استاد سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
92/01/27
بسم الله الرحمن الرحيم
27/1/92
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.
ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در نظام اجتماعی در سورههای مکی به اینجا رسید که طرح مرحوم آیت الله محمد مهدی شمس الدین را در کتاب فی الاجتماع السیاسی الاجتماعی مورد توجه قرار دادیم و ویژگیهای این کتاب را توضیح دادیم و آن نگاه جامعه شناسانهای که ایشان به آیات داشتند در خصوص آیات مکی که معمولا ادعا میشود که در سورههای مکی اصلا اسلام بحثی از سیاست را جامعه و امثال اینها نداشته است بحثهای قرآنی بیشتر بحثهای اعتقادی اخلاقی بوده است که عرض شد ایشان با آن نگاهی که جامع باید ما به قرآن داشته باشیم نگاه کردند و خصوص کلی یک نظام اجتماعی سیاسی قرآنی را از سورههای مدنی که جای این بحث در آنها بسیار خب در این سورههای مکی که معمولا این چنین نگاه میکنند جناب شمس الدین رحمة الله علیه با این نگاه تیزی که در این زمینه داشته است و با توجه به این که وقتی ما در مکه میبینیم دولتی اسلام تأسیس کرده است و پیامبر نظامی را راه انداخته خب این بدون مقدمات نمیتواند باشد بدون زمینه سازی نمیتواند باشد لذا ایشان رفته زمینه سازیها را در سورههای مکی که هم بیشتر هستند که شما میبینید در حدود سه پنجم قرآن مکی است و از صد و چهارده سوره هشتاد و پنج هشتاد و شش سوره تقریبا مکی هستند و در سورههای مکی حرکت انبیاء به طور روشن توضیح داده شده است و در لابهلای قصص و حرکت انبیاء مقدمات حرکت پیامبر اسلام و تحولاتی که باید در جامعة انسانی و اسلامی و بعد جهانی به وجود بیاید اینها دنبال میشده است لذا میبینید الآن در سورههای مکی که اشاره کردیم سورههای انبیاء نحل زمر شوری به ترتیبی که اینجا مطرح کردیم دیدید که در بحث گذشته چگونه مسائل اجتماعی سیاسی وخصوصا بحث اقتدار به قدرت رسیدن و به وراثت زمین رسیدن یک عنوانی است جالب توجه بله قرآن با آن برنامة خاصی که دارد در مطرح کردن در لابهلای مطالب در لابهلای یک قصه یک مطلب بسیار مهم را کلید میزند و اشاره میکند این آمادگی ایجاد آمادگی ذهنی و آمادگی روحی در مخاطب هست که او را متوجه کند به این که مسائل مسائل فردی محض نیست مسائل جامعة انسانی است تا رسیدیم در سورة شوری که آنجا تقریبا یک مجموعة نظام مندی را در این آیات سی و شش تا چهل و دو در حدود شش هفت آیه مفصل بحث شوری مطرح شد بحث حکم مفسد فی الارض مطرح شد بحث جهاد مطرح شد بحث انفاق مالی مطرح شد چهار تا بحث مهم که اینها مقومهای یک مدیریت سیاسی و یک نظام حاکم هستند مطرح شدند بنابراین در درون آیات مکی زمینه سازی برای یک نظام اجتماعی سیاسی مطرح است و به این ترتیب حتی برخی آیاتی که آن نگاه اخلاقی به آن میشود و ایشان اینها را هم مورد توجه قرار داده است مثلا میبینید این آیه بسم الله الرحمن الرحیم واصبر لحکم ربک فانک باعیننا وسبح بحمد ربک حین تقوم خب خیلیها این آیه را میخوانند خدا دارد پیغمبر را دل داری میدهد و مورد عنایت و لطف قرارش میدهد میگوید شما نگران نباش صبر کن برای حکم خدا شما صبر و بردباری داشته باش چرا زیرا که تو در زیر چشمان ما هستی در زیر تحت نظ ما هستی تو تحت پوشش ورعایت وحمایت ما هستی فانک باعیننا دقیقا تو در زیر چتر ما هستی وسبح بحمد ربک حین تقوم ایشان میفرماید در این آیه اشعار به وعد الحمایه و النصره میگوید الآن شما در مکه در فشار هستی نگران نباش ما تو را داریم خب میفرماید همین برای یک آدم ظریف وزیرک بسیار قابل جلب توجه خواهد کرد که خدای مقتدر میگوید ما تو را داریم وما مواظب تو هستیم نگران نباش از این فشاری که در آن هستی و معنایش این است که این فشارها از بین خواهد رفت و یاری ما اگر آمد به سراغ تو آمد این وضعیت ناهنجار سیاسی تحت فشار قریش قرار داری این فشارها از بین خواهند رفت خب معنای و لازمة از بین رفتن فشار یعنی یا قریش میآید مسلمان میشود وزیر چتر اسلام قرار میگیرد یا قریش در عین این که دشمن پیامبر است سیاستش عوض میشود اخلاقش عوض میشود که این معمولا اتفاق نمیافتد پس میماند گزینة دوم یا پیامبر بر آنها پیروز میشود ومسلط میشود و چیره میشود یا آنها تحت مسلمان میشوند و وارد جرگة اسلام میشوند اسلام را انتخای میکنند در هر دو صورت واقعیت موجود متحول میشود و اقتدار دست پیامبر قرار میگیرد و لذا زیرکانه از قریش و عرب این را میفهمیدند خوب میفهمیدند اینطوری که حالا میآید در بحث سیره و سنت پیامبر در حدیث یوم الدار و انذار عشیره اقربین خیلی خوب میگویند کف دست پیامبر را خواندند و پیامبر را کجا دارد رصد کرده است و کجای حاکمیت جهان را در نظر گرفته است و بعضثیها فهمشان کاملا دقیق بود از این جهت خب این آیه در سورة طور آیة چهل و هشت بود آیات بعدی که مورد دقت قرار گرفته است سورة قصص آیات سه تا شش خب ایشان میفرمایند که این با این که این آیات مربوط به بنی اسرائیل است در سورة قصص و برخورد با فراعنه و طغات است اما بین الله فیها ان الغلبه والسلطان فی النهایه للمؤمنین این آیه این طوری است نتلوا علیک من نبأ موسی وفرعون بالحق لقوم یؤمنون این یک نکته لقوم یؤمنون ما قصة موسی و فرعون را به حق برای تو گزارش میدهیم برای قومی که ایمان میآورند برای گذشتگان نیست برای معاصرین است کسانی که این حرفها را قبول میکنند ما برای اینها داریم حرف میزنیم یعنی چه یعنی داریم سنت را میگوییم میخواهیم عبرت بگیرند داریم برنامه میدهیم خب پس این تاریخ است ولی تاریخ برای معاصرین است تاریخی که بازدهی دارد برای مؤمنین معاصر پیامبر صلی الله علیه واله پس پیام دارد این آیات این یک نکته دو فرمود ان فرعون علی فی الارض وجعل اهلها شیعا فرعون طغیان کرد و مردمش را فرقه فرقه نمود گروه گروهشان کرد آنها را تضعیف کرد یا به استضعاف کشاند یستضعف طائفة منهم طائفة آن مؤمنین آن خوبان را استضعاف میکرد آنها را تار و مار کرد و زیر یوغ خودش قرار داد یذبح ابنائهم کار به جایی رسید که چون ترسانده بودن فرعون را از این که کسی از بنی اسرائیل کسی متولد خواهد شد که سرنوشت تو و بساط تو به دست او برچیده میشود لذا تصمیم گرفته بود فرعون که نگذارد موسایی به دنیا بیاید و اگر به دنیا بیاید در قبضة او باشد یذبح ابنائهم ویستحیی نسائهم زنده به گور میگرد زنهایشان را انه کان من المفسدین خب دیگر آن طغیان فرعونی را دارد ترسیم میکند بعد آیه یک سنتی را بیان میکند ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین ویری فرعون وهامان وجنودهما منهم ما کانوا یحذورن همانطور که فرعون و فرعونیان را ما تعامل کردیم و به آنها نشان دادیم قدرت خودمان را و چگونه این مستضعفین وارث میشوند خب قریش و مکیانی که پیامبر را دارند اذیت و آزار میرسانند و استضعاف میکنند دیگر اینها بالاتر از فرعو که نیستند لذا در اینجا جای عبرت گرفتن و پیام این آیه برای قریشیان بسیار گویا خواهد بود که بحث وراثت زمین مطرح است بحث اقتدار مستضعفین مطرح است خب این زمینه سازی است برای دورة تأسیس حکومت اسلامی و دولت اسلامی است پس سورة قصص و چند سوره شما میبینید قصص و شعراء و نمل که قصة موسی و فرعون در آن به تفصیل آمده است نشان دهندة آن تأکید بسیار زیاد و بعضی از مفسرین اشاره کردند که بیشترین قصهای که در قرآن مطرح شده است بحث بنی اسرائیل و بحث موسی و هارون با فرعون است شاید علت این تکرار و تأکید و فراوانی بحث این است که این هم نزدیکترین وضعیتی که پیامبر و پیغمبر داشته است از قصص انبیاء همین جریان بنی اسرائیل است واستضعافشان وبعد به اقتدار رسیدنشان و از بین رفتن آن فرعون و هامان و کسانی که مانع این اقتدار بودند ما از آیاتی که جای بحث و دقت دارد این آیه است ولقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون وان جندنا لهم الغالبون این یک آِیه و آیة دیگر انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیاة الدنیا ویوم یقوم الاشهاد این دو آیه در سورههای صافات صد و هفتاد و یک تا صد و هفتاد و سه و غافر آیة پنجاه و یک ببینید خیلی صریح است این آیه ولقد سبقت کلمتما لعبادنا المرسلین ما به بندگان فرستادة شدة ما یعنی پیامبران گوش زد کردیم و این کلمه را گفتیم و گذشت این کلمه یعنی ثبت شد و تحقق یافت این کلمه که چه انهم لهم المنصورون پیامبران ما شمایید که یای شدهاید نصرت و پیروزی از آن شماست وان جندنا لهم الغالبون و لشکر ما و سپاه ما اینها هستند که غالب خود دهند بود و غلبه و پیروزی مال اینهاست یعنی آخر کار پیکار در راه خدا با رهبری پیامبران پیروزی پیامبران است خب این یعنی چه برای قریش بسیار روشن و گویاست که پیامبر آخر کار پیروز میشود مسلط میشود چیره میشود بر قریش بر منطقة رسالت خودش حالا اگر پیامبر فرمود رسالت من جهانی است هدی للعالمین للعالمین نذیرا خب این دوتا را با هم جمع کنیم چه میشود رسالت من جهانی است و من پیروز خواهم شد یعنی از اول پیامبر ادعای یک نظام جهاین دارد و این نظام محقق خواهد شد همانطور که بعد در سورههای مدنی خواهیم خواند که فرمود لیظهره علی الدین کله وکفی بالله شهیدا آیة بعدی که اشاره کردیم باز صریح است انا لننصر رسلنا تحقیقا ما پیامبران خودمان را فرستادگان خودمان را یاری میدهیم آنجا فرمود هم المنصورون یاری شدهاند اینجا میفرمایند ما یاری میدهیم یاری میرسانیم نه فقط پیامبران والذین آمنوا فی الحیاة الدنیا با مؤمنان و پیروانشان در دنیا و در آخرت این در دنیا همان اقتداری است که قریش از آن میترسد میفرماید فهذه الآیات وثمة غیرها فی القرآن المکی به جز این آیات آیات دیگر و فراوانی هست در قرآن مکی مثل همین آیات را اگر شما مدل این آیات را ببینید تتضمن ارهاصات و وعودا پیش بینیهایی کرده است و وعدههایی داده است هم پیش بینی کرده است و هم وعده داده است این که پیش بینی کرده است خود این پیش بینی خود این تلقین به مؤمنین که شما چنین آیندهای دارید خودتان را باری آن آماده کنید خودش این بسیار جای تأمل دارد از لحاظ تربیتی و فرهنگ سازی که مسلمین برای یک دورة اقتدار آماده میشوند و وعودا باقامة المشروع السیاسی للاسلام که این مشروع السیاسی چیست المجتمع السیاسی الدولة الحکومة الدولة والحکومة فی المرحلة التی کان المسلمون یکابدون فیها القمع والاضطهاد و المطاردة فی مکة در اوج ضعف در اوج استضعاف در اوج فشار آیاتی میآید و میگوید شما یک جامعة سیاسی خواهید داشت شما به اقتدار خواهید رسید حکومت و دولت در دست شما خواهد آمد و کان المجتمع السیاسی و نظامه یتحکمان بکل شیء آن مجتمع قریشی وآن نظام حاکم در همه چیز دخالت میکرد ولقد صدق الله وعده فی المدینه بعد الهجرة و به زودی طی چند سال زیاد طول نکشید اگر بگوییم از دعوت علنی یعنی بعد از سه سال دعوت پنهانی طی ده سال یک دهه پیامبر صلی الله علیه واله زمینه سازی و تربیت برای جمعی که در پرتو مدیریت او زندگی میکردند طی یک دهه زمینه سازی همه چیز متحول شد وفی الآیه الاولی من آیات سورة القصص تصریح بان تلاوت نبأ موسی وفرعون موجهة لقوم یؤمنون همانطور که خواندیم فرمود این قصة موسی و فرعون برای لقوم یؤمنون فعل مضارع مفید حال است برای شماهاست یعنی ما قصه نمیگوییم تاریخ نمیگوییم داریم یک جریانی را میگوییم که این جریان برای شماست فهی تتضمن الایحاء بان مصیر المؤمنین و عاقبت امر هی الخلاص والحریة والسیادة للمؤمنین معاصر پیامبر اینها هم رها خواهند شد از آن فشارها و آزاد خواهند شد و به سیادت و اقتدار خواهند رسید این نمونهای بود از آیات بعد ایشان میفرماید خب روایاتی هم ما در سیرة پیامبر و در سنت داریم که این روایات باز مربوط به آیات قران هم هست که نشان دهندة این که پیامبر صلی الله علیه وآله عملا چگونه این آیات را ترجمه کرد و تفسیر کرد منها حدیث الدار از آن روایات موجود در سیرة نبوی و سنت پیامبر حدیث الدار یا حدیث یوم الدار طبق نقل طبری حالا این روایت را ببینید بسنده عن ابن عباس و غیر طبری هم این را روایت کرده است فی السنة الثالثة من مبعث النبی حین نزل قوله تعالی وانذر عشیرتک الاقربین ظاهر این آیه این است که پیامبر با کسی کار ندارد فقط با فامیلش کار دارد خب فقط فامیل است که مخاطب است ولی وقتی درون اینها حادثه میرویم میبینیم که فامیل یک بخشی از آن مخاطب پیامبر هستند پیامبر یک رسالت جهانی دارد و از فامیل شروع میکند آغاز میکند امر رسول الله صلی الله علیه واله علیا ان یصنع طعاما و یجمع بنی عبد المطلب حدیث طولانی است شنیدید این حدیث را خب از کلمات یکه پیامبر در آنجا داشت این بود ثم تکلم رسول الله صلی الله علیه واله فقال یا بنی عبد المطلب انی والله ما اعلم شابا فی العرب جاء قومه بافضل مما قد جئتکم به بهترین هدیه و بهترین عطیه همانی است که من آوردم برای شما این یکی انی قد جئتکم بخیر الدنیا والآخره خیر دنیا و آخرت را خیر دنیا و خیر آخرت فقط دین آخرت نیست این دین دین دنیا هم هست یعنی شما هم در او محقق میشود و قد امرنی الله تعالی ان یدعوکم الیه خدا دستور داده است که من شما دعوت کنم به سوی این دین فایکم یآزرنی علی هذا الامر چه کسی شما را چه کسی از شما من را کمک میکند و یاری میدهد در این راه و در این کاری که به دوش گرفتهام علی ان یکون اخی و وصی وخلیفتی فیکم به گونهای که اگر الآن من را یاری دهد او هم برادر من هم وصی من و هم خلیفة من در شما خواهد بود قال علی ابن ابی طالب فاحجم القوم جمیعا همه ساکت شدند و هیچ کس عکس العمل نشان نداد وقلت وانی لاحدثهم سنا و ارمصهم عینا من کوچکترینشان از لحاظ سنی بودم من گفت واعظمهم بطنا واحمشهم ساقا خلاصه من که از همه کوچکتر و در چشم نمیآمدم من این چنین عرض کردم انا یا نبی الله ای رسول خدا منم که اعلام آمادگی میکنم که تو را در این راه یاری دهم اکون و زیرک علیه فاخذ برقبتی ثم قال گردنم را گرفت و به آنها یا دست روی گردنم گذاشت و به آنها فرمود ان هذا اخی و وصی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له واطیعوه پس پیامبر تعیین جانشین نمود و دستورات لازم را هم صادر کرد یعنی پیامبر یک برنامة بسیار طولانی بعد از خودش هم دارد برنامهریزی میکند یک رسالتی دارد که در این رسالت مردم را بدون رهبر و راهنما قرار نداده است درست است مکه آمادگی اقامة یک دولت اسلامی نداشت لذا لازم بود که پیامبر از یک جایگاهی از یک سرزمینی جستجو کند تا این که ببیند در کجا میشود این رسالت و این دولت را به وجود آورد و به همین خاطر ما میبینیم پیامبر به طائف هجرت کرد و آنجا اوضاع طائف را بررسی کرد و یاری طلبید و وقتی که طائف پس زد اینجا بود که پیامبر به سمت سرزمینهای دیگر متوجه شد و یثرب یگانه گزینهای بود برای پیامبر در این زمینه چرا چون اسباب و علل فراوانی در مدینه فراهم بود در یثرب فراهم بود که مردم اهل یثرب مهمترین نکته این بود که آنها اعلام آمادگی کردند برای حمایت از پیامبر و حضور یهودیان در آنجا و آن مقدماتی که یهودیان فراهم کرده بودند و با رفتارشان وادار کردند که یثربیان بیایند و پیش قدم شوند و با پیامبر بیعت کنند تا این که بتوانند از شر یهود در امان باشند اینها زمینههایی بود که پیامبر را وادار کرد که به سرعت به این ندای یثربیان پاسخ مثبت دهد و به این ترتیب بیعت عقبة اولی و بعدش هم عقبة ثانیه انجام شد و پیامبر مقدمات کوچ کردن و هجرت مسلمین به مدینه را فراهم کرد و بعدش هم در آخرین مرحله خودش آنجا هجرت کرد و اولین دولت اسلامی را و با مقدماتی که حاصل شد توانست راه بیاندازد و در حقیقت سه رکن در آنجا محقق شد یک که این سه رکن سه رکن تشکیل یک دولت هستند یک مردم مردم مؤمن به اسلام پایگاه یک پایگاه مردمی یک امتی که مؤمن به رسالت پیامبر بودند و یک سلطة مورد قبول مردم که آن حاکمیت پیامبر را اهل یثرب قبول کردند بر خودشان و قانون قانونی که مورد قبولشان بود قانون که اسلام است حاکم هم پیامبر است مردم هم پایگاه مردمی هم آن ملت وامتی است که در آنجا آن دولت و آن نظام در او محقق و عملی میشود خب این سه رکن را پیامبر در آنجا فراهم کرد و فراهم آمد و به این ترتیب ارکان یک دولت ویک نظام محقق شد و با بیعت بیعت یثربیان با پیامبر و هجرت در حقیقت مجتمع سیاسی اسلامی مبتنی بر اساس عقیدة اسلامی توحید در مدینه تشکیل شد واولین پایتخت دولت اسلامی در مدینه در یثرب کلیدش زده شد وبه وجود آمد و این بدون مقدمه چینی بدون آماده سازی بدون داشتن طرح امکان پذیر نیست و معنی ندارد و همینطور که دیرزو اشاره کردم اینطور نبوده که پیامبر مشغول دعوت و هدایت مردم بود وهیچ در فکر مثلا تشکیل دولت نبود بعد دید شرائط فراهم است حالا به فکر تشکیل دولت افتاد نه امکان ندارد که ببینید اسلام وقتی ادعا میکند یک دین کاملی است امکان ندارد اسلام بیاید مثلا انسان را از لحاظ فکری اعتقادی و اخلاقی مورد عنایت قراربدهد بعد از لحاظ رفتاری رهایش کند یا از لحاظ رفتاری فقط به رفتار فردیش توجه کند ابعاد اجتماعی اقتصادی سیاسی را رها کند چرا چون این بعاد به هم مرتبط هستند رفتار فردی تحت تأثیر رفتار جمعی و اجتماعی قرار میگیرد نظام حاکم همینطوری که در مکه مسلمین میخواستند مسلمان باشند اما قریش اجازه نمیداد اینها هرطور دلشان بخواهد حرکت کنند و عمل کنند تحت فشار بودند به همین خاطر هجرت کردند به حبشه و پیامبر آنها را از آن مخمصه بیرون کشید اینطور نیست که دین بتواند یک دین کامل بتواند به بخشی از وجود فرد و جامعه بپردازد و بخش دیگر را رها کند بنابراین پیامبری که آمده مردم را تربیت وهدایت کند باید یک هدایت همه جانبه و یک طرح همه جانبه داشته باشد تا این که بتواند آن را مدیریت کند و این نگاه تجزیهای و اهمالی که دین از سیاست جداست و اسلام آمده فرد را تربیت کند و نیازی به نظام اجتماعی نداریم این یک تناقض بینی را در بردارد که اهل دقت واهل معنی به خوبی این را میتوانند بفهمند چرا چون ابعاد وجودی انسان بر همدیگر مؤثر است و نمیتواند پیامبر و اسلام و هر دین دیگری نمیتواند فرد را در یک جاهایی رها کند و در یک جاهایی فقط در آن جاها مورد تربیت وزیر پوشش قرار دهد چرا چون این انسان آسیب خواهد داشت زندگی او از ابعاد دیگری که رها شده هستند ودفعة قبل مثل مریضی که مثلا به دوا به او بدهند غذایش را برایش توصیف نکنند یا مثلا فقز به غذایش برسند مثلا نسبت به دوای مورد نیازش توجه نکنند اهمال در یک بعد لازمهاش چه منهدم شدن سایر ابعاد هم هست به همین خاطر پیامبری که آمد در مدینه دولت تأسیس کرد حتما با یک پیش طرحی و یک طرح جامعی حالا ممکن است جزئیات آن طرح در سورههای مکی خیلی مطرح نشده باشد همانطور که ما دیدیم و البته کم نبودند آیاتی که ما بررسی کردیم و به تفصیل وارد بحث شده بودند و آن کلیات آن نظام اجتماعی را مطرح کرده بودند حالا شمس الدین در این مقام نبوده است که اینها را احصاء کند ولی در آن روشی که ما شروع کردیم فراوانتر از این بحث شمس الدین دیدید ما به آیاتی رسیدیم که آن آیات گویای آن کلیات آن نظام اجتماعی بودند و هستند وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد واله الطاهرین.