< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

95/08/05

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: بررسی آیات سوره نساء/ روش کشف سنت‌های حاکم بر اصول

«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‌ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً * وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيراً * وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى‌ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً * الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً * وَ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَريناً فَساءَ قَريناً * وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَليماً * إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً * فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهيداً * يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَديثاً * يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‌ أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً * أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُريدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبيلَ * وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِكُمْ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ كَفى‌ بِاللَّهِ نَصيراً *مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً *يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‌ أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً * إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‌ إِثْماً عَظيماً*»[1]

با نگاه به آیات 34 تا 47 سوره نساء متوجه می‌شویم که خداوند اکتفا به بیان حکم شرعی نکرده بلکه علاوه بر بیان احکام نظام خانواده و سنت‌های حاکم بر آن بیاناتی می‌آید که تعلیل در آن موج می‌زند.

در آیه 34 برای حکم بیان شده دو علت بیان می‌شود: «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ» و «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ »[2]

در آیه 36 به بعد مجموعه ای از احکام عبادت ونفی شرک و احترام به پدر و مادر و نوع رفتار با اطرافیان را بیان می‌کند و ادامه بیان می‌کند که فرد متکبر و بخیل را خداوند دوست ندارد. و کسی که بخل می‌ورزد و دیگران را امر به بخل می‌کند برای او و کافر عذابی خوار کننده آماده شده است. «الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهينا»[3]

ما بر اساس اصول اعتقادی که به آن اعتقاد داریم خداوند را حکیم و علیم می‌دانیم و لذا اگر این علتها نیاز نبود هیچ گونه ضرورتی برای طرح آن‌ها نداشت ولی با نگاه به آیاتی که حکمی دارد می‌بینیم که یا علت آمده و یا صفتی از خدا متناسب با آن حکم آمده است، و یا اینکه عاقبت کار بیان می‌شود.

اصل به اهتمام بیان تعلیل اشاره به حکمتی در زمینه احکام است، که گاهی ممکن است برای این باشد که می‌خواهد به انسان اطمینان دهد که این حکم از ناحیه کسی آمده که دلسوز و عالم است.

بیان خاص خدا مبنی بر رضایت و عدم رضایت خدا بیانگر الزام و مکروه بودن رفتار می‌باشد و این با مقایسه تعبیرات خدا محقق می‌شود.

از تعلیل‌ها و اوصافی که در کنار احکام بیان شده نمی‌توانیم چشم پوشی کنیم و باید مورد کنکاش قرار بگیرند.

چگونگی بدست آوردن سنت‌ها از قرآن:

1- یکی از شیوه‌های قرآن بیان صریح است. و این برای ضابطه مند کردن احکام است تا جلوگیری از انحراف شود.

2-فهم سنت‌ها از طریق بیان علتی که در آیه آمده است

3-گاهی با ذکر وصفی که مشعر به علت است می‌توان به سنت‌ها رسید.

4-گاهی با ذکر عواقب امور، چه عواقب دنیوی و چه اخروی . «أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهينا»[4] . این عذاب دنیوی و یا اخروی باشد.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً * وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْليهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً »[5]

اصل در قانون گذاری از ناحیه خدا عدل است و این عدالت برای انسان مفید است. و ما می‌بینیم که شارع بنا را بر تخفیف قوانین گذاشته تا انسان به تقوا گرایش پیدا کند و عدالتی باید محقق شودکه نتیجه آن تحقق تقوا در انسان باشد.

قدرت اراده انسان نشان دهنده هویت انسان است و باعث تکامل او می‌شود؛ بعضی اشکال می‌کنند که انسان نمی‌تواند به کمال برسد کلام باطلی است چرا که خداوند با ذکر نمونه‌هایی از انسان‌هایی که با اینکه مثل بقیه انسان‌ها بودند «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»[6] ولی به کمال رسیدند این کلام و اشکال را رد می‌کند. و لذا آیات زیادی از قرآن به انبیا پرداخته و انبیا به عنوان الگو و نمونه‌ای از انسان تکامل یافته، مطرح شده.

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم»[7]

خدا خانواده‌هایی را به عنوان الگو انتخاب می‌کند که مسیر را طی کرده‌اند و به کمال رسیده‌اند.

در مسیر تکاملی انسان هر چه که مقتضای عدالت است رعایت شده و این عدالت بازدهی دارد و لذا جایی که نیاز به یُسر و آسانی دارد اعمال شده و گاهی به غفران و بخشش نیاز است و این هم اعمال شده و این‌ها همه برای تربیت انسان است.

شارع مقدس در بیان قانونی را اعمال می‌کند که بر اساس آن فرد به جایی برسد که خودش را کنترل کند. و اجرای قانون باید به نحوی باشد که به تربیت منجر بشود و قانونی که برای خرده گیری باشد و یا همیشه نقض شود منجر به تربیت نمی‌شود.

شارع اکتفا به بیان چند اصل در چند جای خاص نکرده است بلکه همه احکام به این بیان پیچیده شده که در پی تربیت است و باید این را نتیجه دهد.

از این بحث به این اکتفا می کنیم که روش قرآن برای بیان علل می‌تواند در مقام دو عرصه قوانین مصرح و منطقه الفراغ راه گشا باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo