< فهرست دروس

استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

92/01/17

بسم الله الرحمن الرحيم

 

17/1/92

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.

ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.

بسم الله الرحمن الرحیم قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون والذین هم عن اللغو معرضون والذین هم لزکاة فاعلون والذین هم لفروجهم حافظون الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم ملومین فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون والذین هم لأمانتهم وعهدهم راعون والذین هم علی صلواتهم یحافظون اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون صدق الله العلی العظیم.

یازده آیه از سورة مبارکة مؤمنون مطلع این سوره می‌تواند برای بحث نظام اجتماعی برای ما راه‌گشا باشد خب یک مروری بر آنچه که گذشت داشته باشیم دوستانی که تشریف نداشتند و در جو تحولات بحثی ما هم قرار بگیرند این بود که ما تاکنون فقط روی سوره‌های مکی متمرکز شدیم به عبارتی دیگر ما فعلا روایات را بررسی نکردیم فقط به آیات بسنده کردیم فقط به آیات بسنده کردیم آن هم آیات مکی برای به دست آوردن آن خطوط کلی نظام اجتماعی یا مجموعة وظایف تعالیم و رهنمودهای قرآن برای یک جامعة انسانی یا اسلامی تا تعبیرهای قرآن گوناگون هستند هم تعبیرهای جامعة انسانی دارد یعنی خطاب انسانی است مثل سورة والعصر مثل سورة اسراء همین طور مثل سورة انعام و خطابهای اسلامی دارد مثل وعباد الرحمن سورة فرقان مثل سورة مؤمنون مخاطب مؤمنین هستند یا اوصاف برای مؤمنین جمع مؤمنین قد افلح المؤمنون هردویش اینها هر کدام نکته‌ای می‌تواند داشته باشد که این خطابها مخصوص مؤمنین نیست درست است مؤمن مخاطب است اما مقید نمی‌شود و منحصرش نمی‌کند در جامعة ایمانی برای یک جامعة انسانی هم این تعلیمات ووظائف می‌تواند راه‌گشا باشد حتی اگر هم به آن مرحلة مطلوب ایمان نرسیده باشند مثلا تحریم زنا تحریم مخالف عهد و وعده و وفای به وعد اینها از اصول انسانی هستند که باید مراعات شوند در یک جامعه‌ای که بخواهد یک جامعة سالمی باشد خب پس ما الآن تمرکزمان روی سوره‌های مکی فقط بوده تا الآن سوره‌هایی که بررسی کردیم سورة عصر بود سورة انعام بود سورة فرقان بود سورة اسراء سورة لقمان این سوره‌ها را من فکر کنم بررسی کردیم مطمح نظر ما در این بررسی این بود به آیاتی که یکجا مجموعه‌ای از وظائف توجه داده است وقضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه وبالوالدین احسانا در سورة اسراء یک مجموعة مفصلی از تعلمیات در سورة فرقان وعباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا تا آخر سوره یک مجموعة بسیار مفصل از آیاتی که در بر دارندة وظایف و تعلیمات یک جامعة عابد برای خدا است توصیف شده است ویژگی سوره‌های مکی دو ویژگی مهم دارد که در اینجا برای ما کار برد دارند در این بحث ویژگی اول این است که سوره‌های مکی همانطور که در مباحث علوم قرآن می‌خوانیم دورة تشکیل امت اسلامی و سازندگی یک قاعده و یک خاستگاه برای پیامبر صلی الله علیه واله وبرای اسلام بود یعنی شالودة یک امت اسلامی در دورة مکی به دست مبارک پیامبر و با تعلیمات قرآنی ریخته شد و لذا در حال امت در حال تکمیم در این سوره‌ها به آن رهنمون داده شده است و روی کلیات ویژگی دور این است که روی کلیات بیشتر متمرکز شده است یعنی خطوط کلی که مطمح نظر ما هستند در بحث نظام اجتماعی نظام اجتماعی کلان اینها در سوره‌های مکی خیلی به چشم می‌خورد و قابل مطالعه است همین سوره‌ها باز متفاوت بودند از لحاظ آن نگاهی که داشتند به بحثی که مورد نیاز ماست مثل سورة والعصر و سورة اسراء و سورة انعام که خطاب انسانی است طخاب انسانی عاماست بسم الله الرحمن الرحیم ان الانسان لفی خسر انسان در تباهی است اگر به همین شکل بخواهد بدون نظم و برنامه حرکت کند مگر اینکه برنامه‌ای فراگیر و جامع او را نجات دهد وآن برنامة فراگیر وجامع ایمان است و عمل صالح و تواصی به حق و تواصی به صبر همینطور سورة اسراء و قضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه خطاب تعبدون مسلمانان نیست عام بشریت است همینطور در سورة انعام اما در سورة مؤمنون که الآن تلاوت کردیم و سورة فرقان دیدیم که خطاب خطاب خاص است وعباد الرحمن قد افلح المؤمنون خب این ویژگی تأکید این وظایف برای مؤمنین است این که مؤمنین حتما دیگر به حد اقل آنچه که جامعة ایمانی باید مقید باشد این مجموعة وظایف دو باز این سوره‌ها یک تفاوت دیگری با هم داشتند این هم مثل سورة والعصر خیلی کلی گویی کرده است خطوط کلی ایمان و عمل صالح ودو مصداق مهم دو مصداق اجتماعی عمل صالح را هم بیان کرده است پس از سورة اعلی قد افلح من تزکی عرض کردیم که بحث تزکیه بحث تقوی بحث عبادت اینها آن شاخصهای کلی جامعه را خیلی کلی بعد این شاخصهای کلی خورد شدند در مثل سورة والعصر بیان شد که آن عبادت یا آن تقوای مطلوب چگونه است چه شاخصی دارد چه در چه ابعادی است و چه چگونه عناوینی به خود می‌گیرد مختصر بیان کرد فرمود آمنوا عملوا الصالحات تواصوا بالحث تواصوا بالصبر در مثل سوره‌های اسراء و انعام مصادیق این امیان وعمل صالح را بیان کرد در ایمان به خدا فرمود که ان لا تشرکوا به شیئا والذین لا یدعون مع الله الها آخر دقیقا آن خط قرمز در بحث توحید ایمان را بیان کرده است که هیچ‌گونه شرکی روانی است وقابل قبول نیست در رفتار عمل صالح مجموعة محرمات ولا یزنون ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق دقیقا هم خطوط قرمزی را بیان کرد و هم اعمال صالحی که باید این جامعه به آن مقید باشد پس در اینجا ما در حقیقت به مجموعه‌ای از رهنمودها رسیدیم که این رهنمودها راه‌گشای بحث نظام اجتماعی ما خواهند بود و چارچوب کلی را توضیح خواهند داد خب عرض کردم که ما در اینجا دنبال آیاتی یعنی سوره‌هایی و آیاتی در این سوره‌ها هستیم که یکجا ان مجموعه را دارد بیان می‌کند و این معنایش این نیست که در لابه‌لای آیات متفرقة در درون هر سوره یا سوره‌های گوناگون باز وظائفی هست ممکن است آنها را هم ما باید توجه داشته باشیم که حالا نمونه‌اش را خواهیم گفت در سورة مؤمنون در سورة انبیاء خب در اینجا ما دو سه تا مرحله داریم که الآن می‌گویم به عنوان نقشة راه برای بحث آینده در جریان باشید که بدانید چه مسیری باید طی شود یکی این که ما به آیاتی که در لابه‌لای سوره گاهی میآید والآن نمونه‌اش را نشان می‌دهم باز باید توجه کنیم یعنی اینطوری نیست که اگر یک مجموعة قد افلح المؤمنون را خواندیم در این یازده آیه یک مجموعة کاملی آمده است تقریبا ولی همین مجموعه کامل تتمه دارد مکمل دارد در درون سوره در جای جای این سوره دو سه رهنمود دیگر هم به آن اضافه می‌شود پس باید کل شوره را دید این یک نکته نکتة دیگر این است که ما به آن خطوط قرمز یا محرمات خیلی الآن توجه نکردیم مثلا فرض کنید در سورة مؤمنون حالا خواهیم داشت و همینطور در سورة انبیاء امتهایی که گرفتار رفتارهای تباه کننده شدند مثلا گرفتار تطشیف شدند یا گرفتار لواط شدند و تباه شدند خب این هم خطوط قرمز جامعة مطلوب را دارد ترسیم می‌کند چون دارد یک تجربة تاریخی اجتماعی را به رخ می‌کشد و به طور عینی دارد علت نابودی آن جامعه را بیان می‌کند یعنی همان چیزی که در سورة والعصر ان الانسان لفی خسر دارد مصادیقش را می‌گوید در این مصادیق دارد خط کلی نشان می‌دهد پس ما مجموعة خطوط قرمز را هم که در درون سوره‌های خصوصا سوره‌های تاریخی مثل سورة هود مثل سورة اعراف مثل باز در سورة انعام و همینطور در همین سورة مؤمنون و انبیاء که الآن مورد مطالعمان هست این خطوط قرمز را ما باید توجه کنیم که دو پیام دارد این یکی اینکه نشان می‌دهد که تجربة تاریخی تجربة می‌گوییم تلخ مالیات فراوان این جامعة بشری پرداخت کرده است به خاطر یک انحراف در مسیر و فراتر از اینکه یک تکلیف و یک دستور هست یک تجربة تارخی است که پشتیبان آن دستورات الهی هست و به طور ملموس آن نقاط ضعف آن امتها را دارد بیان می‌کند حتی عرض کردم در این بحثهای مصداقی ما نحوة اجرای یک قانون را هم در قرآن می‌بینیم که ببینیم تخلف یا فساد از کجا شروع شده است و چگونه در یک جامعه مطرح می‌شود و بعد بزرگ می‌شود مثل سورة مبارکة فجر که فرمود فاکثروا فیها الفساد فصب علیهم ربک سوط عذاب فساد شروع می‌شود بعد این فساد به مرور زمان فراوان می‌شود فراوانی فساد موجب تباهی می‌شود این انواع فسادها را در این سوره‌ها بیان کرده است که اینها هم باید بیایند در استنباط فقهی ما دو نکته‌ای که اینجا حائز اهمیت است این که ما خطوط قرمزها را که تباه کننده است باید مشخص کنیم این به عنوان یک اصل در تمام بحثهای فقهی آن خط قرمزها را در احکام را ما اگر بدانیم بعد چارچوب به دست میآید وقتی ما میدانیم ممنوعات چه هستند در جریان حضرت آدم در آن بهشت آزمایشی خداوند همه چیز را بر او حلال کرد یک حرام برای او مطرح کرد ان لا تقربوا هذه الشجره فتکونا من الظالمین همان یک حرام را هم وقتی که آدم تعدی کرد و تجاوز کرد باعث هبوط او هست به ظاهر آیات باعث اخراج او از بهشت آزمایشی شد که این یک تجربه بود بر اینکه ستم وگناه چگونه حاصل می‌شود چگونه انسان محرومیت برای خودش به وجود می‌آورد وقتی که به یک حرام الهی تجاوز می‌کند معصیت می‌کند خب بنابراین مشخص کردن مجموعة خطوط قرمز روی یک نظام اجتماعی این اولویت اول خواهد بود و لذا از تمام این تجربه‌های تاریخی جوامع بشری ما اگر همة اینها را جمع بندی کنیم به این سبک ما می‌توانیم یک جموعه‌ای از خطوط قرمز را استنباط کنیم بر اساس رهنمودهای صریح قرآن با توجه به این تجربه‌های تاریخی که اینها باید اضافه شوند به آن مجموعة وظائف که برای جمع مؤمنین یا جمع انسانها مطرح شده است و معنایش این است که اینها یک مفهوم خالف خواهند داشت در نقطة دوم وقتی که خطوط قرمز مشخص شد نباید این را مرتکب شد بشویم پس باید جامعة ما جایگزین داشته باشد وقتی که زنا خط قرمز است لواط خط قرمز است برای یک جامعة انسانی و اسلامی خب باید جایگزین زنا ولواط باشد که در سورة مؤمنون مثلا یک چنین جایگزین را به خوبی تبیین کرده است والذین هم لفروجهم حافظون اصل این است حفظ غریزة جنسی از مسیر انحرافی است الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین راههایی که باز شده است برای این انسان برای تأمین نیاز جنسی مشخص شده فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون اگر کسی خارج این مسیر خارج این مسیر تعیین شدة مطلوب الهی که برای حفظ جامعة بشری از تباهی ترسیم شده است هر کس ما ورای این مسیر را دنبال کند این از مسیر خارج شود وجاده خاکی برود فاولئک هم العاون اینها هستند که ستم کردند و طغیان کردند و تجاوز کردند خب می‌بینید که در اینجا این خطوط قرمز با جایگزین باید دیده شود این هم یک اصل حالا در سورة باز مؤمنون خواهیم دید که این تطابق نظام تشریع با نظام تکوین را چند بار عرض کردم اینجا هم به آن اشاره می‌شود و خطوط قرمز را با آن بدلهای درست یعنی جایگزین‌های درست باید دیده شوند تا اینکه یک منظومة کاملی ما داشته باشیم این یک فازی است که باید مورد توجهمان قرار بگیرد در بحثها دو مرحلة بعدی مواردی است که می‌توانیم ما با استنباط از سوره‌ها یا از آیات منهای این مجموعه‌ها مثلا فرض کنید در سورة مبارکة علق ما می‌توانیم آن شاخصهای آن فرهنگ مطلوب در جامعة اسلامی را به دست آوریم استنباط شود اینجا دنبال آیاتی هستیم که صریحا خودش تکلیف و رهنمود داده است این یک سطح از بحث است یک سطح بالاتر از بحث هست که به استنباط ما باید توجه کنیم و بسنده کنیم و ببینیم از مجموعة مثلا سورة مبارکة مثلا علق و سوره‌های دیگری که راجع به فرهنگ و علم و فرهنگ در جامعة اسلامی هست یک نگاه عمیق و جامعی داشته باشیم تا خطوط کلی این فرهنگ البته کم کم اگر وارد این مسیر شدیم وارد آن خورده نظامها خواهیم شد که این را می‌گذاریم برای آن مرحله خب سوره‌های مدنی هم مانده که در سوره‌های مدنی ریزه کاریها و آیین نامه‌های اجرایی تکالیف کلان و جامع را هم بیان کرده است یعنی تفصیل عبادتی به نام نماز یا روزه یا حج یاا جهاد در سوره‌های مدنی آمده است شما حالا وارد آن جزئیات نخواهیم شد چرا ما الآن داریم در بحث کلیات نظام اجتماعی حرکت می‌کنیم ولی بعدها اگر وارد آن خورده نظامها شدیم در آن خورده نظامها نیاز خواهیم داشت به آن بحثهای تفصیلی که در سوره‌های مدنی بیشتر مطرح می‌باشد این دورنمایی از مسیر کلی که در پیش داریم در بحث قرآنی مرحلة بعدش آیاتی که تفصیل روایی دارند در این زمینه و مکمل دارد اگر در روایات مطالب و نکته‌های تکمیلی وجود داشته باشد مورد بررسی قرار می‌گیرد و با آیات در اینجا با هم دیده می‌شود البته چون بحثهای کلی وکلان است خود قرآن متکفل خود این بحثها هست عموما یعنی شاید در سطح نیاز به روایت نباشد اما در بحثهای آن خورده نظامها بیشتر ما به روایت نیاز خواهیم داشت به بررسی روایت تا این سحطی که در او هستیم خب این کلیت مسیری که ما در پیش خواهیم گرفت ان شاءالله و الآن وارد سورة مؤمنون و سورة انبیاء می‌خواهیم شویم این دو سوره تقریبا از سوره‌هایی هستند که وزانشان وزان سورة عصر و سورة فرقان است یعنی در سورة انبیاء کلیات گفته شده است و سورة مؤمنون آن تفصیل آمده است و از لحاظ ترتیب نزول هم ظاهرا سورة انبیاء بعد سورة مؤمنون یعنی آن خط شاخص و خط هدایت الهی که خطی است کلان برای نظام اجتماعی این خط کلیاتش را و ویژگیهایش را در سورة انبیاء ترسیم کرده است و تطبیقات این خط هدایت الهی که بر بحث عبادت و نفی ظلم و تقوی این سه شخاصی که در بحثهای قبلی هم داشتیم که یک جامعة ایمانی و جامعة مطلوب جامعه‌ای است که بر عدل استوار باشد این عدل تحققش زمانی حاصل می‌شود که این جامعه عابد برای خدا باشد چون اگر عابد برای خدا نشد اصلا هویت خودش را از دست می‌دهد و مسخ می‌شود این جامعه از انسانتی مسخ می‌شود لذا اولین شرط و آن خط کلی و شاه راه این نظام و مسیری که باید طی کند مسیر عبادت خداست وان اعبدونی هذا صراط مستقیم و این عبادت خدا باید به طور دقیق اجرا شود که در تقوی مقولة تقوی خلاصه می‌شد یعنی مقید بودن به تمام تکالیفی که آن تکالیف حدود و مرزهای انسانیت انسان هستند به تعبیر خود قرآن که ومن یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه اولین ظلمی که کرده است به خودش کرده است پس بحث عبادت هر پیامبری می‌آمد و می‌گفت و می‌گوید که ان اعبد الله واتقون واتقوه وان اعبد الله واتقوه واطیعونی عبادت خدا تقوای الهی و اطاعت از من پیامبر و فرمانده و راهبر این مسیر این سه شاخص که این در یک مسیر جامعة انسانی مطلوب و جامعة اسلامی شاخص اول عبادت خدا که مستلزم ایمان به خداست و پیروی قبول آن هدایتهای الهی است تقد و التزام که در سورة عصر هم آمد وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر وسه اطاعت از رهبری جامعه رهبر دارد اطاعت از رهبری این سه شاخص شاخص آن جامعة مطلوب است حالا در سورة انبیاء همین مطالب یا همین مفاهیم که این سه تا اگر انجام شدند آن همان جامعة غیر ظالم و جامعة عادل خواهد بود جامعة عدل گرا خب حالا ببینیم در سورة انبیاء چگونه این مفاهیم مطرح می‌شوند تأکید می‌شوند و تکرار می‌شوند و با نمونه‌های عینی اینها بیان می‌کند و در هر سوره یک آیه تکرار می‌شود وان هذه امتکم امة واحد وأنا ربکم در سورة انبیاء می‌فرماید وانا ربکم فاعبدون در آنجا مثلا فاتقون فرق این دو تا یعنی دو بعد به هم پیوستة به هم مرتبط را در این دو سوره که عرض کردم دو روی یک سکه هستند این دو سوره سورة انبیاء و سورة مؤمنون آیة نود و دو ونود وسه ان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون این در سورة انبیاء ودر سورة مؤمنون می‌فرماید وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون خب میبینید سیاق این دو آیه و تأکیدی که در این دو آیه آمده است یک مسیر را دارد دنبال می‌کند که بحث امت واحده‌ای که در پرتو ربوبیت خدا یعنی ربوبیت رب واحد اقتضای امت واحده دارد نه امت متفرق و گروه گروه شده وان هذه امتکم امة واحدة یعنی کونها امة واحدة این امت شما امت واحد است البته این احتمالا اشاره به همة انبیاء است یعنی تمام انبیاءدر طول مسیر تاریخ یک امت را امت عابد برای خدا تشکیل می‌دهند این امت واحدی که ربش یکی است باید چگونه باشد باید عابد برای خدا باشد و تقوای الهی پیشه کند که این دو عبادت و تقوی دو روی یک سکه هستند تقوی همان عبادتی است که با این ویژگی که در اینجا به آن بعد رفتاری اجرایی توجه می‌کند که به طور دقیق تکلیف را انجام بدهد یعنی عبادت خدا با تقوای او تحقق می‌پذیرد بدون تقوی این عبادت تاقص خواهد بود آسیب خواهد داشت و فساد در این عبادت رخنه خواهد کرد همینطور که مشرکین قریش که موحد بودند به مرور زمان مشرک شدند و خودشان را مقرب خدا می‌دانستند در حالی که به شرک گرویده بودند خب این در حقیقت دور شدن از تقوی موجب چنن معضلی می‌شود برای یک جامعه اگر تقوی نصب العین قرار نگیرد یعنی به عبارتی دیگر قوانین به گونه‌ای اجرایی نباشد قابل عمل نباشد یک مردم این روحیة قانونمندی قانون پذیری و قانونمندی و قانون گرایی نداشته باشند لوس می‌شود نقل کرد یکی از دوستان گفت که یک شخصی ساختمانی را ساخته بود رفته بود پایان کار بگیرد و خلاف نداشت تعجب کرده بود مدیر آن اداره که چه عجب تو خلاف نکردی گفت خب خلاف نکردم نمی‌خواهم خلاف کنم گفت نمی‌شود باید یک خلافی می‌کردی بالاخره شما بالاخره نان وآبی هم گیر ما می‌آمد در اینجا وقتی خلاف کند جریمه می‌دهد در آمدی هست برای شهرداری و بعضی از قوانین به گونه‌ای است که راه برای خلاف را باز میکند چرا چون در این خلاف کاری برای و بعضیها فوائدی و مصالحی و مطامعی تحقق پیدا می‌کند با کمال تأسف در حالی که این گرایش و این روش روش الهی نیست روش جامعة اسلامی مطلوب این است که به گونه‌ای باید قانون باشد که راه خلاف را ببندد و به حد اقل برساند یعنی ما را به جامعة عادل وبه اناسن عادل و متعادل برساند این شاخص شاخص اصلی است لذا در سورة انبیاء در جای جای سورة انبیاء نفی ظلم مطرح می‌شود و آثار و آثار سنگین ظلم در دنیا ودر آخرت تبیین می‌شود چرا چون جامعه اگر به ظلم گروید وجامعه خدای نکرده ظالم شد این جامعه جامعه‌ای است که به تباهی بسیار بسیار نزدیک خواهد بود و لذا در این سورة انبیاء با اینکه بحث از انبیا است ولی می‌دانید بحث ار انبیاء به خاطر این است که انبیاء وسیلة هدایت امتها هستند و مردم هستند وقتی از انبیاء صحبت می‌شود از آن رهبری الهی و هدایت الهی بحث مطرح می‌شود و در حقیقت این که ما در بعضی از سوره‌ها دنبال آن خطاب جمعی بودیم قد افلح المؤمنون وقضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه جمع است چون ما می‌خواستیم دنبال آن منظومة مطلوب برای جامعه بگردیم خب حالا از جانب انبیاء اگر بخواهیم صحبت کنیم چه ربطی به نظام اجتماعی دارد آن خط ربط و آن نکته‌ای که ما را وادار می‌کند که روی تعالیم انبیاء تمرکز کنیم و از تعالیم انبیاء برای امتها نظام به دست بیاوریم این است که انبیاء آمدند که این امتها را تربیت کنند و برای امتها نظامی بدهند خب نظامی که انبیا در این سوره و سوره‌های مشابه مطرح می‌کنند بر نفی ظلم مبتنی است یعنی یک شاخص اصلی دارد وآن نفس ظلم است چون الظلم ظلمات حالا در جای جای این سوره ان شاءالله در بحثهای آینده خواهیم دید که چگونه نفی ظلم می‌شود یک اصل یک شاخص کلی عدالت گرایی وعدالت پروری می‌شود آن مشخصة اصلی این جامعه که تحقق این عدل گرای وعدل پروری در پرتو عبادت عبادت خدا تقوای الهی و اطاعت از رهبری خواهد بود این سه شاخص آن شاخصهای کلان اعتدال آن جامعه می‌باشد خب حالا اگر به اندازه‌ای که فرصت هست امروز از بعضی آیات این سورة انبیا اشاره می‌کنیم می‌فرماید در آیة شش سورة انبیاء آن جوامعی که ما هلاکشان کردیم جوامعی بودند که به انبیائشان ایمان نیاوردند و فاصله گرفتند از انبیا که این مؤید همین نکته‌ای است که اخیرا عرض کردم که انبیا عامل هدایت بشریتند اگر از انبیا مردم فاصله بگیرند خودشان را از یک مسیر اصلی هدایت محروم کردند و خودشان به خودشان ظلم کردند لذا می‌فرماید ما ارسلنا وما ارسلنا قبلک الا رجالا نوحی الیهم فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون شما اگر جاهلید و نادانید باید کسب علم کنید برا کسب علم باید بروید سؤال کنید نه این که منتظر باشید بیایند در سر شما بزنند در گوش بخوانند شمای جاهل انسان جاهل دنبال علم است وقتی فهمید که به مطلبی وقوف ندارد ونا آگاه است ان السمع والبصر والفؤاد طبق سورة اسراء که خواندیم ان السمع والبصر والفؤاد کل أولئک کان عنه مسئولا همین که به شما گوش دادیم چشم دادیم عقل دادیم شما موظف شدید که حق این اعضاء را ادا کنی حق این اعضا این است که با آن کسب معرفت کنی طلب علم کنی پس اینکه انسان نمی‌داند و طلب علم نمی‌کند اولین ظلمی که به خودش کرده است این است که خودش را از این مسیر معرفتی و منبع معرفتی محروم کرده است بعد می‌فرماید خب این انبیا ما به آنها وحی از راه وحی ما آنها را حرکت می‌دهیم و هدایت می‌کنیم وما آنها را بشر قرار دادیم ما نخواستیم که انبیا مثل ملائکه بی نیاز از طعام باشند وما وعده‌ای که به انبیا دادیم به آن وعده وفا می‌کنیم و ما آنها را نجات میدهیم در همین دنیا به شما نشان می‌دهیم مسیر انبیا مسیر نجات است ثم صدقناهم الوعد فانجیناه ومن نشاء واهلکنا المسرفین ما اینهایی که مقیدند به عبادت خدا و تقوای الهی نجاتشان می‌دهیم و در برابر مسرفین را هلاک می‌کنیم مسرفین چه کسانی هستند ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب مسرف کسی که اسراف کننده کسی که به تعبیر بعضی روایات و همینطور آنچه که از آیات به دست می‌آید مسرف کسی است که از امکاناتی که خدا به او داده است بهره‌برداری نکند و آنها را به هدر بدهد این اسراف است به هدر دادن امکانات الهی یکی از آن مصادیق به هدر دادن امکانات الهی این است که به من و شما چشم و گوش و زبان وعقل داده شده است و ما بهرة صحیح از اینها نبریم بلکه اینها را در غیر مسیر خودشان به کار بگیریم و از مسیر اصلی و آن هدفی که به خاطر آنها این اعضا به انسان داده شده است انسان خودش را محروم کند این اولین مصداق اسراف است به هدر دادن آن امکاناتی که خدا در اختیار ما قرار داده است بعد می‌فرماید خیلی خب ما کتابی برای شما نازل کردیم قرآنی نازل کردیم که ذکر شما در این کتاب مطرح است نمی‌خواهید شما ببینید چگونه در این کتاب مطرح شده‌اید خودتان برای خودتان مهم نیستید که ببینید در این کتاب چگونه از شما یاد شده است لقد انزلنا الیکم کتابا فیه ذکرکم افلا تعقلون دیگر کمترین درجات تعقل و بهره‌برداری از عقل همین است ببینید در این کتابی که ما از شما یاد کردیم ببینید ما شما را چگونه یاد کردیم این کمترین هر انسانی با هر انگیزه‌ای که باشد در هر سطحی که باشد دیگر کمترین چیثزی که برای آن می‌تواند مهم باشد این است که اگر وقتی کسی از او یاد کند ببیند از او چگونه یاد شده است این دیگر حد اقلش است اگر این را هم انسان دنبال نکند در حقیقت از تعقل هیچ بهره‌ای نبرده و هیچ بهره برداری از عقلیکه در اختیارش خدا قرار داده است نداشته بعد می‌فرماید خب وکم قصمنا من قریة کانت ظالمه چه تمدنهای ظالمی را ما تار و مار کردیم و کمر آنها را شکاندیم وانشأنا بعدها قوما آخرین فلما احسوا بأسنا اذ هم منها یرکضون در دقیقة نود اینها پا به فرار می‌گذارند و می‌خواهند از آن عاقبت بدی که گرفتارش شدند فرار کنند لا ترکضوا اینجا جای شتاب نیست جای فرار نیست وارجعوا الی ما اترفتم فیه بر گردید به آن حالتهای قبلی که داشتید آن عواملی که باعث این سونامی برای شما شده است به آن عوامل و علل برگردید وارجعوا الی ما اترفتم فیه آن ناز و نعمتی که در آن بودید حالا ببینید این بحث اتراف که اشاره کردم آن خطوط قرمزی که باید به دست بیاوریم در جوامع بشری در تجربه‌های بسیار سنگینی تاوان دادند و گرفتار شدند اتراف و ترف در جامعه آن زندگی اعیانی زندگی تجمل گرا که انسان را به انواع مفاسد می‌کشاند این زندگی هست که باعث نابودی این جوامع می‌شود که به کجا منتهی می‌شود به ظلم هم به خودشان وهم به دیگران ظلم کردند لعلکم تسئلون قالوا یا ویلنا انا کنا ظالمین همشان اعتراف میکنند که ما ستمکار بودیم فما زالت تلک دعواهم در لحظات آخر دیدند بله ما اشتباه کردیم راه انحرافی رفتیم مسیر غلطی را طی کردیم حتی جعلناهم حصیدا خامدین تا انسانها ما را نابود کردید دیگر اینجا جای عفو و اغماز هم نمیماند جای برگشت ندارد خب ببینید یک بحث خیلی کلی و کلان می‌گویید همة جوامع بشری که تار و مار شدند اینها جوامعی بودند که منحرف شدند و آن اوج انحرافشان در اوج این انحراف اینها شاخصی که از دست دادند شاخص عدالت و عدل است و به ظلم گرفتار شدند واین عامل این ظلم آن ناز و نعمتی بوده که در آن بودن ونتوانستن از این نعمت استفاده کنند بلکه به اسراف گرفتار شدند دچار شدند و این اسراف باعث این زیاده روی در انحراف وظلم به خود بوده وما خلقنا السماء والارض وما بینهما لاعبین ما این آسمان و زمین و این دم ودستگاه را برای بازی نیافریدیم ما هدف داشتیم حکمتی داشتیم از این ما اگر می‌خواستیم مثلا برای لهو و لعب کاری را انجام دهیم به گونه‌ای دیگر عمل می‌کردیم و برخورد می‌کردیم بل نقذف بالحق علی الباطل ما قانونمند کردیم نظام جهان را ما حق را بر باطل مسلط می‌کنیم تا اینکه باطل از بین برود وحق استوار شود سیدمغه با قدرت تمام حق باطل را از بین می‌برد و او را ریشه کن می‌کند ولکم الغیب مما تصفون خب این مطلع سوره است که در این مطلع سوره مسیر کلی را بیان می‌کند ان شاءالله در جلسة آینده موارد جزئی تری که در این سوره آمده و به آن تکیه شده و آن نتیجة نهایی که در سوره می‌آید وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون چگونه از این مسیر کلیة انبیاء و مسیر واحدی که همة انبیاء برای امتهای خودشان داشتند با همة اختلافاتی که تمدنهای مختلف در عصور مختلف داشتند این اختلافات باعث آن چند گانگی چند مسیر بودن نمی‌شود بلکه یک مسیر واحد و کلی این زمانها حاکم هست که این امت هم باید همان مسیر را طی کند و بعد در سورة مؤمنون تفصیل این امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون را بیان می‌کند و بعد نتیجه می‌گیرد حالا این طور است پس فاتقون باید این قوانینی که ما به تفصیل بیان کردیم شما باید مقید به این قوانین باشید تا اینکه این مسیر مسیری عدل گرا و عدل پرور باشد والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo