استاد سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
92/02/10
بسم الله الرحمن الرحيم
10/2/92
اعوذ بالله من السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.
ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در نظام اجتماعی اسلامی بود که عرض کردیم این نظام اجتماعی هدف یا اهدافی و ارزشهایی در حقیقت به آن روح و محتوی میدهند و ارکان آن را تشکیل میدهند ارکانی که برای نظام اسلامی شمردیم آن هدف ویژهای که آن نظام اسلامی داشت وآن لقاء الله است یا رسیدن به خداست یا قرب الی الله میتواند باشد و با توضیحاتی که مفصل گذشت این رکن اول یا هدفمند بودن این نظام به گونهای که این هدف روح این نظام را تشکیل میدهد بعد در درون این هدف یا معنای واقعی این هدف متقوم است این هدف به توحید توحید الهی تقوم این هدف به توحید آثاری را برای خود این نظام و بقیة ارکان نظام و همچنین آثاری را در قوانین تفصیلی نظام و در خود جامعهای که این نظام بر او حکومت خواهد کرد خواهد گذاشت عرض شد یا اگر از توحید بخواهیم حرکت کنیم یعنی به شکل فلسفی بخواهیم چینش بدهیم بگوییم رکن اول این نظام توحید است وقتی توحید شد توحید هدف قرار میگیرد یعنی از توحید ما به هدفی بین و روشن میرسیم که حتما این نظام باید دنبال تحقق این هدف باشد آن قولوا لا اله الا الله تفلحوا که پیامبر فرمودند یعنی خاستگاه ریشة این نظام توحید خواهد بود آن وقت این توحید باعث میشود که هدف گیری این نظام در همین مسیر باشد در مسیر توحید باشد و آنچه که انسان را به توحید خالص خدا میرساند الا لله الدین الخالص میتواند این آیه در اینجا بیانگر این واقعیت باشد و آیات فراوانی که انسان را به توحید دعوت میکند و اخلاص در توحید اخلاص در توحید یعنی تمام حرکت و نیت و همة ابعاد وجودیش در جهت توحید قرار بگیرد وآن هدفی که در اینجا مطرح میشود یک هدف شمولی و فراگیر خواهد بود بنابراین وبر همین اساس عبادت که عبودیت انسان برای خدا به عنوان یک رکن در این نظام معرفی میشود این به عنوان سنبل یا به عنوان یگانهراه همینطور که قرآن فرمود وان اعبدونی هذا صراط مستقیم وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون این راه منحصر به فرد است صراط مستقیم کوتاهترین راه که جایگزین ندارد علی البدل ندارد این وقتی کوتاهترین راه بود یعنی یگانه گزینة میان انسان و خدا میشود عبادت او خب گفتیم باز این عبادت به یک راکن دیگری متقوم بود قوامش به خلافت انسان بود یعنی انسان از راه خلافتی که خدا به او داده است میتواند آن حق عبادت را و آن عبودیت مطلوب را انجام بدهد حالا با توضیح مفصلی گه گذشت و تبلور این تبلور این خلافت انسان خلافت عامة انسان در خلافت خاص انسانهای معصوم انبیاء و اولیاء هستند که این هم در این نظام اجتماعی یک رکن خواهد بود و اجتناب ناپذیر به همین خاطر فرمود الحجة قبل الخلق ومعه الخلق وبعد الخلق لو لم یبقی فی الارض الا اثنان لکان احدهما الحجة قبل فلله الحجة البالغة ولو شاء لهداکم اجمعین این آیات و روایات نشانگر این هستند که ما جامعهای بدون حجت ونظامی بدون حجت یعنی زمانی میگوییم جامعه بدون حجت معنی ندارد که در آن نظام حجت یک رکن باشد وگرنه اگر رکن نبود ممکن است ما جامعة بی حجت تصور کنیم یعنی همیشه مصادیق گویای آن واقعیتها وقوانین برتری هستند بر آن مصادیق حکومت میکنند یعنی یک وقتی شما میگویید در یک جامعه ما حتما امام معصوم داریم دلیل آن هر چه میخواهد باشد در آن نظام باید تعریف شده باشد تا بگوییم آن واقعیت خارجی با آن نظام منطبق است پس این روی معیار و استاندارد است استاندار بودنش فرع بر این است که در نظام تعبیه شده است بنابراین کلیة آیات و روایتی که از واقعیت حارجی شکایت میکنند انه انت منذر ولکل قوم هاد این در متن قانون این چنین باید باشد یعنی در متن قانون قانون به گونهای است که میگوید امکان زندگی بدون حجت الهی وجود ندارد این امکان منتفی است حالا آیات دیگری هم داریم که همین اصل را بیان میکند که ممن خلقنا امة یهدون بالحق وبه یعدلون نشانگر این است که این یک اصل اجتناب ناپذیر است ویک اصل فراگیر است و بنابراین قرآن کریم در نظام اجتماعی خودش حضور معصوم را در تمام مراحل تحول و تکامل انسانها آیاتی که بحث شهادت را مطرح کردهاند و شهید را برای امتی شهیدی مطرح کرده است وبدون داشتن شهید امکان ندارد که یک جامعه را تصور کنیم نشانگر این است که این شهید همان معصومی است که مقام شهادت به او داده شده است خب این هم رکن دیگر بود که بر اساس این یعنی خلافت میکشاند رکن خلافت میکشانند به رکن شهادت و عصمت و همة اینها فرع بر هویت و آزاد بودن انسان بود که انسان با اختیار باشد وقتی که انسان با اختیار شد انسان با اختیار برای این که به آن کمال مطلوب برسد چند چیز باید او را کمک کند و در کنار او باشد تا این که بتواند به آن وضع مطلوب برسد و آن عبارت است از مساوات در برابر قانون و قانون گذار و رکن دیگر عزت و کرامت است و در همة این احوال آن محتوی و مغز اصلی این نظام یا این قانونمندی و تنظیم روابط بر اساس عدل خواهد بود به همین خاطر در حدود هشت نکته یا هشت رکن ما برای این نظام تعریف کردیم خب حالا نوبت به اینجا رسیده است که ما برای این نظام ویژگیهایی را خواهیم یافت حالا این ویژگیهایی که تعریف میکنیم بعضیهایش همان ارکانی است اما از زاویة دیگر از زاویة ویژگی به آن نگاه میکنیم که یک خصوصیتی میدهد به این نظام و بعضی از این ویژگیها برگرفته شده است از این ارکان یعنی آثار و تبعات و انعکاس آن ارکان خواهد بود که به صورت ویژگی اینجا مطرح میشود ویژگیهایی که تا الآن توانستیم ما در اینجا مورد دقت قرار بدهیم و بشماریم چیزی در حدود هفده یا هجده ویژگی است خب ای ویژگیها را با هم مرور میکنیم تا بعد آن را با مقایسهای که با بحث مرحوم شمس الدین داشتیم دوباره ایشان هم در آنجا بحث ویژگیهای آن جامعه را مطرح کرده بودند که چهار پنج نکته را گویا انتخاب کرده بودند یا آنها را ویژگیهای اصلی آن جامعه مطرح کردند خب اولین ویژگی که برای جامعة اسلامی ما میتوانیم ببینیم ببینید از نظام رفتیم به اجتماع به جامعه این اولین نکته است که خیلی مهعم است یعنی این نظامی که الآن با هشت رکن مطرح شده است این وقتی بیاید در جامعه پیاده شود چه تحولی و چه اتفاقی میتواند به وجود بیاورد به عبارتی دیگر اگر کسی بحثهای تمدنی بعضی از دوستان که هم وغمشان همین بحث بود اینجا باید برایشان مغتنم باشد از لحاظ تمدنی چه تحلاتی و چه اتفاقاتی میافتد وقتی ما این هشت رکن را در نظام داشتیم لذا ما ناظر به آن ویژگیهای جامعة اسلامی هستیم یک ویژگی اولین این جامعه یک جامعة عقائدی است این جامعة اصول گراست به تعبیر اصول گراست به تعبیر بعضیها جامعهای که بر اساس عقیده حرکت میکند نه زمین و نه پرچم نه آن نظام سیاسی نه هیچ چیز دیگری نه آن ملیت نه زبان هیچ چیز دیگر خاستگاه این جامعه نخواهد بود لا فرق عربی علی عجمی الا بالتقوی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ما برای هیچ کس امتیازی بر کسی قائل نیستیم چرا چون خاستگاه این تجمع واین اجتماع یک خاستگاه اعتقادی است خب آیاتی که در اینجا میتوانند شاهد باشند بسیار زیاد و فراوان هستند ما به سورة عصر اکتفا میکنیم که فرمود بسم الله الرحمن الرحیم والعصر ان الانسان لفی خسر اولا خطاب و موضع بحث خود انسان است اینجا جنس انسان است یا کل انسانهاست ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا فقط ایمان است که او را از خسران بیرون میآورد پس این ایمان است که میتواند آن جامع مشترک همة انسانها باشد و آنها را از خسران بیرون بیاورد دیگر هیچ چیز دیگری هیچ ماعز دیگری مطرح نیست پس نه حدود جغرافیایی نه حدود ژنتیکی نه حدود زبانی نه خدود مادی هیچ حدی این جامعه را مرز برایش قائل نمیشود و مرزی اینجا نخواهد بود این ویژگی اول مجتمع عقائدی یک جامعة معتقد به یک سری از اصول و مبانی است که فقط این اصول است که اینها را به هم پیوند میدهد لذا آن که در مشرق است با آن که در مغرب است اگر اعتقادشان یکی باشد یک امت ویک ملت حساب میشوند و یک مجموعه به شمار میآیند خب این جامعة اعتقادی یا جامعة اصول گرا ویژگی دیگرش این است که در رفتار یا در جهت گیری و هدف آن خاستگاه بود خاستگاهی که همة اینها را به هم ربط بدهد حالا در رفتار یا در هدف عملی که اینها به دنبال او هستند یک جامع مشترک دیگری دارند و این که همه به سوی خدا در حرکت هستند همه عبد خدا هستند یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه جامعة اسلامی جامعهای است که در تلاش است مستمر و پویایی به سمت خدا در حرکت است متعبد لله در همة ابعاد به سوی او توجه میکنند کادح الی ربک کدحا فملاقیه و معنای این تعبد برای خدا یعنی پیروی از نظام اهلی یعنی آن قانونی که خدا برای جامعه ترسیم کرده است آن قانون قانون حاکم بر رفتار آن جامعه خواهند بود به همین خاطر میشود یک جامعة قانونگرا جامعة قانونگرایی که قانونش را از خدا میخواهد و از خدا میگیرد و اتقوا الله حق تقاته ولا تموتن الا وانتم مسلمون تسلیم برای حق در همة ابعاد زندگی و لازمة این تسلیم یا مسیری که این تسلیم در آن تحقق پیدا میکند در این مسیر عبادتی است که با تقوی مقرون خداهد بود که توضیح دادیم این را در جلسات پیش جایگاه تقوی رابطة تقوی با عبادت یا اطاعت چگونه هست و تقوی آن سنگر حافظ آن عبادت و در حقیقت به ثمر رسانندة آن عبادت خواهد بود خب توجه به خدا توجه به حق لازمهاش یک اصل دیگری است و یک ویژگی دیگر است به تعبیر خود قرآن فرمود هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة ومما رزقناهم ینفقون والذین یؤمنون بما انزل الیک وما انزل من قبلک وبالأخرة هم یوقنون ایمان به آخرت آخرت گرایی به جای دنیا گرایی آخرت گرایی اصل حاکم بر این جامعه خواهد بود وبالآخرة هم یوقنون بنابراین ایمان به آخرت اگر آمد در یک زندگی یک جامعه رنگ و محتوای آن جامعه را هم دگرگون میکند یعنی در سیاست در اقتصاد در آموزش در هنر و در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی این جامعه این حضور در آخرت نگاه به آخرت دیده میشود به عبارت دیگر در هر کاری انسان میخواهد آن کار را انتخاب کند اول فکر میکند که عاقبت این کار چیست سرنوشتش با این کار چه میشود چه لطمهای به آخرت او میزند یا چه لطمهای به فرض کنید دین او به تعبیر دیگر که اینها از هم منفک نیستند چون دین آخرت را تضمین میکند پس اگر بکوییم لطمه به دین یا لطمه به آخرت به یک معنی ملازم هم هستند در اینجا اول میبیند چه لطمهای به دین یا به آخرت او وارد میکند بعد او را انتخاب کند حالا بعضیها اول میبینند چه سودی در دنیا دارد بعد در فکر آفتهای اخرویش باشد اول در فکر بازدهی اخرویش باشد بعد در فکر آفتهای دنیویش باشد کدام یک اولویت کدام است با کدام است از کجا شروع کند از سود دنیوی و بعد برود به آخرت فکر کند یا به سود اخروی و آفتی که به دنیایش میزند ومن اراد الله الآخرة فسعی لها سعیها فاولئک کان سعیهم مشکورا خب بنابراین آخرت گرایی میشود یک مشخصه ویک نمادی از نمادهای این جامعه به خلاف بعضیها وقتی که صحبت میشود تا شما از مرگ صحبت کنی میگوید آقا شما همیشه ما را سورة یأس برای ما میخوانید ما را میخواهید از دنیا بکنید میخواهید بدبخت کنید یعنی به تعبیر خود قرآن کریم یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الآخرة هم غافلون دنیا اصل شده است و آخرت شده فرع و تحت الشعاع اگر به کفار که اصلا به آخرت که توجهی نمیکنند ما که ایمان به آخرت داریم ممکن است آخرت آخرین هممان باشد اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همنا ولا مبلغ علمنا این تعلیم است در حالی که در عمل ممکن است ما در عین اعتقاد به آخرت واهمیت آخرت در عمل و در رفتار دنیا گرا باشیم که آخرت در آخر لیست خواهد بود یا آخرت در صدر لیست اهتمامات ما خواهد بود این بسیار متفاوت خواهند شد این دو فرد و این دو جامعهای که این دو مسیر را طی میکنند ویژگی چهارم این جامعه وقتی که آخرت شد هدف و سعی به سمت خدا شد مسیر و این که این هدف حدی ندارد نهایت ندارد آخری ندارد و آخرت ابدی است و ماندگار است و دنیا هم کشتزار آخرت است الدنیا مرزعة الآخرة دنیا مقدمه است و وسیله چه رفتاری و چگونه رفتاری در دنیا خواهیم داشت نتیجة طبیعی این چنین مؤلفههایی این میشود که تلاش مستمر تلاش مداوم تلاش خستگی ناپذیر در جهت تهیة آذوقة سفر زاد وراحله به عبارت دیگر عمل صالحی که توشة انسان در این مسیر طولانی خواهد بود به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام آه آه من قلةالزاد وبعد السفر راه طولانی وتوشه بسیار کم خب این را چه کسی میفرماید مولای متقیانی که آن نگاهی که به آخرت دارد آن نگاهی که بخدا دارد آن نگاهی که دنیا دارد یا دنیا الیکی عنی غری غیری با آن نگاهها این چنین آه و ناله میکند از طولانی بودن راه و کم بودن توشه خب قرآن هم میفرماید کادح الی ربک کدحا فملاقیه آن قدر تلاش باید انسان بکند تا به لقاء او برسد عمل صالح توشة حقیقی انسان خواهد بود و سعادت انسان در گرو این توشهای است که برمیدارد از این زندگی از زندگی دنیوی خب چنین جامعهای تصور کنید همة افرادش به مست آخرت صبح که بیدار میشود آخرت در پیشاپیش آن در صدر جدول اهتماماتشان و میدانند برای رسیدن به این آخرت باید از صبح تا شب در تلاش خستگی ناپذیر باشند این جامعه یک جامعة پر نشاط و به تعبیر دیگر یک جامعة حماسی و حماسه آفرین خواهد بود نه فقط یک روز و چند روز ویک سال و دو سال این جامعه حماسه میافریند بلکه در طول مسیر این جامعه همیشه خرم و با نشاط و سر حال چرا چون صبح که از خواب بیدار میشود با این نگاه و با این هدف بیدار میشود که برای آخرت یک کسبی بکند و یک اندوختهای و یک به تعبیر دیگر ذخیرهای یا توشهای بفرستد یا به عبارت دقیقتر اگر بخواهد پس انداز کند ازصبح در فکر پس انداز است کاری کند که او را پس انداز کند و پس اندازی که نگهش دارد و برای او ماندگار باشد طبیعی است این چنین انسانی شل نمیشود وحالت فطرت و رخوت به او دست نمیدهد چرا چون میداند تلاشی که انجام میدهد تضمین شده است و به ثمر مینشیند یعنی قطعا در این راه گام بردارد یک لحظه از وجود او هدر نمیرود و سرمایه میشود برای او به تعبیر بعضیها ما در بعضی کارها میگوییم داریم هزینه میکنیم مثلا میرویم درس میخوانیم میگوییم داریم هزینه میکنیم دو میلیون تومان هزینه کردیم بعضیها میگویند این غلطایت این تعبیر بگویید ما دو میلیون تومان سرمایه گذاری کردیم به جای این که فکر کنید هزینه کردید فکر کنید که شما به اندازة دو میلیون تومان علم کسب کردید یعنی سرمایه یک سرمایة برتر از مال در وجود شما یا برای فرزند شما به وجود آمد در نتیجه شما این را هزینه نباید حساب کنید لذا میگویند هر زحمتی وهر تلاشی که در بهبود وضع آموزش یا در بهبود کیفیت کار یک کارخانه وکارگران آن کارخانه هزینه میکنند میگویند این سرمایهگذاری کردیم نمیگویند ما اینجا هزینه کردیم اینها حزء هزینهها حساب نمیکنند حالااین در یک جامعة اسلامی این نگاه این چنین است که عمل صالح به تعبیر سورة والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات اینها از خسران میآیند بیرون در حقیقت سرمایهگذاری دارند میکنند همانطوری که آیات دیگر فرمود لیس للانسان الا ما سعی اگر سعی صالح باشد پس در حقیقت شما دارید سرمایهگذاری میکنید و لازمة این چنین نگاهی و این چنین دیدی زندگی پر نشاط و بسیار فعال و زنده دلی و شادابی در این جامعه موج میزند خب ما این حرفها میگذاریم برای آنهایی که دنبال ویژگیهای جامعة اسلامی وتمدن اسلامی هستند که در یک تمدن اسلامی چه اتفاقی میافتد داریم آنها را بررسی میکنیم به عنوان ویژگیهای جامعة اسلامی این جامعهای که نظام اجتماعی اسلام را درست پیاده کرده است و این صحیح پیاده کردن بازتاب و آثاری علمی معرفتی روانی رفتاری در آن جامعه میگذارد و بر اساس یان تحولاتی که در این جامعه به وجود میآید یک تمدن نوینی و تمدن خاصی به وجود میآید در تاریخ جامعة اسلامی که پیامبر او را به وجود آورد هم با همة مشکلاتی که آن جامعه داشت با همة انحرافاتی که و آفاتی که در کنار این جامعه یا به وجود آمد یا آفتهایی که بود و ریشه دوانده بود بعد سر در آورد و آثار منفی گذاشت با همة این منفیها در تمدن اسلامی قرن دوم سوم چهارم هجری به عنوان آن یک تمدن منحصر به فرد در تاریخ تمدنهای جهان به شمار رفته است و مورد مطالعه و دقت قرار گرفته است که این نشان دهندة آن قوت و قدرت و پتانسیلی که اسلام توانست در این جامعه به وجود بیاورد در اینجا من اشاره میکنم به یک بحثی بسیار مهم وعلمی و بسیار قوی که شهید صدر در کتاب الاسلام یقود الحیاة تحت عنوان منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة دولت اسلامی که از یک نظام اجتماعی اسلامی برخواسته است چه منابع اقتداری در این جامعه ما میتوانیم ببینیم و پیدا کنیم و این نگاه ویژة ایشان نگاه بسیار عمیقی است که مبتنی بر هیمن بحثی است که الآن داشتیم یعنی ما وقتی که یک عقیدة صحیح انتخاب صحیح داشتیم آخرت گرا بودیم ودنیا را وسیله و کشتزار آخرت تلقی کردیم زندگی دنیوی ما هم بسیار بسیار متفاوت خواهد بود نسبت به بقیة انسانهایی که این دید را ندارند یعنی آنها هر چه با نشاط باشند نشاط ما بیشتر خواهد بود هر چه آنها به زندگی عشق بورزند عشق مسلمان به زندگی او به زندگی خوشد خیلی برتر خواهد بود اگر آن به ایدهآلهایی وابسته باشد ایدهالی که انسان مسلمان دارد قابل مقایسه نیست با ایدهآلهای او والذین آمنوا اشد حبا لله بنابراین ما در چنین جامعهای لهو ولعب نمیبینم یعنی وقتی نمیماند برای و فرصتی نمیماند برای خوشگذارنی وقت گذرانی برای بیکار بودن و زمانی نداریم که ما زمان بیکاری برایش تعریف کنیم همیشه حتی آن به تعبیر روایات حتی ان خواب عالم یک ساعت خواب عالم از هفتاد سال عبادت عابد برتر است یعنی آن خواب آن عالم استرحاتش یا اگرتفریحی بکند تفریح او برنامهریزی شده است تفریحی است در راستای تأمین آن اهداف است و به این معنی فراغتی ما برای یک انسان کوشا و تلاشگر خوابی که او میکند خواب او عبادت است وقتی که به فکر آخرت و به یاد آخرت بخوابد وضو بگیرد و شب در رختخواب خود دراز بکشد و با یاد خدا چند ساعتی و لحظاتی را به آن عالم بشتابد در حقیقت دارد یک عبادتی را انجام میدهد و در مسیر عبادت دارد حرکت میکند لذا این به عنوان جای حالی و به عنوان فراغت تلقی نمیشود لذا اگر لهوی برای مؤمن تعریف میشود لهوی است که در مسیر تکامل ایمانی او قرار میگیرد پیامبر فرمودند من از دنیای شما چه دارم آنچه که دارم آنچه که پیامبر بیان فرمودند در مسیر همان توشه برگرفتن است حبب الیه من دنیاکم ثلاث مثلا عطر مثلا نماز وقرة عینی الصلاة زنان برای من یک افتخاری هستند خب یعنی به سه رکن در زندگی به گونهای اشاره کرده است بهترین زینت دنیا بهترین دنیا که برای پیامبر مطرح است ارتباط با خداست در پرتو این ارتباط آن تجمل و ساده زیستی و به عبارت دیگر آن توجه به خانواده زندگی خانوادگی و در حقیقت تعامل خدایی با کل آن مجموعة مرتبط به او که در حقیقت در بحثی که بعدا ان شاءالله در آن خرده نظامها خواهد آمد رکن خانواده زن خواهد بود که با توجه صحیح و درست او میتوانید شما همة آن امکانات و نیروهای بالقوة اش را به فعلیت برسانید و در نتیجه او را هم در مسیر طاعت خدا فعال کنید ولذا فرمود المرأة الصالحة عامل من عمال الله یکی از آن عوامل بسیار مهم خدایی که میتواند به تعبیر امام رحمة الله علیه از دامن زن مرد به معراج میرسد کدام زن زنی که در این مسیر در مسیر عبادت خدا و عامل طاعت خدا خواهد بود این زن است که این مرد را به معراج میرساند و در کنار او میتواند یک مجموعة کاملی از تلاش و فعالیتهای خدا گرایانه این جمع را یا این کانون خانواده را به ارتقاء لازم برساند خب بنابراین ما در یک چنین جامعهای ما جایی برای لهو و لعب نمیبینیم که البته عرض کردم این مفهومش این نیست که دیگر مثلا استراحتگاه تفریحگاه و پارک و فرض کنید برنامههای نشاط آوری در جامعه نخواهیم داشت نه مدل آنها و اهداف آنها و جهت گیری کلیة این برنامهها متفاوت خواهد شد چرا چون ما در روایت داریم که انسان انسان مؤمن باید اوقاتش را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کند و یکی از قسمتها برای استراحت برای این که بتواند تجدید نشاط کند یعنی آن میآید بخشی از برنامه خواهد بود بنابراین جمع خواهیم کرد بین این عبارت یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه آنچنان تلاش میکند که تا به لقاء او برسد تلاش خستگی ناپذیر اما در عین حال قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده والطبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیاة الدنیا طیبات روزیهای گوارا طیب و طاهر خداوند اینها را برای انسانها برای مؤمنین در دنیا قرار داده است چه وقت خدا اینها را تحرمی کرده است پس بهره مندی و بهره برداری از چنین لذتهای دنیوی لذتهایی که انسان را به خدا بپیوندند و وصلش کند آن وقت میشود جهتدار و با برنامه بنابراین چنین جامعهای از هیچ فرصتی فرو گذار نخواهد بود و تمام فرصتهای موجود و ممکن را برای رسیدن به آن هدف برتر مورد بهره برداری قرار خواهد داد حرص در کسب عمل صالح او را به حرص بر دنیا نمیکشاند بلکه حرص بر عمل صالح او را به اکتناز او را به احتکار او را به بسیاری از این پدیدههای اقتصادی منفی بد بین میکند و دور میکند یعنی در چنین جامعهای شما انسانها را به دور از خود خواهی و عز و حرص و طمع میبینید در حرکت هستند آثاری که بر افراد این نگاه میگذاد انسانها را از خود گذشته ایثارگر و خدا گرا بار میآورد که به راحتی میتوانند از هرگونه از هر پدیدهای که بر خود خواهی آنها بتواند اثر بگذارد و آنها را خود خواه بار بیاورد دور میکند آن قوت شما آن آثار اقتصادی مترتب بر این نگاه و بر این رفتار را به راحتی میتوانید محاسبه کنید شما ببینید مثلا درایام ماه مبارک رمضان در همة جامعهای متدین شما یک تحولی میبینید یک حرکت اقتصادی میبیند یک حرکت اخلاقی میبیند یک گذشت میبینید و نمیبینید کسی مثلا آنجا دم از بیچارگی و مثلا محرومیت بکشد چرا چون طبیعت جامعه اکثر انسانهای متدین که روزهدار هستند و نمازخوان در آنجا آمادگی بیشتر دارند برای انفاق فی سبیل الله برای دستگیری از دیگران در روایت هم داریم پیامبر صلی الله علیه واله وقتی که ماه رمضان میآمد ماه روزهداری و عبادت میآمد بیشترین انفاق بیشترین جود بیشترین کرم بیشترین توجه به دیگران را در رفتار او میدیدند دیگر از پیامبر کسی جوادتر وسخیتر نمیدیدید معنی دارد این کلمه و این حرف یعنی ماه مبارک ماهی است که انسان با روزهداری و توجه به خدا گذشت او چند برابر بشود این بعد بسیار بسیار مهم در تکامل انسان که فرمود لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون در اینجا به صورت چشم گیر خودش را نشان میدهد چگونه این توجه به آخرت انسان را در دنیا با گذشت بار میآورد خب اینها آثاری است که در یک جامعة اسلامی ما میتوانیم لمس کنیم تا اینحا ما پنج ویژگی از ویژگیهای جامعة اسلامی را شمردیم تا ان شاءالله بقیة ویژگیها را در جلسات بعد مورد مطالعه و دقت قرار دهیم وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین صلی والله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.