیم وارد طبیعیات شویم که متأسفانه این علوم طبیعی در حوزه خوانده نمی شوند ولی به نظر من واجب است که خوانده شوند و بدون طبیعیات فلسفه الهیات به خوبی درک نمی شود.

کتاب اشارات از هر جهت جامع است و در هر علم از علومش از کتب اصلی آن علم محسوب می شود.

حتی فخر رازی می فرمایند که هیچ کتابی در عرفان از ابتدا تا الان مانند اشارات ابن سینا نوشته نشده است.

مصنف کتاب فلسفه اش را بر ده نمط تقسیم کرده و در هر نمطی تنبیهات و اشاراتی آورده اند که می توان آنها را فصل قرار داد و فخر رازی و خواجه نیز هر کدام از این اشارات را یک فصل محسوب کرده اند و ما نیز چنین می کنیم.

ابن سینا می گویند که من در این کتاب قواعد کلیه و اصول را بیان می کنم و جزییات را بر عهده خودتان می گذارم و همچنین در آخر کتاب می فرمایند که من عبارت لطیفی به کار برده ام تا هر کسی وارد این علوم نشود و سپس می فرمایند که سه گروه اند که فلسفه می خوانند عده ای با خواندن فلسفه منحرف می شوند و استعداد فلسفه خواندن را ندارند که این مطالب نباید به آنها گفته شود و همچنین گروهی نیز این مطالب را فرا می گیرند تا با یادگیری اینها بر مردم سوار شوند و از این علوم سوء استفاده می کنند برای این دسته نیز نباید این علوم گفته شود و کسی نباید به آنها یاد دهد و گروه سومی نیز هستند که آنها هم استعداد یادگیری را دارند و هم با حسن نیت وارد این علم می شوند که سزاوار است که اگر می خواهید این علوم را به کسی یاد دهید به این دسته یاد دهید.

سپس مصنف می فرمایند که اعتماد ما بر خداست و ما خودمان از خودمان چیزی نداریم و هر چه داریم از جانب خدا است.

خواجه این مطالب را توضیح می دهند و بر خود شرط می کنند که نظرات خودشان را نیاورند و فقط مطالب مصنف را شرح و توضیح دهند و می گویند که آنچه که در این کتاب می نویسم شرحی است بر نظرات مصنف و نظرات خودم نیست ولی فخر در هر فصلی بر ابن سینا اشکال کرده اند و به قول عده ای از عرفا کتاب فخر شرح نیست بلکه جرح است.

خواجه به این قولشان وفا می کنند و تا نمط هفتم چیزی نمی گویند ولی وقتی در نمط هفتم به مسأله علم الهی می رسند، می گویند با اینکه شرط کرده ام و اسیر شرطم هستم ولی این مسأله مهمی است و باید نظر صحیح را بیان کنم که نظر شیخ اشراق در این زمینه را بیان می کنند و وقتی صدرا به اینجا می رسند می گویند که ای کاش خواجه در اینجا نیز سخنی نگفته بود و اشتباهی را بر اشتباهات در این مسأله نمی افزود و سپس صدرا جواب خودشان را بیان می کنند و هنوز کسی حرف صدرا را رد نکرده است و به نظر من بهتر است که در اینگونه مسائل اگر نظری با شرع تأیید شده است آن را قبول کنیم ولی اگر از شرع دلیلی بر قبول این نظر نداشته باشیم و همچنین دلیلی بر رد این نظر نیز نداشته باشیم بهتر است در مورد آن سکوت کنیم.

ابن سینا کتاب شفا را دیکته کرده اند و شاگردانشان نوشته اند و آراء خودشان نیست بلکه آراء مشاء است و اشارات آراء خودشان است ولی کتاب دیگری نیز به نام «حکمت مشرقیه» داشته اند که حاوی آخرین نظراتشان بوده و به دست ما نرسیده است و می گویند یک نسخه از آن موجود بوده که آنها هم در درگیری ها از بین رفته است.

ولی به هر حال همین کتاب اشارات کتابی جامع است و اگر کسی بر آن تسلط کامل داشته باشد، چنان تسلطی بر علومی که در این کتاب مطرح می شوند پیدا می کند که می تواند حتی در بسیاری از کتب نظری حکمت متعالیه نیز مورد تأثیر باشد و با خواندن این کتاب دست انسان در علوم فلسفی بسیاری باز می شود و خلاصه با خواندن این کتاب اطلاعات ارزشمندی در اختیار انسان قرار می گیرد که در کمتر کتابی می توان آنها را پیدا کرد.

متن: [وصية الشيخ بالتحفظ بما اشتمل عليه الكتاب‌]...[1]

«هذه» اشاره است از آنچه که در این کتاب می آید و مبتدا است و چون خبر این مبتدا «اشارات» و «تنبیهات» است که مؤنث هستند اسم اشاره مؤنث می آید چون مطابقت با خبر اولی است تا مطابقت با مرجع (مرجع مثلا کلام یا کتاب است) البته می توان مرجع ضمیر را عباراتی مؤنث چون «عبارات» و ... دانست.

کتاب مصنف عناوینی دارد که بیشتر آنها «اشارة» و «تنبیه» است و به همین جهت اسم این کتاب اشارات و تنبیهات گذاشته شده است.

آنجایی مصنف تعبیر به «اشارة» می کنند که مطلب سنگینی باشد و احتیاج به استدلال داشته باشد و استدلالش قبلا بیان نشده باشد و در جایی تعبیر به «تنبیه» می کنند که یا مطلب بدیهی و بیّن است و یا قبلا بر آن استدلال آورده اند و آن را مبیّن کرده اند.

مطالب این کتاب را باید با بصیرت درک کنیم و بصیرت یعنی چشم عقل و با تقویت بصیرت عقل انسان می تواند مطالب دقیق تر و لطیف تری را درک کند.

ترجمه و شرح متن:

مصنف: [وصية الشيخ بالتحفظ بما اشتمل عليه الكتاب‌]

قال الشيخ هذه إشارات إلى أصول و تنبيهات على جمل [این اشاراتی است به اصولی و تنبیهاتی است بر مطالب خلاصه ای (که تفصیلش بر عهده خود خواننده است)] يستبصر بها من تيسر له [که ادراک می کند آن را کسی که استبصار برای او ممکن است] و لا ينتفع بالأصرح منها من تعسر عليه [و کسی که بصیرت برای او سخت است از صریح تر از اینها نیز نفع نمی برد] و التكلان على التوفيق [و اعتماد ما بر آن توفیقی است که خدا می دهد] و أنا أعيد وصيتي و أكرر التماسي [و من سفارش خود را دوباره بیان می کنم و خواهشم را دوباره تکرار می کنم] أن يضن بما تشتمل عليه هذه الأجزاء كل الضن على من لا يوجد فيه ما أشترطه في آخر هذه الإشارات [که بخل داشته باشید نسبت به آنچه که این کتاب بر آن مشتمل است بخلی تمام؛ بخل داشته باشید بر آن کسی که آن صفاتی که در آخر اشارات شرط می کنم را ندارد.

سؤال: مصنف که قبلا توصیه ای نکرده بودند پس چرا می فرمایند که «اعید وصیتی»؟

جواب1: «اعید» به معنای «صار» است و صار در اینجا معنای انتقال را دارد یعنی همین الآن دارم این سفارش را مطرح می کنم و در لغت عاد به معنای صار نیز آمده است.

جواب2: «اعید» به معنای «اکرّر» است یعنی با تکرار به تو می گویم.

جواب3: مصنف قبلا شفاهاً به عده ای این سفارش را کرده بودند و حضوراً به آنها گفته بودند و اکنون نیز کتاب را به همان ها می خواهند بدهند لذا می گویند اعید وصیتی.

جواب4: مصنف اول خودِ کتاب را نوشته بودند و بعدا این دیباچه و مقدمه را نوشته اند مانند امروزی ها هر چند چنین کاری در سابق رائج نبوده است].


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo