< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

95/11/10

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: جایگاه مباحث اخلاقی و تربیتی در فقه نظام خانواده

خلاصه: تا الان از تعریف و شناخت ماهیت خانواده رد شدیم و به روش استنباط نظام تشکیل خانواده رسیدیم، در این بخش یک گام مهم داریم و آن سوال است، به تناسب سؤال‌ها به پاسخ مناسب می‌رسیم؛ هر چه سؤال دقیق، جزئی و منظم باشد به همان اندازه به منظومه مناسب خواهیم رسید. در جلسه گذشته هم تعریف فقه و رابطه آن با نظام، و نقش بیان علل و فلسفه حکم در بیان کردن حکم مسأله، و همچنین جایگاه احکام اخلاقی و مستحبی در فقه بیان شد.

جایگاه مباحث اخلاقی و تربیتی در فقه نظام خانواده

ما برای اثبات نظام خانواده از قرآن بر اساس تصریح آیات به احکام خانواده در آیات متعدد، نیاز به اثبات این مقدمه که قرآن به همه چیز اشاره کرده نداریم. آیات و روایات زیادی به این مبحث اشاره کرده است.

﴿وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‌ كِتابٍ مُبينٍ﴾[1]

امروزه آنچه در دنیای فقه و اخلاق دیده می‌شود مباحث فقهی و احکام بر عهده فقیه قرار گرفته و مباحث اخلاقی را عالم اخلاقی به عهده دارد و بین این دو جدایی است، در حالی که در فقه برای خیلی از مسائل اخلاقی مثل خلف وعده و یا نوع تعامل با دیگران احکام خاص بیان شده است و یکی از احکام خاص برای آن مسئله مطرح شده است.

تمام مسائل اخلاقی در حوزه احکام وارد می‌شوند و احکام خمسه همه رفتارهای ما را در بر می‌گیرد؛ ما چیزی به اسم اخلاق منهای فقه نداریم و باید بدانیم که رابطه فقه و اخلاق مثل رابطه فقه و حقوق است، فقه آمده تا حقوق همه را استیفاء کند البته حقوق نه به معنای مصطلح که به حقوق مربوط به خدا کاری ندارد، حقوق به آن معنایی که نزد امام سجاد(ع) معنا شده و طبق این معنا رساله حقوق را بیان کردند. در این رساله تمام آنچه یک انسان با آن ارتباط دارد برای آن حقی تعریف شده است، حتی حق خداوند هم دیده شده.

فقه و حقوق را می‌توان دو روی یک سکه دانست، حقوق را باطن فقه می‌توان دانست. فقه این حق را بیان می‌کند و تنظیم کننده حقوق است.

فقه و حقوق با هم یکی هستند و هر دو یک امر را سامان می‌دهند و فقه تغییر کمی و کیفی را نتیجه می‌دهد. اخلاق را می‌توان لایه زیرین حقوق دانست، عبودیت انسان برای خدا ارزش و معنویتی دارد که هویت انسان را شکل می‌دهد، اخلاق در حقیقت قله‌ایی است که این مجموعه از تشریفات در فقه و حقوق انسان را باید به آن قله برساند.

پس فقه، حقوق و اخلاق برای رسیدن به قله‌ی کمال است که اگر حقوق مراعات شود به آن می‌رسیم. ما در درون فقه ارزش اخلاقی را دنبال می‌کنیم؛ به تعبیر دیگر اخلاق باطن فقه و منظومه حقوقی است و ارزش‌های اخلاقی در دایره احکام قرار می‌گیرد چون این ارزشی است که باید حاصل شود و این در مجموعه احکام محقق می‌شود.

فقه را می‌توان محقِّق حقوق و حقوق را محقِّق ملکات اخلاقی دانست. و در تعبیری از پیامبر (ص) چنین آمده است:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق»[2]

و خداوند هم در آیه 13 سوره حجرات چنین می فرمایند: ﴿ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ﴾[3] و فرد پیروز را کسی می‌داند که در امر تقوا پیشرو باشد.

رویکرد ما بر فقه می‌باشد ولی نگاه به خانواده منهای بحث اهداف و باطن منظومه آسیب جدی به استنباط وارد می‌کند.

طرح سؤال و تعدد سؤال ما را در رسیدن به منظومه کمک زیادی می‌کند و با این منظومه وارد عرصه استنباط حکم می‌شویم و علومی مثل نحو و رجال و یا بقیه علوم که در استنباط حکم مورد نیاز است به کمک فقیه می‌آید. حکم، دلیل و فلسفه سه مسأله‌ایی هستند که فقیه در استنباط خود به آن‌ها برسد و هر کدام باید معلوم شوند.

اختلاف در عنوان منشأ نظام سازی در عرصه‌های مختلف است و لذا بعضی تعبیر به «نظام النکاح و نظام الطلاق» کرده‌اند و یک بخش از نظام خانواده را مورد دقت قرار داده‌اند.

نظام جامع خانواده همه ابعاد یک خانواده را در بر می‌گیرد و نظام تشکیل اخص از نظام جامع است، در نظام نکاح هم نظام خاص خود را دارد و در آن شرایط خاص بیان شده.

در نظام تشکیل مقوم‌ها(عناصر تشکییل که با چه راهی تشکیل محقق می‌شود)، مقدمات تشکیل خانواده،‌ کیفیت تشکیل، آثار مترتب بر تشکیل خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در این بحث گرایش ما فقهی است ولی باطن کار اخلاقی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo