استاد سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
92/01/19
بسم الله الرحمن الرحيم
19/1/92
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.
ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در نظام اجتماعی به اینجا رسید که برای به دست آوردن نظام اجتماعی از قرآن کریم ما ناگزیریم که سورههای قرآن را مرور کنیم و هم سورههای مکی و هم سورههای مدنی مورد مطالعه قرار بگیرد و در این مرحله ما در سورههای مکی هستیم در سورههای مکی که ما تاکنون مطالعه داشتیم و سورههای گوناگونی بودند و سعی کردیم هم تا حدودی به ترتیب نزول این سورهها را ببینیم به سورة انبیاء و سورة مؤمنون رسیدیم که سورة انبیاء از لحاظ نزول مقدم است بر سورة مؤمنون در اکثر این سورهها ما دو نوع بحثهای مرتبط نظام اجتماعی دیدیم بحثهای کلان یا بگوییم قوانین کلی یا ویژگیهای نظام اجتماعی مطلوب که خلاصه شدند در عبادت اصل عبادت اصل تقوی و اصل اطاعت از رهبری در اینجا سورههای گوناگونی و بلکه تمام سورهها بر این سه اصل تأکید میکنند اصل عبادت خدا یعنی توحید و نفی شرک این اصل اول مترتب بر اصل اول که توحید باشد توحید در عبادت و اصل بعدی تقوایی که حافظ به بهره رسانندة این عبادت هست و اصل چهارم اصل اطاعت از انبیاء و رهبران الهی وهر پیامبری در هر جامعة بشری اینها شاخصهای کلی به دست آمده از سورههای متعدیی که ما تاکنون بررسی کردیم و سورههایی مثل انعام اسراء سورة لقمان سورة فرقان اینها مورد مطالعه قرار گرفتند و الآن به این دو سوره که رسیدیم در جلسة قبل ما مروری سریع بر سورة انبیاء داشتیم که دیدیم در سورة انبیاء بر یک اصل محوری پنجم تأکید شده همین اصل در سورة مؤمنون دوباره در آخر سورة مؤمنون تأکید میشود وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون که در سورة انبیاء فرموده فاتقون خب یک اصل پنجم اضافه شد اصل وحدت وحدت امت یکپارچگی امت پیرو خدا امت عابد امتی که مطیع خدا هست یکپارچه بودنش یک اصل است که عرض کردم مفهوم کاشف الغطاء آیت الله العظمی حاج شیخ محمد حسین کاشف الغطاء کلمهای داشتند که معروف است بنی الاسلام علی کلمتین کلمة التوحید وتوحید الکلمة خب اصل توحید را در این سورههای گوناگون ما یافتیم به عنوان یک شاخص حالا در سورة انبیاء توضیح داده است و همین طور در سورة کهف و در سورههای دیگر که این خط قرمز است بحث توحید و نفی شرک خط قرمز است چون انسان منهای توحید در حقیقت انسان هم نیست انسان نمیماند از انسانیت به دور خواهد ماند و در نتیجه مسخ میشود این انسان هویت او از بین میرود و اولین ظلمی که به انسان میشود همین ظلم به خود هست نسوا الله فانساهم انفسهم بنابراین اگر گفتیم یکی از اصول مسلم و شاخصهای نظام اسلامی عدالت است این میتواند عدالت در کنار پنج اصلی که در آن ذکر کردیم مطرح شود و میتواند به عنوان عنوان عامی که این پنج اصل در پرتو او هستند یعنی اصل اولی نفی ظلم و عدالت است حالا کسی ممکن است نفی ظلم یک مرحله است و عدالت یک مرحلة دیگر است حالا رابطة بین ظلم و عدل آیا رابطة ملکه و عدم است یا رابطة ضدین هست در اینجا آیا نفی عدالت یعنی ظلم اگر عدالت ما نداشته باشیم عادل نباشیم در ظلم قرار میگیریم و ظالم خواهیم بود در آیه هم میتواند مؤید باشد ومن یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه تجاهل از حدود الهی یعنی تقید وتعهد به حدود الهی به این مرزها کیل عدل است و دوری از ظلم نفس است تجاوز از این حدود وزیاده روی و عدم مراعات این حدود افتادن در گردانة ظلم است پس بین عدل وظلم فاصلهای نیست یا عادل است انسان اگر عادل نبود پس ظالم است حالا ظلم به خود ظلم به دیگران اگر چنین رابطهای بود کلیة آیاتی که نفی ظلم میکند از خدا و انسان را به دوری از ظلم وستم دعوت میکند و آثار مخرب ستم در دنیا وآخرت را ذکر میکند میتواند این آیات آیاتی باشد که دال بر ضرورت عدالت گرایی و عدالت محوری و عدالت پروری در یک نظام اسلامی باشد و اصول پنجگانهای که الآن اشاره کردیم یعنی اصل توحید اصل عبادت خالصانة خدا اصل تقوی و اصل اطاعت از رهبری و اصل یک پارچه بودن امت عدم تفرق و عدم فرقه گرایی این پنج اصل میتوانند مصادیق آن عدل مطلوب باشند یعنی ما شش اصل نداریم یک اصل عدالت داریم که این اصل عدالت در بعد اعتقادی به توحید و نفی شرک ترجمه میشود و معنی میشود و مصداق پیدا میکند در بعد رفتاری به عبادت خدا و تقوی پیشگی ترجمه میشود و همچنین نسبت به خط سیاسی حاکم بر جامعه که با محوریت انبیاء میباشد چون اینها هدایتگر هستند ونظام بخش جامعه هستند دعوت شده این به این که از آنها ما فرمانبرداری کنیم و آنها را اطاعت کنیم چون انبیاء میآیند کلیات را بر مصادیق تطبیق میکنند و در میدان عمل مدیریت میکنند جامعة بشری را در یک جامعهای که انبیاء آن را مدیریت میکنند باید اطاعت از آن مدیر نظم بخش ونظم دهندة جامعه یک اصل مسلم باشد وگرنه هیچ سنگی روی سنگی قرار نمیگیرد و این مسلتزم چیست مستلزم وحدت مردم است یکپارچه بودن امت که حالا این البته منافات با مثلا تعدد ذوق و سلیقه ندارد یعنی ذوقها و سلیقهها ممکن است متفاوت باشند اما یکپارچه میتواند باشد این امت حالا در جای خودش ممکن است بحث شود که قرآن در عین این که اختلافات را اقرار میکند یک سری از اختلافات یک امر مسلم و فطری و طبیعی است اما این اختلافات نباید به شقاق و دعوی و تنازع ولا تنازعوا فتفشلوا همین قرآنی که فرموده واختلاف السنتکم والوانکم همان قرآن میفرماید ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا پس قرآن دو اختلاف را دو جور ارزیابی میکند یک اختلاف را طبیعی منطقی وفطری میداند و امضاء میکند و یک اختلاف را مذمت میکند و جامعة بشری را از آن اختلاف سعی میکند دور کند بنابراین این پنج اصلی که تا اینجا گفته شدند اینها ترجمة عملی و تطبیقی اصل عدل هستند اصل عدل و نفی ظلم این تا الآن خلاصه وجمع بندی کلیات و شاخصهای یک نظام الهی اجتماعی الهی است که عرض کردیم در بعضی از سورهها مثل سورة فرقان سورة اسراء سورة انعام ما دستورهایی تفصیلی میبینیم مثلا همین عبادت خدا را عبادت کنید خب چگونه چه عبادتهایی وقضی ربک ان لا تبعدوا الا ایاه اخلاص در عبادت وبالوالدین احسانا وارد جزئیات شد یعنی عبادت را معنی کرد و ترجمه کرد به این روش یا در سورة انعام که باز شبیه این را ما خواندیم اینطور فرمود قل تعالو اتل ما حرم ربکم علیکم محرمات الهی را من برای شما تلاوت میکنم محرمات یعنی خطهای قرمز آن مخذوراتی که جامعة انسانی نباید گرفتار آنها بشود ان لا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا ولا تقتلوا اولادکم من املاق ولا تقربوا الفواحش ولا تقتلوا النفس التی حرم الله ببینید مصادیق مختلف حرام را بیان میکند ولا تقربوا مال الیتیم واوفوا الکیل والمیزان بالقسط واذات قلتم فاعدلوا وبعهد الله اوفوا بعد فرمود وان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه این راه من است راه مستقیم من است از او پیروی کنید پس بحث عبادت ترجمه شد با این چند بند تفصیلی و اطاعت از این خدایی که قانونگذار است این مستلزم سلامت این مسیر و استقامت این راه است ولا تتبعوا السبل فترق بکم عن سبیلی اگر راههای دیگر را پیروی کنید متفرق میشوید پس شد وحدت بر اساس مسلک واحد و دین واحد وشریعت واحده لذا آن آیة فرمود وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم این در حالی که امت شما امت واحدی است که در پرتو رب واحد قرار دارد پس او را عبادت کنید یعنی همگی او را عبادت کنید فاعبدونی پس مرا همگی یعنی آن عبادت فردی و جمعی که حالا این بحث اجتماعی در همین جمعهایی که اینجا آمده است قابل توجه است وانا ربکم فاعبدون فاعبدونی پس مرا عبادت کنید جامعة بشری جامعهای عابد باشد یعنی آن نماد این جامعه و آن نیم رنگی که این جامعه به خود میگیرد رنگ صبغة جامعة عابد خدا باشد اینطور نباشد که افراد در درون خانههای خودشان در منازل خودشان نماز واجب را فرادی اقامه میکنند ولی وقتی میآیند در سطح جامعه مثل یک جامعة ماتوریالیست و غیر معتقد به خدا حرکت میکنند و داد و ستد میکنند و با هم تعامل میکنند و با هم ارتباط برقرار میکنند این نمیتواند این جامعه مصداق تعبدونی باشد چرا چون در اینجا وقتی که جمع مطالبه شده که عبادت کند این رنگ عبادت این بوی عبادت میگوییم این نماد عبادت خودش میتواند مطلوب باشد و مهم باشد یعنی ظاهر همانطوری که باطن مهم است باطن هم در جاهایی بسیار مهم است حفظ ظاهر برادر مسلمان عدم اجازة اشاعة فحشاء با این که ممکن است مرتکب فحشا باشد اما میگوید که نباید شما دوست داشته باشید که این فاحشه اشاعه پیدا کند این منکر زبان زد بشود و مردم وقتی که یک فحشا را به زبان آوردند آنها هم کم کم در دامن این فحشا میافتند خب پس حفظ ظاهر میتواند به همان نسبت مهم باشد که سلامت باطن مطلوب است خب این آیات تا اینجا بیان گر خطوط کلی بود حالا در سورة مؤمنون ما میبینیم مثل سورة انعام و سورة اسراء دستورهایی ریز وتفصیلی مطرح میکند که اینها قابل توجه هستند واینها را با سورههای دیگر هم میتوانیم مقایسه کنیم فرمود بسم الله الرحمن الرحیم قد افلح المؤمنون خود این تعدیل بسیار گویا ورسا است که مؤمنان رستگار شدند تحقیقا مؤمنان رستگار شدند جمع مؤمون اینجا آمده است برای فرد مؤمن فقط نیست جمع میؤمنین اینجا مطرح شدند مؤمنان رستگار شدند چه مؤمنانی مؤمنانی که الذین هم فی صلاتهم خاشعون مؤمنانی که در نمازشان خشوع دارند والذین هم عن اللغو معرضون و کسانی که از لغو فاصله گرفتند و پشت کردند و رو گرداندند از لغو حالا لغو لهو میتواند دو تا باشد چیزی که لغو است یعنی چیزی که لازم است لغو چیزی که میشود الغاء کرد نیازی به آن نیست ضروری نیست کسانی که از امور غیر ضروری و غیر مهم روی گردان هستند مفهومش این است که مؤمنانی که به آنچه باید باشد به آنچه که باید انجام بدهند به آنچه ضرورت دارد اهمیت میدهند خب این یک دستور بسیار کلی است در همة ابعاد زندگی مصداق پیدا میکند هر چیزی که ضروری نیست ضروری زندگی نیست چون دلیلش هم روشن است چون اینجا زمان محدود امکانات محدود هدف بسیار بزرگ و عمر بسیار کوتاه شما برای این که بیشترین بهرهبرداری را از امکانات موجود را برای رسیدن به آن هدف مطلوب داشته باشید باید از خیلی از غیر ضروریها چشم پوشی کنید تا اینکه شما به بالاترین قله برسید شما ببینید کسی که میخواهد یک قلهای را فتح کند عر چه بارش سنگینتر باشد در این مسیر هر چه کندتر حرکت میکند ودیرتر به آن قله میرسد باید سبک بار و سبک بال باشد چون هدف دارد باید به آن هدف برسد خب بسیار منطقی است که میفرماید در حالی که در نماز خودشان خاشعند در همین حال از لغو میپرهیزند والذین هم للزکات فاعلون نباید از امور لغوی بپرهیزند بلکه زکات دهندهاند خب زکات به آن مفهوم قرانی که هر چیزی زکاتی دارد زکات انفاق است زکات از خود گذشتن است زکات تربیت نفس است قد افلح من زکاها قد افلح من تزکی پرداختن زکات مایة رشد است یعنی دهنده بودنشان بخشنده بودنشان در اینجا یک اصل مطرح شده است والذین هم للزکات فاعلون به زور از آنها زکات میگیرند یا خودشان پیش قدم میشوند برای زکات شاید در این للزکاة فاعلون خودشان کنندة زکات هست پرداخت کنندة زکات هستند پس خودشان به تعبیر بعضیها ابتکار عمل دستشان است پیش قدم میشوند برای زکات دادن این هم در بعد چه در بعد اقتصادی یا اعم چون زکات اگر زکات العلم انفاقه باشد نگفته زکات چه مطلق زکات پس در همة ابعاد در هر چیزی زکاتی دارد در همة چیزهایی که زکات دارد اینها پیش قدم هستند زکات علم زکات مال زکات محبت به دیگران ابداع محبت به دیگران والذین هم لفروحهم حافظون کسانی هستند که عفت نفس دارند سفح نفس دارند از فحشا مواظب هستند که از لحاظ جنسی آلوده نشوند آسیب نبینند خرج خود را حفظ میکنند حفاظت یعنی پاسداری پاسداری یعنی دقت یعنی رعایت یعنی اهمیت بی باک نیستند از این لحاظ خب الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین آن هم به اندازة ضرورت آن هم به طور مشروع مشروعش ازواج آنهاست که شامل ازدواج دائم وموقت و متعدد و همة اینها میشود او ماملکت ایمانهم خارج از ازدواج فقط ملک یمین داریم این چهار راه در شریعت مطرح شده است بقیة راه های ارضای نیاز جنسی ممنوع است غیر از این فمن ابتغی وراء ذلک کسی که فراتر از این ازدواج وملک یمین بخواهد تأمین نیاز جنسی کند فاولئک هم العادون اینها هستند که ظالمند که ما در سورههای قبل دیدیم که قرآن به شدت انسان را از تعدی و تجاوز و ظلم میخواهد دور نگه دارد واو را دعوت کند به استقامت بر عدالت که همان تقوی باشد والذین هم لأماناتهم وعهدهم راعون هم امانتدار هستند و هم عهد نگهدار اگر عهدی دادند قولی به کسی دادند تعهدی به کردند مراعات میکنند و امانتی اگر به آنها سپرده شد حافظ آن امانت هستند امانتدار و حافظ تعهدات و پایبند به تعهدات خود والذین هم علی صلواتهم یحافظون لذا برای آنهایی که در نمازشان خاشعند حافظ نمازشان هستند حفظ میکنند نماز را این نماز یک امانت الهی است باید حفظش کرد نباید در او سهل انگاری کرد اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون اینها هستند که به وراثت بهشت میرسند و در آن بهشت جاوید میمانند خب ببینید این مجموعه از تعلیمات بیان کننده و تفصیل آن عبادت عبادت چگونه ما خدا را عبادت کنیم میگوید آقا در نسبت به کرنش برای خدا شما نماز خوان هستید در نماز چه حالی باید داشته باشید چگونه این نماز را باید مواظبت کنید نسبت به مسائل مالی چگونه باید باشید و غیر مالی پرداخت توجه به نیازهای جامعه به عنوان زکات به عنوان آن شاه راه و شاخص اصلی جامعة اسلامی زکات دهنده بودن حفظ نفس و کف نفس از انحرافات جنسی و تعهدات حفظ تعهدات و امانات اینها میشوند و پرهیز از لغو و بیهودگی اینها میشوند خطوط کلی و شاخصهای کلی این جامعة مؤمن اینجا شد جامعة ایمانی در آن آیات سورههای اسراء و سورة انعام آنجا مخاطب جامعة انسانی بود اینجا عنوان رفته روی مؤمنون بعد سوره وارد فاز جدید میشود وارد آفرینش انسان میشود و ربط میدهد آن آفرینش انسان و امکاناتی که برای انسان تعبیه شده در این نظام خلقت اینها چه ارتباطی با این نظام اجتماعی دارند در این قسمت سوره خیلی این به چشم میخورد و قابل مطالعه است که مجموعة امکاناتی که به انسان داده شده است و محیطی که در آن انسان پرورش یافته است اینها باعث میشوند که خداوند متعال متناسب با این امکانات برای انسان وظیفه و مسئولیت تعیین کند و بر همین اساس انبیاء را به اقوام خودشان گسیل کرده تا این که از مردم عبادت خدای یگانه را بخواهند و تقوی پیشه کنند و از آن پیامبر اطاعت کنند این مترتب بر آن امکاناتی است که به انسان داده شده است خب و تا آخر سوره که میفرماید وان هذه امتکم امة واحدة انا ربکم فاتقون لازمة توحید یکپارچگی امت است و ضرورت تقوی پیشه کردن است حفظ کلی این حدود و آرمانهای الهی و تعهد به اینها صد در صد تعهد کامل خب حالا این توضیحی که اینجا در این سوره میآید و آمد این را وقتی ما مقایسه میکنیم با اجمالی که در سورة انبیاء هست میگوییم اینها مکمل همدیگر هستند و عرض کردیم که این در خیلی از سورههای قرآن مثل سورة والعصر مثل سورة نحل که فرمود در سورة عصر فرمود والعصر ان الانسان لفی خسر مخاطب انسان بود و فقط با ایمان و عمل صالح وتواصی به حق و تواصی به صبر انسان از خسران میآید بیرون این باز میشود در سورههای مدنی تفصیل ایمان به چه در چه حد چه مراتبی برای ایمان هست عمل صالح مصادیقش چیست در همة ابعاد وجودی ما و همینطور تواصی به حق چه حقی و چه حقوقی و چگونه صبری باز میشود یا همینجا در سورة نحل که یکی از سورههایی است که اشاره کردیم ان الله یأمر بالعدل والاحسان وایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی همین را باز کرده است اوامر خدا از منظر دیگر چه هستند خب آن عوامل چه بودند آنجا به صورت امر نیامد ایمان عمل صالح تواصی به حق تواصی به صبر حالت توصیفی داشت اینجا مثل حالت دستوری دارد ان الله یأمر نگفته است که به چه کسانی امر میکند اصلا امر خدا دستور خدا به این چیزهاست یعنی کلیات برنامة الهی برای بشر همین است که چه عدل است احسان است ایتاء ذی القربی و دوری از فحشاء و منکر و بغی و این موعظة الهی است برای همة بشریت که جا دارد همه به یاد بیاورند لعلکم تذکرون خب وقتی که اینجا در سورة مؤمنون نماز را زکات را اعراض از لغو را حفظ فرد را یعنی ازدواج را و امانتداری و مراعات عهد را دارد ذکر میکند در حقیقت دارد وارد جزئیات این برنامه میشود یعنی به عملی کردن این کلیات دارد ما را نزدیک میکند حالا بعد عرض کردم در روایات تفصیل اینها چگونه نماز بخوانیم یا در آیات و در روایات توضیح داده است یعنی حالت آیین نامهای پیدا میکند لذا تا اینجا ما میتوانیم بگوییم این ضمن کلیات نظام اسلامی است یعنی ما کلیات را در دو رده مطرح میکنیم میتوانیم بگوییم در متن قانون اساسی جامعة اسلامی باید آن پنج اصلی که اشاره کردم اصل توحید نفی شرک و اصل عبادت اصل تقوی اصل یکپارچگی امت و دیگر چه بود پنج اصل را ذکر کردم اطاعت از رهبری این پنج اصل شاخصهای کلی این نظامند و در درون این شاخصها و همة اینها تابع آن اصل عدالت هستند یعنی اصل عدالت در رأس این هرم بعد این هرم گسترده میشود و این چتر باز میشود در یک مقطعی در یک نزدیک قله این پنج اصل دست به دست هم میدهند و یک قلة مهمی را از کمال انسانی را نشان میدهند ودر زیر پتر این پنج اصل ما اصول دیگری را میبینیم که حالا عملا شد سه مرحله یعنی شاخص کلی عدالت و چند شاخص مصداقی و تطبیقی کلان و بعد چند فرمول و چند دستور خاص که اینها باز کلی هستند در صه مرحله و سه رتبه این شاخصها مطرح میشوند و زیر چتر اینها آیین نامهها میآیند که ما آتاکم الرسول فخدوه وما نهاکم عنه فانتهوا یا فرمود اقم الصلاة دلوک الشمس الی غسق اللیل وقرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی وقوموا لله قانطین وارکعوا مع الراکعین جزئیات این عبادت این نماز را ذکر میکند یا جزئیات این مثلا زکات را یا خمس را واعلموا ان ما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول وذوی القربی وارد تفصیلات میشود جزئیاتی که بحث مثلا در بحث ارث چگونه اموال تقسیم میشود به طور دقیق سهم الارث افراد را بیان میکند للذکر مثل حظ الانثیین این طور تفصیلات وتوضیحات توضیحات آیین نامهای است که میخواهد اجرایی کند این دستورات یا دربارة زکات مثلا میفرماید لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون توضحیاتی را پیرامون زکات و فلسفة زکات ومن یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون شما باید از شح نفس از بخل پرهیز کنید دور شوید تا این که به رستگاری برسید باید بخشنده و دهنده باشید از خود بگذرید خب به این ترتیب ما میبینیم که این آیات عهده دارد تبیین یک منظومه هستند که این منظومه برای جامعة بشری صدای تکامل انسان است یعنی برای همان اهدافی که یک نظام اجتماعی دنبال میکند آن تنظیم روابط انسانها با خود با خدا با یکدیگر با طبیعت و حتی دیدیم در سورة انعام چگونه به تفصیل برای بحث ارتباط با طبیعت بهرهبرداری از طبیعت اطعمه و اشربه چگونه قرآن در یک سورة مکی به تفصیل وار بحث شده است بنا براین ما میتوانیم از سورههای قرآن کلیات این نظام اجتماعی را به دست آوریم سورههای مدنی را ما حالا وارد نمیشویم و نشدیم به لحاظ این که سورههای مدنی بیشتر وارد آن آیین نامهها میشود و آن که الآن بیشتر به درد کار ما میخورد این سورههای مکی است که حالا اگر فرصتی بود انشاءالله در جلسات بعد تتمة سورة مؤمنون اگر نکات دیگری به چشم میخورد که در این سوره در این سطح از کلیات مطرح است تتذکر میدهیم و بعد ان شاءالله یک جمع بندی خواهیم داشت تا اینکه ما در این مقطع هم خواستیم آن روش استنباط را و نوع نگرش به آیات را نشان بدهیم و هم روشن شود که قرآن کریم چقدر ظرفیت دارد برای این که ما نظام اجتماعی را از قرآن بگیریم فقط یک توصیه و یک رهنمود نیست همینطور که بعضیها ادعا میکنند قرآن در صدد بیان نظام اجتماعی نبوده است چرا قرآن در صدد بیان نظامی بوده است که این نظام به تعبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه واله هر چیزی که شما را به بهشت وارد کند نزدیک کند و هر چیزی که شما را از جهنم دور کند همه را من بیان کردم و قرآن عهدهدار همة اینهاست و بیان پیامبر بیان توضیحی تفصیلی تبیینی است که شارح این اصول کلی قرآنی است وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد واله الطاهرین.