درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1403/02/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/خون حیوان دارای نفس سائله/ رجوع به روایات
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
روایت دلالت دارد بر اینکه خون اگر به مقدار حمّصه باشد، غسل آن واجب است و اگر به مقدار حمّصه نباشد یعنی کمتر از این مقدار باشد، غسل آن واجب نیست. عرف متشرّعه از وجوب غسل، نجاست و از عدم وجوب غسل، عدم نجاست را میفهمد. بنابراین، روایت دلالت بر نجاست خونی میکند که به مقدار حمّصه باشد و دلالت بر عدم نجاست خونی میکند که به مقدار حمّصه نباشد. ولی این روایت چون از حیث سند ضعیف است، حجیّت و یا عدم حجیّت آن متوقّف بر مطابقت و عدم مطابقت با قرائن خارجیّه است و لذا باید گفته شود که دربارهی حمّصه دو احتمال است.
الف: مراد، مقدار حمّصه از نظر وسعت باشد. طبق این احتمال، مفاد روایت مخالف با قرائن خارجیّه است. چون این مقدار از خون، کمتر از وسعت درهم است وخونی که کمتر از وسعت درهم است، غسل آن برای صلوة واجب نیست و لذا شیخ طوسی در تهذیب و در استبصار در ذیل روایت، امر به غسل را (فاغسله) حمل بر استحباب نموده است و فرموده است: صلوة در این مقدار از خون، مباح است.
ب: مراد، مقدار حمّصه از نظر وزن باشد. قبلاً گفته شد که خون به وزن یک نخود، به اندازهی درهم است از نظر وسعت. طبق این احتمال و این نظر، مفاد روایت منافات با نجاست خونی که کمتر از وزن یک نخود باشد، ندارد. یعنی میتوان قائل شد که خون کمتر از وزن یک نخود، نجس است و در عین حال قائل شد که غسل ثوب واجب نیست و صلوة در آن نیز جایز است. چون این مقدار از خون، کمتر از وسعت درهم است و خون کمتر از وسعت درهم، نجس و معفوّ است. یعنی مفاد روایت مطابق با قرائن خارجیّه است.
بنابراین، این روایت نیز معارض با طائفه اوّل نیست. چون یا حجّت نیست و یا مفاد آن منافات با طائفه اوّل ندارد.
نتیجه نهایی بحث در مرحلهی سوّم: طائفه دوّم و سوّم از طرف معارضه با طائفه اوّل خارج میشوند و در مسأله، منحصراً طائفه اوّل باقی میماند و مفاد طائفه اوّل این است که خون مطلقا نجس است. مطلقا یعنی خون حیوان دارای نفس سائله و حیوان فاقد نفس سائله، خون حیوان مأکول و حیوان غیر مأکول، خون حیوان صغیر و حیوان کبیر، خون قلیل و کثیر و یا مفاد طائفه اوّل این است که خون حیوان دارای نفس سائله مطلقا نجس است.
مرحلهی چهارم: رجوع به اجماع.
فقهاء در مسأله خون چهار طائفه هستند.
طائفه اوّل: بعضی از فقهاء، فتوای صریحی در این مسأله از آنها یافت نشده است.
مثل مرحوم کراجکی (از فقهاء قرن پنجم) و مرحوم فاضل جواد (از فقهاء قرن یازدهم).
توجّه:
مرحوم کراجکی در کنز الفوائد ج۲ ص۱۸۵ به روایت عمّار بن یاسر عمل کرده و آن را حجّت میداند ولی در نسخهی کنز الفوائد، کلمهی دم در روایت وجود ندارد. بنابراین، این فقیه در عداد طائفه اوّل قرار میگیرد.